مصطفی حاجیقاسمی در گفتگو با صبا:
ما به مستند بودن قضیه متعهد بودیم
بازسازی انجام نشده و همه چیز در لحظه اتفاق افتاده است. ما به مستند بودن قضیه متعهد بودیم و هیچ صحنهای را نساختیم، آنها وارد دادگاه میشدند و ما هم همراهشان و آنجا فیلمبرداری میکردیم.
مریم عظیمی- اکران فیلم مستند «خانواده خلج» که در هفدهمین جشنواره سینما حقیقت مورد تحسین مخاطبان قرار گرفته از ۳۰ آبان در سینماهای گروه هنر و تجربه آغاز شده است. کارگردانی این فیلم که به فراز و نشیبهای خانواده خلج در مسیر تولید میپردازد بر عهده مریم الهامیان و مصطفی حاجیقاسمی بوده که پیش از این هم در فیلمهای «آبی به رنگ خاک» و «امید شهر خسته» و… با هم همکاری داشتند. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با کارگردان این فیلم را میخوانید.
در مورد مسیری که این مستند بعد از ساخت طی کرده و شرکت در جشنوارهها و جوایزش بگویید.
مستند «خانواده خلج» در اولین حضور جشنوارهای خود در جشنواره سینما حقیقت شرکت داشت و با استقبال مخاطبان روبرو و در چهار بخش کاندید شد. این مستند در بخشهای بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، بهترین پژوهشگر، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامزد شد و توانست تندیس بهترین کارگردانی را دریافت کند. بعد از آن به جشنواره فیلم فجر رفت و آنجا هم کاندید سیمرغ بلورین بهترین مستند شد و پس از آن برای اکران در گروه و هنر تجربه ارائه شد که خوشبختانه این روزها در حال اکران است و پس از اتمام اکران نیز پروسه اکران آنلاینش آغاز خواهد شد.
از روند چهار ساله ساخت، چالشهای بخش قضایی این مستند و اینکه آیا بازسازی انجام شده بگویید.
نه بازسازی انجام نشده و همه چیز در لحظه اتفاق افتاده است. ما به مستند بودن قضیه متعهد بودیم و هیچ صحنهای را نساختیم، آنها وارد دادگاه میشدند و ما هم همراهشان و آنجا فیلمبرداری میکردیم و تمام لحظاتی که آنها پیگیر کارشان بودند ما در کنارشان حضور داشتیم چه در خانه و چه در دادگاه، یکی از دلایلی که این فیلم ۴ سال طول کشید هم به خاطر روند قضایی پرونده بود و اگر روند قضایی پرونده زودتر تمام و پرونده حل میشد احتمالاً این مستند نیز زودتر تمام میشد.
با توجه به اینکه لوکیشن سوژه در گلپایگان و برای بخش قضایی مدام در رفت و آمد بودید در زمینه هزینهها و گروه ساخت با چه چالشهایی مواجه بودید؟
ما برای اینکه بتوانیم هزینهها و رفت و آمدها را مدیریت کنیم سعی کردیم گروه تولید را یک گروه کوچک در نظر بگیریم و تعداد نفرات را کم کنیم تا گروه چابکتری باشیم و بتوانیم سریع به لوکیشنها برسیم و معطل هماهنگی با تعداد زیادی از افراد نباشیم. در زمینه چالشهای مالی هم سعی کردیم با کم کردن هزینهها و تعداد اعضا، گروه را را زنده نگه داریم تا فیلم در طول این ۴ سال تمام شود. البته همراهی بچههای گروه بخصوص فیلمبردارمان آقای علی منصوری که تمام لحظات این ۴ سال در کنار ما حضور داشت مثال زدنی است و واقعا حضور ایشان برای ما غنیمت بود.
اینکه گرفتن مجوز تصویربرداری از روند دادگاهها یک سال طول کشیده چه علتی داشت و آیا راهی وجود دارد که این پروسه کاهش یابد.
ما مجوز تصویربرداری در مجلس را هم گرفته بودیم و پروسه گرفتن این مجوز تقریباً ۷ ماه طول کشید اما دقیقاً صبح همان روزی که برای فیلمبرداری رفتیم به خاطر یک اتفاق و عدم هماهنگی نتوانستیم سکانسی که خانم خلج به مجلس میرود و میخواست نماینده گلپایگان را ببیند و نامهای که نوشته بود و اعتراضش را به دبیرخانه مجلس برساند را از دست دادیم و نتوانستیم تصویربرداری کنیم. در مورد قوه قضاییه هم همین گونه بود. این پروسه هم یکسال طول کشید. بخشی از این زمان به خاطر مسائل امنیتی و معذوریتهایی نسبت به دادن مجوز به مستندسازان و یا فیلمسازان بود و باید جوانب کار را بررسی میکردند اما فکر میکنم قطعاً میشود این روند را تسهیل کرد و اگر یک اعتمادسازی بین مستندسازان و ارگانهای دولتی یا سازمانهایی که نیاز به چنین مجوزهایی دارند به وجود بیاید این مسیر تسهیل خواهد شد. خب مستند ساز میخواهد اثری بسازد که در کشور خودش اکران شود و قرار است یک رسالت اجتماعی را انجام دهد بنابراین اگر اعتماد به وجود بیاید خیلی خوب میشود. مستندساز اساسا دارد وظیفهاش را انجام میدهد و کار غیرقانونی نمیکند و میخواهد در حیطه قانون فیلمش را بسازد. با توجه به اینکه پس از این اعتمادسازی بین ما و مرکز رسانه قوه قضاییه شکل گرفت برای دادگاههای بعدی هماهنگیها از طرف خودشان صورت میگرفت، تماس میگرفتند و دیگر نیازی به دوندگی و پافشاری ما نبود و واقعاً در این مسیر به ما کمک کردند و نباید از حق گذشت که در ادامه این مسیر خیلی پیگیر قضیه بودند و برایشان مهم شده بود.
موتور محرک و انگیزه یک مستندساز با توجه به این چالشهای شدید اقتصادی و چالشهای خود فیلمسازی مستند چیست؟
واقعیت این است که هر کاری یک سری ویژگیهای شخصیتی میطلبد و هر آدمی برای کاری ساخته و زاده شده است. به نظر من مستندسازان انسانهای پیگیر و اهل جستجو و افراد سرسختی هستند که به راحتی از چیزهایی که در کنارشان رخ میدهد نمیگذرند. مسائل را میبینند و دوست دارند که مسائل را بررسی کنند، به چالش بکشند و نشان بدهند. وقتی به تاریخ مستندسازی ایران نگاه میکنید هر جایی که حقی ناحق شده یا اتفاقی افتاده و مسائلی روی داده که نیاز بوده بررسی عمیقتری انجام شود مستندسازان حضور داشتند و آن وقایع و لحظات را ثبت کردهاند و ثبت شدن آن لحظات واقعاً کمک میکند به اینکه آیندگان بتوانند در مورد گذشته یک دیدگاه کاملتری داشته باشند. اما برای من ثابت شده که مستند از طرف مسئولین کشور و آدمهایی که در این کشور تصمیم گیرنده هستند دیده میشود و به شدت روی آنها تاثیرگذار است چون قرار است تصمیمات مهمی در این کشور بگیرند و مستند به آنها کمک میکند تا با مسائل روز جمعه به صورت مستقیم روبرو شوند و قرار نیست دیگر بر اساس یک سری گزارشهای ماهانه و سالانه که روی کاغذ به آنها داده میشود به یک ارزیابی از وضع موجود برسند. مستند میتواند خیلی راحتتر و انسانیتر این مسائل را برای آنها تسریع کند تا ببینند که در جامعه و کنار گوششان چه اتفاقاتی میافتد.
سخن پایانی
فکر میکنم باید به حوزه تبلیغات مستند بیشتر بها داده شود تا مردم بفهمند و بدانند که این فیلمها نیز ارزش دیدن دارند. مسئله اول ما این است که مشکل مخاطب داریم و اولین قدم این است که اساساً مخاطب ما بفهمد که یک فیلم مستند در جایی اکران میشود و این نیازمند یک تبلیغات بسیار گستردهتر و نیازمند همیتی از سوی سازمانهایی است که میتوانند از مستندسازها حمایت کنند. مثلاً شهرداریها میتوانند یک سری از بیلبوردهایشان را به آثار مستند اختصاص بدهند چرا که واقعاً فیلمهای مستند بضاعتی ندارند که بخواهند بیلبورد بگیرند و تبلیغ کنند. من فکر میکنم که واقعاً برای مردم جذاب باشد که آثار مستند را ببینند و این دغدغه بخش بزرگی از جامعه است اما تبلیغاتی وجود ندارد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است