جمال اکرمی در گفتگو با صبا:
دردوره گسست نسلها به سر میبریم
شتابردگی در انتخاب کتاب و تصویرگر یکی از معضلات این حوزه به شمار میرود؛ فراهم نبودن زمینه نقد و تبادل نظر باعث شده تا از تجارب هنرمندان پیشکسوت جدا بمانیم و امروز در این زمینه گسست صورت گرفته است
آزاده صالحی – تصویر و متن از دیر باز تا امروز نه تنها مکمل و لازم و ملزوم یکدیگر در کتابهای کودکونوجوان قلمداد میشدهاند که برخی از کارشناسان و نظریهپردازان، گنجاندن تصویر در لابهلای متون ادبی را ابزاری برای انتقال بهتر مفاهیم مورد نظر نویسنده به کودکان عنوان کردهاند. با این حال در سالهای اخیر، به باور اهالی فرهنگ، تصویرگری در کتابهای کودکونوجوان رو به افت و افول گذاشته است. تنگناهای اقتصادی و وجود حلقههای مفقوده درحوزه نشر از مهمترین عواملی است که ناشر را نسبت به انتشار کتابهایی با تصاویر رنگی بیرغبت و دلسرد کرده است. در این گزارش به بررسی بیشتر دلایل این مسئله میپردازیم.
جمال اکرمی تصویرگر و پژوهشگر حوزه تصویرگری کتابهای کودکونوجوان نیز معتقد است: پیشینه تصویرگری ما برگرفته از هنرنگارگری این هنر را غنی کرده است. بخصوص این که دهههای چهل و پنجاه اوج درخشش تصویرگری ما به شمار میروند. تصویرگران در این سالها تلاش خود را کردهاند تا در عرصههای جهانی حضور یابند و آثار با کیفیت خود را به معرض نمایش بگذارند، هرچند موانع زیادی پیش روی خود دارند. از جمله این موانع میتوان به ضعیف شدن بدنه صنعت نشر اشاره کرد و این که از امکانات ناشر برای آن که تصویرگران را مورد حمایت قرار دهد کاسته شده است. در سالهای گذشته، تصویرگران از بورسیه یا فرصتهای نمایشگاهی و جشنوارهای برخوردار میشدند و حضور آنها در مجامع بینالمللی باعث میشد تا دنیا را بشناسند و در مقابل، دنیا نیز به زوایای تصویرگری ما پی ببرد اما فرصتهایی از این دست روز به روز کاهش یافته است.
این تصویرگر ادامه داد: بحث ممیزی در تصویرگری هم یکی دیگر از موانع جدی در این حوزه است و نهادهای دولتی برای آن که آثار تصویرگران را در عرصههای بینالمللی به نمایش بگذارند نسبت به آثار نگاهی سلیقهای اعمال کردهاند و این نوع نگاه باعث شده تا حمایت و توجهشان شامل حال عدهای از تصویرگران شود. در نتجیه تصویرگران ماهر و با تجربه از این دایره بیرون مانده و تصویرگرانی که تجربه کمتری داشتهاند روانه بینالها و جشنوارههای خارجی شدهاند. بحث دیگر عدم نقد تصویرگری است که در سالهای اخیر جای خالی آن به شدت احساس میشود. در سالهای گذشته ما نشریاتی مثل «کتاب ماه» داشتیم و هر هفته تصویرگران و نویسندگان دور هم جمع شده و با هم گفتوگو و تبادل نظر میکردند، در واقع نقد آثار باعث میشد تا تصویرگران جوان و پیشکسوت با یکدیگر ارتباط نزدیکی داشته باشند اما متاسفانه این جلسات ادامه نیافت. از اینها گذشته، در سالهای اخیر، تصویرگری در کتابهای زرد و دیجیتال به شکل افراطی به این حوزه لطمه وارد کرده است. به خصوص در زمینه کتابهای کمک درسی و این مسئله سبب شده تا عدهای از تصویرگران با ارائه آثار نازل و بیکیفیت راحتتر به در آمدزایی برسند. دیگر مسئلهای که لازم میدانم در این بحث به آن اشاره کنم، مهاجرت عدهای از تصویرگران پرسابقه است. متاسفانه در این سالها تصویرگران به واسطه مشکلاتی که به اجمال به برخی از آنها اشاره کردم قادر به تامین زندگی خود نبوده و تحریمها هم آنها را از حضور در بورسیهها و جشنوارههای خارجی دور کرده است، از این رو، این گروه از هنرمندان به ناچار تن به مهاجرت دادهاند.
این تصویرگر با اشاره به این که نهادهای مرتبط مانند انجمن تصویرگران نتوانستهاند در این سالها مورد حمایت مادی و معنوی قرار بگیرند و پشتوانهای برای هنرمندان این حیطه باشند گفت: به عنوان مثال، هنوز نهادی مثل انجمن تصویرگران نتوانسته مسئله قرارداد پشت جلدی تصویرگران را حل و فصل کند. این در حالی است که در سراسر دنیا، تصویرگر با داشتن قرارداد پشت جلدی به فعالیت خود ادامه میدهد، به این معنی که هر بار که کتاب چاپ میشود، تصویرگر از منافع مادی آن اثر برخوردار است، در حالی که در ایران چنین چیزی نیست و حق تصویرگر به جز در همان چاپ اول، در چاپهای بعدی ادا نمیشود. نکته بعدی این است که ضعف صنعت چاپ، احتکار و گران شدن قیمت کاغذ شرایطی را فراهم کرده تا ناشر تمایلی به چاپ کتابهایی با تصاویر رنگی نداشته باشد و به سمت چاپ کتابهایی تک رنگ و دو رنگ برود. تقریبا هر کتابی که برای گروه سنی نوجوان منتشر میشود از تصویرگری دور شده و ناشر تمایلی به انتشار کتابهایی از این دست ندارد، به ویژه کتابهای طنز برای نوجوانان. چرا باید فکرکنیم نوجوان آنقدر بزرگ شده و از دنیای کودکی فاصله گرفته است که دیگر به تصویر در کتاب نیازی ندارد. به نظرم میتوان در این زمینه از طرحهای خطی بهره گرفت که هزینه چندانی هم برای ناشر در بر نداشته باشد.
این هنرمند اضافه کرد: شتابردگی در انتخاب کتاب و تصویرگر هم از دیگر معضلات این حوزه به شمار میرود. ضمن این که همان طور که اشاره کردم، فراهم نبودن زمینه نقد و تبادل نظر باعث شده تا از تجارب هنرمندان پیشکسوت و هم چنین تعلقات فرهنگیمان جدا بمانیم و به قول زنده یاد پرویز کلانتری، امروز در این زمینه گسست نسلها صورت گرفته است. در واقع به دلیل نبود نقد است که تصویرگران به جای آن که در کنار هم قرار بگیرند، خود را رقیب هم میدانند. اگر چه در این سالها، تصویرگران با قدمهای محکم و سرهای برافراشته در رویدادهای جهانی شرکت کرده و به واسطه آثارشان افتخار کسب کردهاند اما باید بپذیریم که پارهای از محدودیتها در این سالها باعث شده است تا جایگاه آنها در مجامع بینالمللی کمرنگ شود.
این تصویرگر در پاسخ به این سوال که از گذشته تا امروز اختلاف نظرهایی درباره این که شاخه تصویرگری باید ذیل معاونت هنری وزارت فرهنگ قرار بگیرد یا معاونت فرهنگی اذعان کرد: از نظر من این بحثی حاشیهای است که برخی مدیران به طرح آن میپردازند تا از پاسخ به سوالات اساسی شانه خالی کنند. این که تصویرگری تحت هرعنوانی قرار بگیرد مهم نیست، مهم این است که حق این هنر به آن شکلی که شایسته است به جا آورده شود که درعمل تا امروز چنین اتفاقی نیفتاده است. وضعیت تصویرگری در دانشکدههای هنر هم تعریف چندانی ندارد، به طوری که وقتی وارد کلاسهای تصویرگری میشویم، دانشجویان نشسته و به استاد گوش میدهند، بی آن که در دست هیچ کدامشان قلم مو و رنگ مشاهده کنیم. متاسفانه برخی از استادان تصور میکنند با بسنده کردن به تعاریف تئوری از دنیای گرافیک میتوانند دنیای تصویرگری را پیش چشم دانشجو ترسیم کنند. در حالی که بخش اعظمی از هنر تصویرگری به فعالیت عملی مربوط میشود. از سویی دیگر، تصویرگری عمدتا زیر مجموعه نقاشی است نه گرافیک؛ رویکردی که در رده بندی دانشگاهی دیده میشود.آنچه مسلم است این که تصویرگری؛ هنر و حرفهای است که ریشه در گذشته فرهنگی ما دارد و در جهان امروز و آینده نیز سهم به سزایی را ایفا میکند. با اینحال، تا زمانی که نگاهها نسبت به جایگاه این هنر تغییر نکند و فرصتهای حاشیهای به فرصتهای کلان تبدیل نشوند نمیتوان به روشن ماندن چراغ حیطه امید داشت.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است