روزنامه صبا

روزنامه صبا

علیرضا زرین دست در گفتگو با صبا:

کیمیایی با قیصر تاثیر شگرفی بر سینما گذاشت


مسعود کیمیایی با ساخت قیصرش تاثیر شگرف و غیر قابل انکاری در سینمای ایران داشت و حداقل 50 فیلم شبیه قیصر در سینمای ایران ساخته شد.

احمد محمداسماعیلی – فیلمبرداران صاحب سبک دنیا در کارشان امضا دارند. گوردن ویلیس فیلمبردار عمده آثار وودی آلن ، سون نیکویست فیلمبردار آثار اینگمار برگمان با آن قاب بندی‌های بی نظیر سیاه و سفیدش و کلوز آپ‌های معرکه‌اش نمونه چنین فیلمبردارانی هستند. در سینمای ایران تنها علیرضا زرین دست فیلمبردار دست طلایی سینما با نورپردازی‌های خاصش چنین ویژگی‌ای دارد. فیلمسازی که فیلمبردار یک سری از بهترین‌های تاریخ سینمای ایران از دهه پنجاه به بعد است.

خیلی‌ها عمده موفقیت امیر نادری در فیلم اولش را (خداحفظ رفیق) فیلمبرداری خلاقانه و جسورانه زرین دست می‌دانند. او در کارنامه پربارش با همه بزرگان سینمای ایران از قبیل مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، مسعود جعفری‌جوزانی و امیر نادری کار کرده است و چند باری از جشنواهر فیلم فجر و جشن خانه سینما به خاطر فیلم‌های «پری» و «فرزند خاک» جایزه برده است و ویترین خانه‌اش پر از جوایز داخلی و خارجی است. فیلمبردار آذری تباری که در هفتاد و هشت سالگی همچنان بدون حاشیه، روپا و سرحال و مشتاق کار است و تنیس بازی کردنش هنوز ادامه دارد و بسیار انرژیک و محجوب است. زرین‌دست، امسال نیز با انرژی از پس فیلمبرداری سریال بیگ پرداکشن «طوبی» بر آمد.

در کافه خاطره صبا، این بار با زرین دست مروری به دوران باشکوه و طلایی‌اش در سینمای ایران داریم.

آیا به واسطه حضور برادرتان (محمد زرین‌دست) در اواسط دهه چهل وارد سینما شدید؟

در آن سالها با سه تا از دوست‌هایم آتلیه‌ای تاسیس کردیم…..

آتلیه را در کدام خیابان راه انداختید؟

خیابان جمهوری جنب سینما سعدی.

در آنجا مشغول به چه کاری بودید؟

نقاشی و هر کدام‌مان مهارتی در این حوزه داشتیم و درآمد مالی‌مان هم خوب بود. بتدریج شروع به طراحی و ساخت استیکر انیمشن‌های معروفی مثل باگزبانی کردیم.

کاری که در آن دوران نوآورانه بود؟

بله، گاهی هم  شابلون درست می‌کردیم و روی پیراهن‌ها آرم می‌زدیم. در آن دوره توجه‌ام به عکاسی جلب شد و بعد از مدتی با امیر نادری آشنا شدم و با هم عکاسی می‌کردیم. این روند ادامه داشت تا زمانی که برادرم از آمریکا به ایران برگشت و به عنوان کارگردانی تحصیل کرده فیلمسازی‌اش را شروع کرد.

 فیلم «هاشم خان» به کارگردانی برادرتان که در رده فیلمهای جمیز باندی ارزیابی می‌شد با بازی وثوقی حسابی در آن دوران سر و صدا به پا کرد؟

بله، موقعی که ساخت «هاشم خان» شروع شد من در گروه بودم و به واسطه جوانی‌ام زیاد تحویلم نمی‌گرفتند.

در گروه تولید به چه کاری مشغول بودید؟

آچار فرانسه بودم و هر کسی که کمکی می‌خواست من حضور پیدا می‌کردم تا بتوانم خودم را اثبات کنم. البته بیشتر برایم دوربین فیلمبرداری و نحوه کارش برایم جذابیت داشت تا سایر بخش‌ها.

آیا در فیلم «هاشم خان» عکاسی نکردید؟

آن موقع یک دوربین فانوسی داشتم که عیب هم داشت و با چسب پیچیدن دورش کارم را راه می‌انداخت .گاه‌گداری با دوربینم از صحنه‌های فیلم عکس می‌گرفتم.

فیلم عکاس نداشت؟

داشت. عکاس فیلم همیشه چهار – پنج دوربین روی دوش‌هایش بود و عکس می‌گرفت. فیلمبرداری در آبادان انجام می‌شد و نگاتیو عکس‌های گرفته شده برای ظهور و چاپ  به تهران فرستاده می‌شد. موقع برگشت عکس‌های چاپ شده از تهران توسط مدیر تولید فیلم آقای فرهادی دیده شد و مشخص شد که کیفیت ندارند و اغلب‌شان تار بودند. آن موقع رسم بود که عکس‌ها را به مجلات می‌دادند و عکسی موجود نبود و فرهادی من را یادش آمد که گوشه و کنار عکاسی می‌کردم. از برادرم پرسید که کارم چگونه است و برادرم اظهار بی اطلاعی کرد و  گفت علیرضا چند سال است که عکاسی می‌کند و کارش بدک نیست. فرهادی آمد سراغم و من نگاتیوها را به ایشان دادم که برای ظهور و چاپ به تهران فرستاد و ماحصل کار رضایت بخش بود و خوشش آمد و کلی تعجب  که با دوربین قراضه‌ام چه عکس‌های با کیفیتی گرفته‌ام. یکی دوتا از این عکس‌ها در روزنامه‌ها چاپ شد. از آنجا بود که نامم شناخته شد.

برای حضور در این فیلم دستمزد هم دریافت کردید؟

هیجده ساله بودم و دستمزدی به من ندادند. در این فیلم تلاش کردم که کارهای فنی فیلمبرداری را با نگاه کردن یاد بگیریم. مدیر فیلمبرداری فیلم مازیار پرتو بود.

آن سالها فیلمبردارها مثل امروز چند تا دستیار داشتند؟

اغلب فیلمبرداران آن دوران مثل مازیار پرتو کارمند وزارت فرهنگ و هنر بودند و معمولا یک دستیار فیلمبردار در کنار مدیر فیلمبرداری حضور داشتند. در حین کار «هاشم خان» پرتو اجازه نمی‌داد زیاد به محوطه کاری‌اش وارد شوم. اما بتدریج که علاقه و استعدادم را دید با من راه آمد.

آدم خوش اخلاقی بود؟

راستش نه، زیاد خوش اخلاق نبود…

 آیا شخصیتش تفاوت زیادی با نعمت حقیقی که آدم محجوبی بود داشت؟

بله، تفاوت داشت.

بالاخره مازیار پرتو به شما اعتماد کرد؟

روزی پرتو در دفتر تهیه کننده فیلم برادران اخوان (گروه سینمایی مولن روژ) بود و من خواستم که اجازه دهد کاست نگاتیوها را من عوض کنم و پرسید «مگر بلدی؟» من هم گفتم اجازه بدهید نشان بدهم و گفت «برو از آپارتخانه یک آنونس پزتیو  بگیر، ببینیم چقدر کار را بلد هستی.» و من هم این کار را انجام دادم.

ارتباط شما با امیر نادری چگونه ادامه پیدا کرد؟

همخانه بودیم و در کنار هم کار می‌کردیم. در فیلم «جاده تبهکاران» به کارگردانی برادرم با توصیه من امیر به عنوان عکاس کار کرد.

بعدش نوبت همکاری شما با نادری در فیلم «خداحافظ رفیق» رسید؟

بعد از چند کار مشترک دیگر با امیر، در فیلم «شکوه قهرمان» و دو فیلم دیگر برادرم به عنوان مدیر فیلمبرداری کار کردم… .

در این حد فاصل با فیلمساز دیگری همکاری نداشتید؟

آن موقع بحث ساختن فیلم «خداحافظ رفیق» به میان آمد و با امیر همکاری کردم.

به چه دلیل در فیلم سینمایی «تگنا» با امیر نادری همکاری نداشتید؟

در زمان فیلمیرداری فیلم «تگنا» مشغول فیلمبرداری فیلم «خواستگار» به کارگردانی علی حاتمی بودم.

آیا این امکان نبود که مدتی فیلمبرداری «تگنا» به تعویق بیفتد تا شما هم در فیلم حضور داشته باشید؟

علی عباسی تهیه کننده فیلم بود و زمان مشخصی برای فیلمبرداری فیلم در نظر گرفته بود که امکان تغییرش وجود نداشت.

الان اگر به گذشته برگردید و قدرت انتخاب داشته باشید فیلمبرداری کدام فیلم را انتخاب می کنید؟

دوست داشتم هر دوتایشان را کار کنم. فیلم سینمایی «خواستگار» سوژه و داستان خوب و متفاوتی داشت.

اما «تگنا» بر خلاف خواستگار تبدیل به یک کالت فیلم در تاریخ سینمای ایران شد؟

بهر حال اتفاقی بود که رخ داد.

 در «تنگسیر» هم امیر نادری از نعمت حقیقی استفاده کرد؟

آن زمان هم مشغله داشتم.

آیا رفاقتتان کم رنگ نشده بود؟

نه، آن دوران نعمت حقیقی بیشتر کارهایی که بهروز وثوقی در آن  بازی داشت فیلمبرداری می کرد و وثوقی بیشتر مایل بود حقیقی در فیلمهایی که او کار می‌کند مدیر فیلمبرداری باشد.

 با کدام از بازیگران مطرح سینمای قبل از انقلاب راحت‌تر کار می‌کردید؟

وثوقی بازیگر درجه یکی بود….

 بازیگر استانداردی بود؟

من از این واژه استفاده نمی‌کنم زیرا مناسب بازیگری نیست و بیشتر درباره لوله کشی کاربرد دارد! (با خنده). بهروز وثوقی بازیگر غریزی فوق‌العاده‌ای بود. همچنین بازیگری چون سعید راد هم جلوی دوربین فوق‌العاده و کار با او لذت بخش بود.

آیا شما هم جزو فیلمبردارانی بودید که از تکنیک کاست خالی استفاده کنید؟

برخی از مواقع پیش می‌آمد و کسانی بودند که تحمیلی و یا به اصطلاح کنه بودند و باید با استفاده از این حربه از دستشان خلاص می‌شدیم.

آیا بعد از اینکه بازیگر می‌فهمید با کاست خالی از او فیلمبرداری کردید با او دچار چالش و درگیری نمی‌شدید؟

نه، خب با کسی که این کار را می‌کردیم بازیگر حرفه‌ای نبوده و بیشتر عشق بازیگری بود.

 در اواسط دهه پنجاه همکارهای موثری با پرویز صیاد داشتید؟

صیاد در آثارش نگاهی نقادانه به سیاست‌های پهلوی دوم در باب مهاجرت بی‌رویه روستائیان به شهر و عدم توجه به عامه مردم در قالبی طنز ارائه می‌کرد. صیاد سواد و بینش اجتماعی بالایی داشت.

در فیلم «خواستگار» علی حاتمی هم با  صیاد تجربه کاری داشتید؟

بله، در سریال «دائی جان ناپلئون» تقوایی هم این تجربه دوباره تکرار شد. در کارهایی که کارگردانی می‌کرد به من اعتقاد و اطمینان کامل داشت. در ۸ فیلم با او سابقه همکاری مشترک دارم.

 

با عباس کیارستمی هم همکاری‌های موثری داشتید؟

بله، از کارهای کانونی کیارستمی با او از دهه پنجاه سابقه همکاری در ۵ فیلم داشتم.

با توجه به عکاس بودن کیارستمی نوع نگاهش به فیلمبرداری آیا متفاوت و ویژه بود؟

آدم فوق‌العاده‌ای بود و در سینمای ایران سبک کاری‌اش کم نظیر و زیبا و شاعرانه بود.

در بعد از انقلاب با توجه به کارهای درخشانی که در فیلمبرداری انجام دادید و به خصوص با سبک نورپردازی خاص‌تان معروف شده بودید که کارتان امضا دارد. از چه موقعی این لقب به شما اطلاق شد؟

هوشنگ گلمکانی بود که با نوشتن مقالاتی در مجله فیلم سبک کاری من را معرفی کرد. پرویز نوری هم در پر رنگ شدن این قضیه نقش داشت و مقالاتی نوشت.

آیا پیش بینی می‌کردید فیلمساز متعصب و ایدئولوژیکی مثل مخلمباف که در «بای سیکل ران» با او تجربه کاری داشتید در دهه‌های بعدی تغییر ریل بدهد؟

در آن دوران مخملباف را  آدمی دیدم که نویسنده خوبی بود و ذهن تصویر گرایی داشت. روزی رفته بودم سینما فرهنگ  فیلم «نقطه ضعف» را ببینم . بعد از دیدن نمایش متوجه شدم که تماشاگری دو ردیف عقب‌تر، از فیلمبرداری فیلم تعریف می کند و قصد رفتن از سینما را داشتم که از عقب سر آقایی من را صدا زد که صدایش شبیه همان تماشاگری بود که درباره فیلمبرداری فیلم اظهار نظر می کرد. برگشتم و دیدم مخملباف است و خیلی نسبت به من اظهار لطف کرد و گفت قصد ساخت فیلم سه اپیزودی به نام «دستفروش» را دارد و فیلمبرداری یکی از اپیزودهایش باقی مانده و مایل بود من فیلمبرداری این اپیزود را انجام بدهم. من گفتم فردا می‌روم چابهار برای کار و مخملباف گفت با تهیه کننده هماهنگ می کند و فیلمنامه را برایم فرستاد. به نظرم داستان تاثیرگذار و متفاوتی داشت.

در فیلم «پری» به لحاظ ساختار روایی فیلم تجربه کم نظیری با داریوش مهرجویی در دهه هفتاد داشتید؟

پری جزو چند کار برتر کارنامه کاریم است. اما فیلمبرداری بهتر از «پری» هم دارم.

مثال می زنید؟

فیلم‌هایی چون «طلسم»، «خانه خلوت»، «ملکه» و «سرو زیر آب» را خیلی دوست دارم.

 همکاری‌های موثری با باشه آهنگر داشتید که در سال ۹۶ منجر به بردن سیمرغ بهترین فیلمبرداری برای فیلم «سرو زیر آب» شد. آیا با آهنگر در این همکارهای موثر به یک زبان مشترک رسیده‌اید؟

بله، آهنگر را به لحاظ کاری خیلی قبول دارم و کارگردان درجه یک، انسان مهربان و فرهیخته‌ای است و با نگاهش در صحنه می‌فهم که چه چیزی نیاز دارد. آن سال( ۹۶) برای من سال پر برکت و ملمو از اتفاقات خوبی بود و خوشحالم که سیمرغ بلورین فجر را به خاطر فیلمبرداری یک فیلم ارزشمند که برایش زحمات زیادی کشیدم دریافت کردم. من از همکاری با باشه آهنگر تجربیات خوبی در «فرزند خاک» و «ملکه» و این فیلم داشتم و هر وقت که با آهنگر کار کرده‌ام جایزه برده‌ام. برای من کار در شرایط سخت در طبیعت و لوکیشن‌های بزرگ و متفاوت جذابیت دارد. در سکانس ورود کامیون به معراج شهدا در فیلم  «سرو زیر آب» در حدود  ۵۰۰ چراغ و منبع نوری را با حمایت بیش از ۱۵ دستیارم روشن و نورپردازی آن سکانس را انجام دادیم.

آیا در این پنجاه سالی که به صورت موثر در سینمای ایران فعالیت می کنید آیا با کارگردانی دچار چالش هم شده‌اید؟

موقعی که مسئولیت فیلمبرداری یک فیلم را می‌پذیرم، چیزی به اسم اختلاف وجود ندارد. باید با کارگردان تعامل داشته باشم. در یک فیلم حرف اول و آخر را کارگردان می‌زند. همیشه در طول هر کاری با کارگردان سازش دارم.

کار با کیمیایی چگونه است؟

کیمیایی بسیار باهوش و آدم دوست داشتنی است. حسن کیمیایی کتابخوان بودنش است و ادبیات ایران و جهان را خوب می شناسد.

از میان فیلم‌هایی که برای کیمیایی فیلمبرداری کرده‌اید کدام را بیشتر دوست دارید؟

همه‌شان را دوست دارم. اما «خط قرمز» را به خاطر فضایش خیلی علاقه دارم و متاسفم که هیچ وقت مجال اکران و دیده شدن را پیدا نکرد. امیدوارم روزی فیلم را مردم ببینند.

از بین مهرجویی، کیمیایی و کیارستمی کدامشان را انتخاب می کنید؟

این سوال مثل این است که بپرسید از میان سه رنگ اصلی کدامشان را بیشتر دوست دارم. سه رنگ اصلی (آبی، قرمز و سبز) وقتی با هم آمیخته شوند حاصل رنگ سفید است.

منظورم بیشتر به لحاظ رضایت‌مندی از این همکارهای است؟

کار با هر سه تایشان لذت بخش است و هر سه قله‌های ماندگار سینمای ایران بدون هیچ تردیدی هستند. مهرجویی بعد از این که فیلم «آقای هالو» را ساخت نوع سینمایی را در ایران شکل داد که بتدریج نسلی را تربیت و تحت تاثیر قرار داد که تلاش داشتند تا شبیه مهرجویی فیلم بسازنند.

آیا این پروسه موفقیت آمیز بود؟

سینمای مهرجویی موفق بود. این رویه درباره کیارستمی هم مصادق دارد. در مقطعی تعداد زیادی فیلمساز شبیه او فیلم ساختند. کیمیایی هم با ساخت قیصرش تاثیر شگرف و غیر قابل انکاری در سینمای ایران داشت و حداقل ۵۰ فیلم شبیه قیصر در سینمای ایران ساخته شد.

با تهمینه میلانی هم تجارب موفقی در فیلمهای اجتماعی دهه هشتادش داشتید؟

میلانی هم کار بلد و باهوش است و در کارش به موضوعات اجتماعی در حوزه زنان می پردازد و عکس‌العمل‌هایش به رخدادهای اجتماعی به موقع و به جا است.

در دهه نود با حمید نعمت‌الله هم در حوزه سینمای اجتماعی توانستید تجارب خوبی داشته باشید؟

نعمت الله سینما را بلد است. در «بی پولی» که با او همکاری داشتم سراغ داستانی جذاب از جوان‌های طبقه متوسط جامعه در قالب و ساختار متفاوتی رفت.

 این تجربه موفق در همکاری با پوریا آذربایجانی هم برایتان دوباره تکرار شد؟

آذربایجانی هم به مدیوم سینما و فیلمسازی اشراف دارد.

کار کدام از بازیگران سینمای بعد از انقلاب توجه شما را به خودش جلب کرد؟

اول از همه باید از خسرو شکیبایی نام ببرم. شهاب حسینی هم در فیلم  «سوپر استار» و «جدایی نادر از سیمین» به خصوص در سکانس دعوایش با پیمان معادی فوق العاده معرکه کار کرد. نوید محمد زاده هم بازیگر درجه یکی است.

فیلمبرداری فیلم آهو را به چه دلیل پذیرفتید؟

بخاطر ادای دین به گلمکانی که رفیقم بود قبول کردم و یک سال و نیم بعد از پایان فیلم مبلغی شبیه به دستمزد گرفتم!

دستمزد برای‌تان مهم بود؟

بیشتر دلی کار کردم تا اینکه برایم دستمزد و مبلغش مهم باشد.

There are no comments yet