روزنامه صبا

روزنامه صبا

حدیث علیزاده بازیگر «کلفت‌ها»:

به عنوان یک بازیگر باید خیلی منعطف باشیم


ما به عنوان یک بازیگر باید خیلی منعطف باشیم و آن انرژی و احساسی که در انجام یک حرکت یا میزانسن بوده را به شیوه دیگری نشان دهیم.

مریم عظیمی- نمایش «کلفت‌ها» اثر محبوب ژان ژنه این روزها به کارگردانی غزال کشوری در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه می‌رود. این نمایش به آثار مخرب تضاد طبقاتی و رابطه ارباب رعیتی در بعد روانشناختی آن و در غالب داستانی از خشم و انتقام‌گیری می‌پردازد. ندا قاسمی، حدیث علیزاده و زهرا مظفریان بازیگران این نمایش هستند. در خلاصه داستان این نمایش آمده است: خدمتکارهای خانم و آقا؛ کلر و سولانژ سودای انتقام و کشتن خانم و آقا را دارند. آنها با نقشه کلر، آقا را به دزدی متهم کرده و به زندان انداخته‌اند و خانم در دادگاه‌ها در جستجوی نجات آقاست. این بهترین فرصت برای این دو خواهر است که انتقام دیرینه خود از خانم را بگیرند و او را بکشند، اما تلفن زنگ می‌زند و با خبری همه برنامه‌های‌شان تغییر می‌کند. خانم به خانه باز می‌گردد و… . در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را می‌خوانید.

از یادگیری بازیگری برای ورود به عرصه تئاتر بگویید.

من از سن بسیار پایین و حدود ۱۴ سالگی متوجه شدم که به دنیای بازیگری بسیار علاقه‌مندم و همان زمان در یک ورکشاپ رایگان که در سرای محله برگزار می‌شد شرکت کردم که اتفاقاً بسیار هم مهم بود و در واقع من الفبای بازیگری را در آن ورکشاپ آموختم. بعدها با دوستانی که در همان ورکشاپ آشنا شده بودیم چند نمایش که بیشتر در حوزه نمایش‌های آیینی سنتی بود، اجرا کردیم. ما در دوره سه سال کرونا هیچ اجرایی نداشتیم ولی من در دو دوره از کلاس‌های آموزشی آقای مرادی شرکت ‌کردم و علاوه بر آپدیت شدن، مطالبی که یاد نگرفته بودم را کنار ایشان آموختم.

نمایشنامه کلفت‌ها و نقش سولانژ شاید یکی از سخت‌ترین نقش‌هایی باشد که یک بازیگر در طول حیات حرفه‌ای‌اش با آن روبرو می‌شود.

من نمایشنامه کلفت‌ها را پیش از این نخوانده بودم و برایم جذاب بود که در اولین خوانش این نمایشنامه و همان دریافت اولیه‌ام به این نتیجه رسیدم که کاراکترها به لحاظ روانی آدم‌های سالمی نیستند. یعنی نه فقط کاراکتر کِلِر و سولانژ حتی در مورد خود خانم یا همان ارباب هم  صدق می‌کند. فهمیدم که این نقش و اثر برایم چالش بزرگی در بازیگری خواهد بود و به نظرم هر بازیگری دوست دارد که حداقل یک بار این چالش را در زندگی کاری‌اش داشته باشد. بنابراین نقش را پذیرفتم و مدت زمان زیادی را هم روی بحث تحلیل کاراکترها گذاشتیم. با اینکه زمان زیادی برد که بتوانم نقش سولانژ را کامل دریافت و با آن ارتباط برقرار کنم اما تمام آن چالش‌ها و سختی‌هایی که داشت برایم بسیار شیرین بود و کاراکتر را خیلی دوست داشتم.

آیا در استفاده و به کارگیری ماسک‌ها با چالش خاصی روبرو شدید؟

ما در تمرین‌ها با ماسک‌های معروفی که در بازیگری استفاده می‌شود یعنی ماسک‌های خنثی تمرین می‌کردیم و میزانسن به این صورت بود که من ماسک را برمی‌داشتم و به کناری پرتاب می‌کردم و چون ماسک‌ها خنثی بودند مشکلی هم نداشتیم و خیلی راحت هم از روی صورت برداشته می‌شد اما پس از اینکه ماسک‌های اصلی را ساختیم به این نتیجه رسیدیم که اگر قرار باشد سی شب این ماسک‎ها پرت شودند قطعاً از بین می‌روند و آسیب می‌بینند. بنابراین با مشورت و همفکری کارگردان به این نتیجه رسیدیم که من ماسک را در دستم نگه دارم و  پرت نکنم از طرفی این ماسک‌ها از طریق باندهایی کاملا روی صورت ما فیکس می‌شود و امکانش نبود که بتوانم مانند تمرین ماسک را از روی صورت کاراکتر مقابلم یعنی کِلِر بکشم بنابراین صرفا تغییرات جزئی این چنینی داشتیم. یک چالش دیگر هم این بود که وقتی ماسک روی صورت است باید صدا خیلی بالاتر باشد تا به مخاطب برسد.

این مسئله صدای شما را در طول اجرا خسته می‌کرد؟

نه چون مدت زمانش طولانی نیست و حدود ۱۵ دقیقه اول کار این ماسک‌ها روی صورت ما هستند.

اینکه حرکت بازیگر در طول تمرینات با یک شی یا اکسسوار در طول اجرا تغییر کند و بازیگر بخواهد این تغییر را مدیریت کند آیا چالشی برایش ایجاد می‌کند؟

قاعدتاً اولین بار که تغییراتی در میزانسن ایجاد می‌شود آن هم زمانی که شما به مدت ۸ تا ۱۰ ماه میزانسن و حرکتی را تمرین کرده‌اید ممکن است کمی چالش داشته باشید و درگیرش شوید. ولی فکر می‌کنم که ما به عنوان یک بازیگر باید خیلی منعطف باشیم و آن انرژی و احساسی که در انجام یک حرکت یا میزانسن بوده را به شیوه دیگری نشان دهیم. من فکر می‌کنم یک بازیگر باید به خوبی این مهارت را داشته باشد که هر کجا و هر زمان حتی یک شب قبل از اجرا بخاطر تغییر میزانسن گیج نشود و اعتماد به نفسش را از دست ندهد. خوشبختانه این مسئله برای من کار سختی نبود و خیلی زود توانستم با آن کنار بیایم و فکر می‌کنم که از پسش برآمده‌ام.

با توجه به بعد روانشناختی کاراکترها آیا نیاز بود که مطالعات خاصی داشته باشید یا اینکه رفتارشناسی کنید؟

بله من به شخصه مطالعاتی در مورد اتفاقاتی که در دوره معاصر افتاده انجام دادم و در مورد چند چهره مطرح در دوره‌های گذشته و دوره معاصر بودن خواندم. اینکه یک کاراکتر از چه نقطه‌ای شروع می‌شود تا به این نقطه برسد که در واقع خواهرش را به قتل برساند و بعد از آن خودش را بکشد یک سیر طولانی است و برای هیچ انسانی یک شبه اتفاق نمی‌افتد و این موضوعی بود که من در نمونه‌هایی که واقعی بودند مورد مطالعه قرار دادم و حقیقتا با نتایج هولناکی روبرو شدم. ذهن آدمی آنقدر پیچیده است که هیچ کس نمی‌تواند بگوید که هیچ وقت و در هیچ زمانی از زندگی این اتفاق برای من نمی‌افتد. این حوادث و اتفاقات آنقدر ترسناک بود که فکر می‌کنم باید به عنوان یک انسان خیلی مراقب خودمان باشیم که به اینجا کشیده نشویم.

سخن پایانی

خانم کشوری کارگردان کار در هدایت بازیگر خیلی کمک کردند و موثر بودند. ایشان کارگردانی جوان و بسیار خلاق هستند و مطمئنم که در آینده و به زودی اسمشان را بسیار خواهیم شنید. از مخاطبینی که تا این لحظه به دیدن اجرا آمده‌اند هم ممنونم و امیدوارم که مخاطبان از تئاتر حمایت کنند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است