مصطفی شبان در گفتگو با صبا:
خشتهای طلایی تمدن و فرهنگ
برای من که اهل کاشان بودم احیای خانه های تاریخی ویران شده بسیار جالب توجه و سوال برانگیز شد که چطور میتوان اهل کاشان بود اما شهر خود را نشناخت؟! و چطور ممکن است ندانی شهر تو، شهر معماری ایران است؟!
مریم عظیمی – حفظ آثار تاریخی به لحاظ طیف وسیعی از مزایای فرهنگی و اجتماعی دارای اهمیت است؛ از رفاه اجتماعی و فرهنگی ساکنان منطقه حمایت میکند، غرور مدنی جوامع را ارتقا میدهد و به همان اندازه میتواند وسیلهای برای دستیابی به اهداف اقتصادی بلندمدت همچون رشد و احیای مجدد شهرها، مشاغل کوچک و تأمین مسکن باشد. مستند «کیمیاگر» ساخته مصطفی شبان از آن جنس فیلمهای مستند دغدغهمندی است که بر حفظ میراث فرهنگی کشورمان تاکید دارد. به بهانه حضور این اثر در بخش مستندهای نیمه بلند هجدهمین جشنواره سینما حقیقت با کارگردان این اثر گپوگفتی داشتهایم.
کیمیاگر به چه موضوعی میپردازد و ایدهاش چگونه شکل گرفت؟
پیش از اینکه بخواهم کیمیاگر را برای مرکز گسترش بسازم از طریق تلویزیون و از طرف یکی از دوستانم مرحوم آقای معتمد کیان به من پیشنهاد داده شد که مجموعه مستندی برای تلوزیون و سیمای استانها بسازم. این پیشنهاد یک ایده خام بود که خود ایشان هم چندان از آن مطلع نبودند. اینکه در کاشان فردی به نام خانم منوچهری که از آمریکا به ایران آمده یک خانه تاریخی ویران شده را خریداری و احیا کرده و کاربری جذابی به آن داده است. هر چند که اطلاعات ایشان ناقص بود اما برای من که اهل کاشان بودم این مسئله بسیار جالب توجه و سوال برانگیز شد که چطور میتوان اهل کاشان بود اما شهر خود را نشناخت؟! و چطور ممکن است ندانی شهر تو، شهر معماری ایران است؟! و این سوال در ذهن من گسترش پیدا کرد. از من یک مجموعه ۵ قسمتی درباره پنج معمار سنتی میخواستند که خانههای سنتی را احیا کردهاند ولی من با این سوال به یک گنج رسیدم و متوجه شدم که این حرکت از اوایل دهه ۵۰ شروع شده است. اگر بخواهم خیلی مختصر بگویم این مستند مربوط به اولین کسی است که ایده احیای خانههای تاریخی در کاشان و حتی ایران به ذهنش رسید و در حدود نیم قرن این ایده و فکر را دنبال کرد تا به نتایج درخشانی در حوزه معماری ایران و حتی خارج از ایران رسید. مستند «کیمیاگر» در مورد آقای مهندس محمدرضا حائری مازندرانی، معمار جوانی است که پس از سفر به کاشان، عاشق خانههای تاریخی در حال ویران شدن آن میشود و تصمیم میگیرد این آثار فرهنگی فاخر را به هر قیمتی که شده نجات دهد. ۵۰ سال بعد، او بار دیگر به کاشان سفر میکند تا حاصل نیم قرن تلاش خود برای احیای خانههای تاریخی ایران بخصوص کاشان را ببیند.
هرچند که قبل از آقای مهندس حائری مازندرانی، افرادی جسته و گریخته برای نجات و احیای خانههای تاریخی کاشان، تلاش کرده بودند، اما ایشان به طور جدی و مستمر و حتی در خارج از ایران (آمریکا و انگلستان)، حرکت خود را تا دستیابی به هدف نهایی دنبال کرد که همین ویژگی (جدیت و پشتکارش) او را از بقیه هم قطارانش، جدا میکرد. این نکته بسیار مهم است که در طول نیم قرن و طی پویش احیای خانههای تاریخی کاشان، صدها نفر با جان و دل تلاش کردند که قطعا جای تقدیر دارند، اما اگر تلاشهای فرهنگی آقای مهندس حائری مازندرانی و گروه نجات خانههای تاریخی کاشان نبود، شاید این نگاه در بین مردم جا نمیافتاد و تا الان خانههای تاریخی زیادی ویران شده بودند.
از گروهی که برای پژوهش و ساخت کیمیاگر با شما همکاری کرد بگویید.
متاسفانه در ردیف بودجههایی که هر ساله تنظیم میشود، بودجه میراث فرهنگی تقریباً در آخرین ردهها قرار دارد و کمتر بدان اهمیت داده میشود و در این اوضاع اقتصادی شاید برای بسیاری از سیاستمداران اهمیت چندانی نداشته باشد که چه بلایی سر میراث فرهنگیمان میآید. بنابراین هر کسی علاقهمند به پژوهش در مورد میراث فرهنگی نیست چون از نظر مادی چندان منفعتی برای افراد ندارد. اما این مسئله همواره در ذهن من اهمیت بالایی داشته که به همین علت پژوهش کار را خودم شخصاً بر عهده گرفتم هرچند که دوستانم در حوزه گردآوری آرشیو بسیار کمک کردند و من از آنها ممنونم اما حقیقتاً خودم این پژوهش سه ساله را بر عهده گرفتم. نکته قابل توجه اینکه، سوژه من آقای مهندس حائری یک سوژه بسیار خاص و به شدت علاقمند به این حوزه بودند، ایشان منبع عظیمی از اطلاعات هستند و اگر کمکهای ایشان نبود قطعاً این فیلم موفق نمیشد و در حوزه پژوهش، من مدیون ایشان هستم، ایشان استاد من بوده و به هر حال اصل اطلاعات به ایشان تعلق دارد.
جایگاه امروز جشنواره «سینماحقیقت» برای شما به عنوان مستندسازی که ۲۴ سال در این عرصه مشغول به فعالیت بوده و هستید، چیست؟
سالهاست که من با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی همکاری میکنم و آنها نیز به من لطف زیادی داشته و دارند و به جرات میتوانم بگویم که اگر مرکز سینمای گسترش سینمای مستند و تجربی و به شکل مشخص «سینماحقیقت» نبود من همین قدر هم که شناخته شدهام، شناخته نمیشدم. به نظرم حرفهایترین مرکزی که در ایران وجود دارد و به دوستان مستند ساز کمک میکند همین مرکز گسترش و جشنواره سینما حقیقت است که اگر نباشد مستند سازان به شدت غریب میمانند، مرکزی که برخی آن را حتی در خاورمیانه هم بهترین میدانند که به نظر من، حرف بیجایی نیست. مستند در کشور ما و حتی در دنیا به شدت غریب است؛ وقتی مخاطب عام میتواند خیلی راحت فیلم سینمایی و داستانی را دانلود کند بعید میدانم که سراغ مستند بیاید مگر اینکه مخاطبی خاص و به شدت علاقهمند باشد و به نظرم مرکز گسترش و به شکل مشخص سینما حقیقت باعث شد مردم با مستند آشتی کنند و به نوعی مستند وارد سبد کالای مردم شود و عمومیت پیدا کند .
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است