حسن جعفری در گفتگو با صبا:
مهاجرت از روستا به شهر دغدغه ذهنیام بود
خود من بچه همین منطقه هستم و مسئله مهاجرت از روستا به شهر همیشه یکی از دغدغههای ذهنیام بود و مدام به دنبال سوژهای بودم که بتوانم در این رابطه کار کنم.
مریم عظیمی – «زمستان طولانی» عنوان فیلم مستندی است به کارگردانی حسن جعفری که در اولین حضور جشنوارهایاش در رویداد سینماحقیت رونمایی شد. با کارگردان این اثر گفتوگویی انجام دادهایم.
لطفا در مورد داستان این مستند بگویید و اینکه جذابیت پرداختن به آن چه بود؟
داستان مستند«زمستان طولانی» در منطقه چهاردانگه مازندران میگذرد و مربوط به مهاجرت روستاییان به شهر است. خود من بچه همین منطقه هستم و مسئله مهاجرت از روستا به شهر همیشه یکی از دغدغههای ذهنیام بود و مدام به دنبال سوژهای بودم که بتوانم در این رابطه کار کنم. در روستاگردیهایی که داشتیم با آقایی به نام قدمعلی که در روستایی به نام «مزده» بین ساری و سمنان به همراه همسرش زندگی میکند آشنا شدیم و این در حالی بود که هفت فرزند آنها در شهر زندگی میکنند. شخصیت قدمعلی برای ما بسیار جذاب بود چون تمام کارهای روستا مثل تعمیر سقفها، درمان حیوانات آسیب دیده، باز کردن راههای مسدود شده و غیره بر عهده ایشان بود بنابراین این سوژه جذاب در کنار مسئله مهاجرت که این روستا هم با آن مواجه بود باعث شد تا تصمیم بگیریم روی این موضوع کار کنیم. آغاز پژوهش روی موضوع را آغاز کردیم تا زمانی که صداگذاری کار به اتمام رسید حدود دو سال زمان برد. «زمستان طولانی» به نوعی یک مستند مشاهدهگر است اما من خودم را فقط به این مقید ندانستم و سعی کردم همزمان که در اثر به سوژه و اتفاقات وفادار هستم اثر را از نظر زیبایی شناسی هم از صافی ذهن خود عبور دهم و اتفاقاتی که در این زمان بیش از یک سال برای قدم علی همسر و فرزندانش افتاده را به تصویر بکشم.
آیا در مسیر تولید این مستند مردم بومی منطقه یا مسئولینی که باید مجوزهای لازم را صادر میکردند با شما همکاری کردند؟
مهمترین شانسی که ما داشتیم فهم و شعور بالای خود قدمعلی بود. او با اینکه بیش از ۷۵ سال سن داشت و ممکن بود خسته شود اما خودش، همسرش و فرزندانش آنقدر انسانهای آگاه و با فرهنگی بودند که همیشه به ما میگفت تصویری که شما از این اتفاقات و من میگیرید سندی خواهد شد برای آیندگان و آیندگان خواهند فهمید که چه اتفاقاتی افتاده است. به همین دلیل ما از این سمت مشکلی نداشتیم اما به هر حال با چالشهایی مواجه بودیم به خصوص که منطقه دور افتاده و در دل جنگل است و از دل جنگل تا خود جاده اصلی چیزی حدود ۲ ساعت و نیم راه است بنابراین وقتی زمستان میشود رفت و آمد خیلی سخت میشود. با سرد شدن هوا آب در لولهها یخ میزند و آب در منطقه نیست و حتی در تابستان کمبود آب و قطعی برق دارند و اینها چالشهایی بود که ما هم درگیرش میشدیم. اما دقیقاً به همین خاطر که در دل جنگل و مستقل کار کردیم با ارگانهای دولتی کاری نداشتیم و برای مجوزها با مشکلی روبرو نبودیم. خوشبختان دانشکده پزشکی مازندران، محیط زیست و جنگلبانی تعامل خوبی با ما داشتند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است