روزنامه صبا

روزنامه صبا

ابوالفضل حاجی‌علی‌خانی در گفتگو با صبا:

تئاتر میانبری برای ارتباط و تعامل است


از طریق تئاتر می‌توان با نحوه تفکر مردم، خواسته‌ها و مسائل اجتماعی‌شان آشنا شد. در واقع تئاتر میانبری برای ارتباط و تعامل است.

مریم عظیمی- نمایش «ماهرخ» به نویسندگی و کارگردانی ابوالفضل حاجی علی‌خانی و تهیه کنندگی محمود مداحی در تالار حافظ بروی صحنه است و بازیگران نام آشنایی مثل حسین رفیعی، محسن زرآبادی پور، بهناز نادری، بهزاد عبدی و…. در آن به نقش‌آفرینی می‌پردازند. و ما عزیزاله مشعوف از تئاتری‌های نسل قدیم را میبینیم که در پی ماجرایی سکته می‌کند و به کما می‌رود و در عالم کما عشق قدیمی‌اش ماهرخ را می‌بیند، و همان جا در پی اتفاقاتی با بوعلی سینا، نظامی گنجوی، عطار نیشابوری و… دیدار می‌کند و در آن عالم تصمیم می‌گیرند تا نمایشی را به روی صحنه ببرند. در ادامه گفت و گوی خبرنگار صبا با کارگردان این نمایش را می‌خوانید.

 

در مورد ایده این نمایشنامه و سبک کاریتان بگویید.

من از کودکی به هنر و نمایش علاقه داشتم و کارم را با بازیگری آغاز کردم اما به نظرم خلاء در نمایشنامه‌های ایرانی وجود دارد و آن عمقی که باید را به اثر نمی‌دهند که شاید بدین علت است که نمایشنامه‌نویسان نمی‌توانند اموراتشان را از طریق نوشتن بگذرانند و آن تعمق و تدبری که باید در نوشتن نمایشنامه باشد حاصل نمی‌گردد. شخصاً یک سال و نیم درگیر نوشتن نمایشنامه «ماهرخ» بودم یعنی از زمانی که جرقه‌اش خورد تا وقتی که ویرایش نهایی‌اش انجام شد. همانطور که در دیالوگ‌های اثر هست معتقدم که ادبیات و تاریخ ما سرشار از موضوعات غنی و قوی برای دستمایه قرار دادن و تبدیل کردن به نمایشنامه، فیلم یا سریال است. اما متاسفانه سیاست روز دنیا بر این است که نگاه ملت‌هایی که یک عقبه غنی و قوی دارند فقط به امروز معطوف شود تا تاریخشان را فراموش کنند و بیشتر درگیر جغرافیا شوند و فراموش کنند از کجا آمده‌ و چه تاریخ و عقبه‌ای دارند و فکر می‌کنم این وظیفه هنرمندان و نمایشنامه نویسان است که به این ضعف اشراف داشته باشند و سعی کنند پرچم فرهنگ و هنر را بالا نگه دارند. شخصاً رسالتم را در این می‌دانم که نمایشنامه‌های خارجی را بخوانم، از شکسپیر، ایپسن و چخوف بیاموزم چرا که آنها جلوتر از ما بودند و بر اساس تکنیکی که از آنها می‌آموزم آثار ملی ملت خود را احیا کنم و اثری روی صحنه ببرم که هم جنبه سرگرمی و تفریح را فراهم کرده باشم و هم اینکه ایجاد علاقه‌ای شود برای مخاطب، مخاطبی که ممکن است عطار و نظامی را نشناسد و با دیدن اثر ما علاقه‌مند شود و آثار این ادبا و حکما را بخواند. بر اساس همین رسالت در تاریخ و ادبیات‌مان غور می‌کنم و سعی دارم اکثر نمایشنامه‌هایی که می‌نویسم بر همین منوال باشد.

در این نمایش سوالی از طرف عزیزالله مطرح می‌شود که چرا عطار و نظامی نمایشنامه ننوشته‌اند اما جواب سوال نمایش در نمایشی بر اساس لیلی و مجنون و شیخ صنعاست.

مطمئنم که اگر مولوی، حافظ، سعدی و… در عصر امروز زندگی می‌کردند دیگر کتاب‌های قطور نمی‌نوشتند بلکه فیلم‌های خوبی تولید می‌کردند یا نمایشنامه‌ها و فیلمنامه‌های خوبی می‌نوشتند.آن عصر ایجاب می‌کرد که آنها گنجینه‌ای را برای نسل بعدی پس‌انداز کنند و نسل من موظف است که از آن گنجینه و پس‌انداز استفاده کند و به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی برای مردمش کار تولید کند.

در فرهنگ و عرف ما همچنان روی مسئله شوخی کردن با بزرگان، ادبا و حکما حساسیت‌هایی وجود دارد در عین حال نمایش ایرانی یکی از تابوشکن‌ترین انواع نمایش است و شما با چند چهره برجسته ادبی و علمی در این نمایش شوخی می‌کنید.

هر چقدر که ما قداست بیشتری برای شخصیت‌های دینی، سیاسی،  ادبی و تاریخی قائل شویم و آنها را دست نیافتنی نشان‌شان بدهیم مخاطب کمتر به آنها گرایش پیدا خواهد کرد. وقتی مخاطب می‌بیند که عطار و نظامی که عرفا و شعرای بزرگی بوده‌اند با بوعلی سینا که طبیب بزرگی بوده مانند خود اوست، نیازهایی همچون خود او دارد و تعاملات و رفتارهای اجتماعی‌‌ این بزرگان نیز بی شباهت به ما نبوده دیگر آنها را دست یافتنی دیده و به کشف و شناخت آنها علاقه‌مند می‌شوند. از جهتی فکر می‌کنم که در عین تقدس‌زدایی باید در شوخی‌ها اندازه نگه داشت هیچکس در تاریخ بی‌جهت بزرگ نشده مگر آنکه بزرگواری داشته باشد پس در عین اینکه با او شوخی می‌کنم نباید خدشه‌ای به بزرگواری اش وارد کنم.

در زمینه گروه حرکت و فرم و دلیل گنجاندن این بخش در اجرا بگویید.

ما از برزخ تصور خاصی نداریم و هر آنچه هست از تخیل ما سرچشمه می‌گیرد. اگر ما در این فضای برزخ صرفاً به چند بازیگر اصلی بسنده می‌کردیم شاید آن هیمنه و هیبت را برایمان فراهم نمی‌کرد. به نظرم گروه فرم یک قاب شکیل به ما داده که همراه با قطعات موسیقی که نواخته می‌شود یک جذابیت بصری برای مخاطب ایجاد می‌کند و به آن هیبت هیمنه و بزرگنمایی هم کمک می‌کند تا کار بهتر و بزرگتر بشود و در واقع اثر به سمت یک بیگ پروداکشن برود.

در زمینه دکور ساده و مینیمالیستی عمل کرده‌اید و از مؤلفه‌های نمایش ایرانی مثل صحنه گرد هم استفاده شده است. اما از طریق نورها تلاش شده تا آن احتشام و انتزاع عالم برزخ و فضا و حال و هوای متفاوت هر قصه‌ و بخش از نمایش شکل بگیرد.

تئاتر مجموعه‌ای از عناصر مختلفی است که کنار هم چیده می‌شوند حال اینکه این ترکیب و کلاژ چقدر بر اساس اصول زیبایی شناسی پیش برود به سلیقه و عقیده گروه اجرایی باز می‌گردد. اما به نظر من نور، دکور، لباس، گریم و موسیقی هر چقدر درست‌تر و دقیق‌تر کنار یک کار قرار بگیرند به تعالی آن اثر بیشتر کمک می‌کنند و ما هم سعی کردیم در این مسیر حرکت کنیم.

از همکاری با محمود مداحی تهیه کننده کار بگویید.

من از زمان نمایش «فین جین» با آقای مداحی آشنا شدم البته آنجا من فقط نویسنده کار بودم. وقتی دیدم که آقای مداحی در این اوضاع نابسامان فرهنگ و هنر به کار فرهنگی علاقه دارند متن‌های دیگری به ایشان معرفی کردم که مورد استقبالشان قرار گرفت و بدین ترتیب بنا و اساس همکاری ما گذاشته شد و اگر خدا بخواهد بنا داریم که در آثار بعدی هم با یکدیگر همکاری کنیم. تا جایی که من آقای مداحی را می‌شناسم می‌توانم بگویم که ایشان به خاطر دلشان در زمینه فرهنگ و هنر فعالیت می‌کنند چون حتی در همان نمایش فین جین که نمایش پرفروشی هم بود مبالغی را از جیب هزینه کردند. چون هزینه‌های کار بالا بود و سالنی هم که در آن اجرا می‌رفتند بیش از ۱۵۰ مخاطب ظرفیت نداشت به همین علت می‌توانم بگویم که ایشان منفعت معنوی و دلی را به منفعت مادی و مالی ترجیح می‌دهند.

چرا تالار حافظ را برای اجرا انتخاب کردید؟

پس از اینکه نمایش «فین جین» در یک پروسه ۶ ماهه ۱۱۲ اجرا رفت و در وافع با رسیدن ایام محرم و صفر که کار متوقف شد تالارهای زیادی با گروه ارتباط برقرار کرده و برای همکاری اعلام آمادگی کردند. خب سالن‌ها نیز به دنبال این هستند که بیلان کاریشان حفظ شود و می‌خواهند که خروجی خوبی داشته باشند. متاسفانه نمایش ایرانی مورد بی‌مهری مدیران و بی‌تعهدی خود هنرمندان قرار گرفته و آنگونه که باید به آن پرداخت نشده است. بنابراین یا به ورطه لوده بازی کشیده شده یا نتوانسته‌اند قوام خوبی به آن بدهند و بدین ترتیب نمایش ایرانی شاید نمایش درخوری نبوده که سالن‌ها به دنبالش باشند. سالن حافظ نیز در ابتدا برای نمایش فین جین به ما پیشنهاد کار داد اما ما نمایش ماهرخ را در دست تولید داشتیم و پس از صحبت‌های اولیه در زمینه نمایش ماهرخ موافقت کردند که این نمایش را کار کنیم.

سخن پایانی

من از مخاطبان خواهش می‌کنم همانگونه که برای خرید یک جفت کفش به ده‌ها مغازه سر می‌زنند تئاتر را نیز در سبد خریدشان بگذارند. تئاتر میانبری برای ارتباط و تعامل است و از طریق تئاتر می‌توان با نحوه تفکر مردم، خواسته‌ها و مسائل اجتماعی‌شان آشنا شد. فکر می‌کنم دیدن نمایش «ماهرخ»حداقل برای یک بار، خالی از لطف نیست و مطمئنم اگر بیایند و اثر را ببینند حتما برای بار دوم و چندم هم خواهند آمد.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است