تحلیلی بر اثر سام کلانتری؛
«رُخ»؛ تابلوهایی که در سینما به حرکت در میآیند
آنچه که این مستند را در تصویرسازی متمایز و خاص جلوه داده است، قابهای به شدت تاثیرگذار است که تابلوهای هنرمندانه این نقاش برجسته را از زوایای مختلف و با بازیهای دوربینی به تصویر کشیده است
سمیه خاتونی – مستند بلند «رُخ» اثری ساختارشکن در سینمای مستند پرتره به کارگردانی سام کلانتری و تهیهکنندگی آرش صادقی است. مستند پرتره که با عنوان چهرهنگار و بیوگرافی هم خوانده میشود الگوهای مختلفی دارد و به هیچ وجه ملتزم به یک شیوه مستندسازی نیست و بسته به تصمیم کارگردان و سوژه فیلم میتواند از شیوهها و سبکهای مختلف مستندسازی بهره بگیرد. با این حال عموما فیلمهای چهرهنگار برای ثبت خاطره، تجلیل از افراد و تبلیغ خطمشی و نگرش آنها ساخته میشود. مستند سینمایی «رُخ»؛ برداشتی آزاد از زندگی و رویاهای علی اکبر صادقی نقاش معاصر و هنرمند نامی هنرهای تجسمی است.
این کارگردان بعد از پروژه «از خانه شماره ۳۷» و اولین مستند بلند خود که درباره صادق هدایت بود، موفق شد نامزدی سیمرغ بلورین بهترین تحقیق و نگارش را برای فیلم «خاطراتی برای تمام فصول» از سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر کسب کند و کاندید تندیس بهترین پژوهش از هفتمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت شود.
مستند «رخ» با ورود به دل زندگی علی صادقی، برای کشف رازهای ذهنی او به تعاملات روزمره و خوابهایش سرک میکشد و قادر است دو فضای منسجم و مستقل از یگدیگر (واقعیت و خیال) هنرمند را به تصویر بکشد. در این فیلم مستندساز تاکید خود را در فصلبندیها از طریق به خواب رفتن و بیدار شدن هنرمند گذاشته است و گویا عمل تکراری خوابیدن و برخواستن موتیفی است که در هر مرحله بیشتر از قبل ما را به دنیاهای رویایی و مخوف هنرمند هدایت میکند.
سام کلانتری در این فیلم به صورت بسیار آزادانه از شیوههای مختلف در مستندسازی اعم از شاعرانه، ترکیبی، داستانی، تعاملی استفاده کرده است تا به بهترین شکل دنیای وارنه درونی و بیرونی صادقی را نشان دهد. از ویژگیهای شاخص این اثر همین پرداخت یکدست و بدون پرش است که با توجه به اینکه کارگردان از سبکهای مختلف بهره برده است، اما انسجام و یکدستی اثر از ابتدا تا انتها حفظ شده است.
اما آنچه که این مستند را در تصویرسازی متمایز و خاص جلوه داده است، قابهای به شدت تاثیرگذار است که تابلوهای هنرمندانه این نقاش برجسته را از زوایای مختلف و با بازیهای دوربینی به تصویر کشیده است و قدرت نمایشگری تابلوها که با متحرک و بزرگنما شدنشان بر پرده سینما تاثیر آنها را دو چندان کرده است. مخاطب با تماشای این مستند مقهور پیوند هنر نقاشی و سینما میشود و گویا شاهد اثری است که قلم طراحی آن در دست کارگردان سینمایی و هنرمند نقاش است و رویای ما که زیست در فضای خیالی آثار هنری است به واقعیت بدل میکند.
چنانچه بخواهیم این اثر را در دو ساحت دنیای واقعی و خیالی، یعنی تعاملات علی صادقی با اطرافیان و خوابها و رویاهایش تفکیک کنیم باید گفت، که گویا دنیای خیالی هنرمند که مملو است از دیوان، شیاطین، فرشتهها و با درختان معلق واقعیتر است. چرا که در دنیای واقعی این هنرمند در یک خانه با همسر و تعاملات با خانواده به گونهای مصنوعی و ساختگی روایت شده است و سنگینی حضور دوربین مستندساز و راحت نبودن شخصیتها با دوربین قابل لمس است که این شکاف با تکنیک (نمایش پشت صحنه) حضور و دخالت فیلمساز در روند فیلسازی قدری مستهیل شده و از مصنوعیت آن کاسته است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است