ایمان کرمیان در گفتگو با صبا:
جلوههای ویژه میدانی را نمیتوان با هوش مصنوعی ساخت
طراحی جلوههای ویژه میدانی را نمیتوان با هوش مصنوعی ساخت. این پدیده اسمش روی خودش است؛ مصنوعی!
سمیه خاتونی- فیلم سینمایی «قلبرقه»، به نویسندگی و کارگردانی خیرالله تقیانیپور، با بازی، شهرام حقیقتدوست (رضا)، عبدالرضا نصاری (ابوعصام)، هدایت هاشمی (ابومصعب)، فرهاد قائمیان (مرتضی)، شادی مختاری (ریما)، محمدرضا شریفینیا (عباس) و به تهیهکنندگی سعید پروینی، محصول سال ۱۴۰۲ است که در جشنواره چهلم فجر به نمایش در آمد و در سال ۱۴۰۳ نیز به اکران عمومی شد. این فیلم توانست در بخشهای متعددی چون بازیگری اول مرد، تدوین، موسیقی، طراحیصحنه، صدابرداری و طراحی جلوههای ویژه میدانی کاندید شود و در بخش بهترین فیلم مقاومت برنده سیمرغ بلورین از چهلمین دوره از جشنواره فجر شد. داستان این فیلم درباره شخصی به نام رضا مأمور امنیتی سپاه است. او با وارد شدن به تشکیلات داعش در شهر رقه سوریه در تلاش است که عباس را که احتمالاً به دام داعش افتاده و اطلاعات بسیار ارزشمندی دارد، پیدا کند. رضا در بیمارستان به صورت اتفاقی با نامزد گم شدهاش، ریما، برخورد میکند. ریما به عنوان پزشک اسیر ابوعصام (رئیس امنیت داعش) است و در کادر پزشکی مشغول فعالیت برای داعش است. از سویی، ابوعصام دیوانهوار شیفته ریما شده و قصد دارد او را به ازدواج خود درآورد، اما به خاطر حضور مادر ریما و مقاومتهای خود ریما تاکنون موفق نشده است و… در این گفتوگو با ایمان کرمیان طراح جلوههای ویژه میدانی این فیلم صحبت کردیم.
ایمان کرمیان مسئول جلوههای ویژه میدانی سینما و تلویزیون ایران است. از مهمترین آثار ایمان کرمیان میتوان به فعالیت در فیلمهای «لاتاری»، «مغزهای کوچک زنگ زده» « ایستاده در غبار»، «ملکه»، «آسمان غرب»، «مجنون» و … اشاره کرد. او رئیس انجمن جلوههای ویژه میدانی سینما است و تا کنون موفق شده است که چندین بار سیمرغ جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند. طوری که به او لقب پسر سینمای جنگ دادهاند.
با توجه به اینکه داستان فیلم قلب رقه خارج از ایران میگذرد، با چه چالشهای مواجه بودید؟
من در دقیقه نود به این فیلم اضافه شدم، قبل از من یکی از همکاران خوبم مسئول جلوههای ویژه میدانی فیلم بود که به دلایلی نتوانستند با او ادامه دهند و من در روزهای آخر فیلمبرداری به کار اضافه شدم و تقریبا از سکانسهای باران به بعد اضافه شدم، کار خارج از ایران سختی خود را دارد غیر از اینکه این فیلم جنگی و اکشن بود، معضل خارج از ایران بودن هم اضافه میشد و گروه را با چالشهایی نا آشنا مواجه میکرد که البته همه آنها با مساعدت تهیهکننده و کارگردان برطرف شد و توانستیم یک فیلم خوب و در خور مخاطب شایسته ایرانی بسازیم.
برای دوستانی که علاقهمند به این حرفه هستند و ممکن است ورود هوش مصنوعی را به هر حوزهای تهدید بدانند، چه توصیهای دارید؟
البته که طراحی جلوههای ویژه میدانی را به هیچ عنوان نمیتوان با هوش مصنوعی ساخت. این پدیده اسمش روی خودش است؛ مصنوعی! یعنی یک مصنوعی که بر پایه ویژوال افکت و اسپیشیال افکت است. میدانی یعنی رخدادی واقعی که در میدان عمل اتفاق میافتد. به نظرم هوش مصنوعی و یا جلوههای ویژه کامپیوتری در بهترین و رئالترین حالت ممکن نیز به هیچ عنوان با واقعیت قابل مقایسه نبوده و نیستند.
روشمندی شما در ساخت و طراحی جلوههای ویژه میدانی چیست؟
ابتدا فیلمنامه را میخوانم، اما عمده مسئله این است که آنچه تجربه برای من حاصل کرده با هیچ روش آکادمیک و … بدست نخواهد آمد. من فرزند انقلاب هستم و پدرم در جنگ بوده و آن روزها را که ردی از آن در حافظهام ثبت شده، تصویر میکنم.
فیلم «آسمان غرب» از لحاظ جلوههای ویژه میدانی کاملا شایسته دریافت سیمرغ بود، چطور این جایزه به شما تعلق نگرفت؟
همین فیلم امسال در جشن حافظ کاندید شد. من در جشنواره چهلم با سه فیلم حضور داشتم که هر سه فیلم کاندید دریافت سیمرغ شد اما دست آخر سیمرغ را تقدیم دوست دیگری کردند. یعنی از ۵ کاندید من با سه فیلم در بخش نامزدها حضور داشتم، اما فکر کنم به هر دلیلی جز داوری منصفانه این جایزه به من و عواملم داده نشد. من ۵ سیمرغ دارم، و هر سال جایزهام را به دستیارانم تقدیم کردهام، پس مشخصا به دنبال اعتبار شخصی نیستم. برای من زحمت عوامل و دستیارانم مهم بود که دیده نشد! این جایزه نقدی میتوانست بین آنها تقسیم شود و صادقانه اگر این جایزه آنطور که همه میگویند و باور دارند حق من و گروهم بود، بار مادی آن که از من و گروهم محروم شد حقالناسی است که من از آن نمیگذرم و مسئولان بابت آن باید یک روز جواب پس بدهند. وگرنه از آن تندیس شیشهای و دیپلم افتخار من زیاد دارم و اگر کم دارند من میتوانم تقدیمشان کنم. یاد دارم حتی دوستی که آن سال جایزه را گرفت با من تماس گرفت و گفت نمیدانم چرا این جایزه را به من دادند، جایزه حق تو بود و باید به تو میدادند. در مجموع من نیازی به جایزه ندارم، کار من تکنفره نیست و بیشترین عوامل را در گروه جلوههای ویژه من دارم که تیمی ۶ الی ۹ نفره هستند. من این جایزه را حق گروهم میدانم که از آن محروم شدند. همانطور که دیدید نود درصد فیلم «مجنون» و «آسمان غرب» جنگی است، سوال من این است که چطور میشود و با کدام سطح از سواد میتوان این فیلمها را ندید!
شاید به این دلیل که دیدهاند شما جوایز زیادی دارید، خوستهاند این فرصت سیمرغ گرفتن را به شخص دیگری بدهند…
این رفتار کاملا مضحکانه است، مسئله دیگر اینکه چرا در کاندید کردن حق بقیه را ضایع کردهاند و از ۵ فرصت، من را سه بار کاندید کردند و دست آخر هم نه به دلیل حرفهای بلکه به خاطر مسائل جانبی و حواشی جایزه را به من ندادند!
شاید با این تعداد کاندید میخواستند ارادتشان را به شما نشان دهند…
برای من از قبل پر واضح بود که جایزه را به من نخواهند داد. اما ای کاش با این انتخابها در بخش کاندیدها حق بقیه را ضایع نمیکردند. گروه جلوههای ویژه از کاه، کوه میسازد من نه تحقیق کردم و نه درس این کار را خواندهام. برای من همه چیز یک نمایش است که باید همه چیز آن درست و واقعی باشد. به دلیل این حجم از کار در طول همه این سالیان من کوله باری از تجربهام و برایم جایزه گرفتن هیچ اهمیتی ندارد، اما باید مرا ببینند و تشویق کنند تا بتوانم با خیالی آسوده این تجربهها را انتقال دهم، چرا نیروهای انسانی حرفهای در ایران هرز میروند و سرکوب میشوند؟ صحبت من این است که اگر در این مسیر یارشان نیستند بارشان هم نباشند.
آیا به جز اجحافی که در جشنواره به شما کردند، موردهای دیگری نیز بوده است که این احساس سرکوب شدن را برای شما داشته است؟
من با وجود طلبهای زیادی که دارم، امروز در امورات روزمرهام ماندهام! وقتی به تهیهکننده برای وصول طلب تماس میگیرم پاسخ میدهد بروم و از فیلمهای دیگری که کار کردهام بگیرم واقعا این چه رفتاری است! که در شان هیچ کس نیست. نام من را تریلی نمیکشد اما لنگ هزینههای جاری زندگیام و شرمنده دستیارانم هستم که هر کدام به نحوی به شدت درگیر و در رنج از مسائل اقتصادی هستند. من با «روبان قرمز» به سینما آمدم و تا امروز ۲۷ سال است که با بیش از ۴۰ اثر در سینما حضور دارم و تا به حال با هیچ کسی تماس نگرفتم که مرا به کار دعوت کنند چون معتقد بودم این اثر من است که باید مرا به پروژههای بعدی معرفی کند و این اتفاق هم افتاد. حالا مرا با سلام و صلوات به پروژهها دعوت میکنند و دست آخر برای گرفتن دستمزد خود و عواملم به من میگویند مگر بقیه فیلمها دستمزدت را به موقع میدهند که از ما انتظار داری!؟ … نکتهای که من به همکارانم در جلوههای ویژه میگویم این است که یک فیلم کار کنید اما درست! در هالیوود تخصص جلوههای ویژه بعد از بازیگری در ردیف دوم است در حالی که در ایران دستمزد این صنف از همیار خدمات کمتر است. همان دستمزد هم دو سال بعد پرداخت میکنند. در خارج از کشور پروژههایی کار کردم که به دلار و به موقع پرداخت میشد و حتی پاکتهای مالی هفتگی برای پول توجیبی میدادند. من ۶ سال است که رئیس انجمنی هستم که پر از درد است و همکاران من از ترس اینکه دیگر نتوانند کار کنند، سکوت کردهاند. تهیهکنندهای که برای ریال کمتر به دنبال آدم غیر متخصص میرود، در نهایت با ضرر مالی به دنبال من و همکاران با تجربه من است که کار را برایش درست از آب دربیاورند و این دور زدن ها فقط تحمیل یک هزینه ضرر ده به گروه است.
صحبت پایانی …
حرف من این است که اگر من در جایگاه مدیر اجرایی، فکرم درگیر این حاشیههای درد آور اقتصادی و … باشد. آیا میتوانم تامین جانی عوامل و همکارانم را در این کار سخت تضمین کنم؟ من و همکارانم هیچ آرامش روحی و فکری نداریم چون دستمزدمان را به موقع و درست نمیدهند. من نان هنر عوامل و دستیارانم را میخورم و برایم از همه مهمتر هستند. دستیاری که از پدر و مادر پیر و یا خواهرش نگهداری میکند و اینها همه غم است. من سریع الهجهام و چون با این صراحت حرف میزنم، تعداد پروژههایم کمتر شدهاند. متاسفانه امروز در سینمای ایران کیفیت جا ندارد و تنها کمیت است که حرف اول را میزند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است