روزنامه صبا

روزنامه صبا

شهرام مسعودی در گفتگو با صبا:

نباید به نمایش ملی خودمان بی مهری کنیم


نمایش ایرانی در خاستگاه خودش مورد بداقبالی قرار گرفته است. بنابراین نباید به نمایش ملی خودمان بی مهری کنیم تا این نوع نمایش هم در جایگاه خودش بتواند رسالت خویش را انجام دهد.

نمایش «سفرنامه آبجی مظفر» به نویسندگی و کارگردانی قطب‌الدین صادقی این روزها در تالار اصلی تئاتر شهر در حال اجرا است. در این نمایش که به شیوه نمایش ایرانی رو حوضی نگاهی انتقادی به سفرهای مظفرالدین شاه دارد بازیگرانی مانند امیرضا کوشانی، الهه پورجمشید، شهرام مسعودی، حسین شفیعی و … به ایفای نقش می‌پردازند. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را می‌خوانید.

 

یکی از نقش‌های اصلی اثر هستید و به شخصیتی تاریخی جان بخشیده‌اید. همکاری و حضور شما در این نمایش که از نظر زمانی هم سنگین است چگونه شکل گرفت؟

حدود یک ماه از دورخوانی‌های نمایش می‌گذشت و برای نقش مظفر بازیگران همچنان می‌آمدند و می‌رفتند و گویا مورد وثوق دکتر قرار نمی‌گرفتند.  آنچه که من از گفته‌ها شنیدم این است که روزی دکتر خودشان به یاد من می‌افتند که شاید من بتوانم از پس این نقش بر بیایم پیرو این موضوع دستیارشان با من تماس گرفتند و من هم که مترصد بودم و با سر می‌دوم و اتفاقاً تازه نمایش «رختشورشاه» تمام شده بود و خودم را برای نوشتن کاری آماده می‌کردم اما وقتی این موضوع پیش آمد همه کارهایم را کنار گذاشتم و با سر دویدم و بعد از اولین دورخوانی لبخند را روی لب‌های دکتر دیدیم و خدا را شکر مورد وثوق ایشان قرار گرفته و به این کار پیوستم. همانطور که گفتید کار واقعاً از نظر زمانی بسیار سنگین است اما با توجه به اینکه امروز سرعت و تمپ جامعه بالا رفته، همه عجله دارند و کسی حوصله نشستن و دیدن یک نمایش یک ساعت و ۴۵ دقیقه‌ای را ندارند. خوشبختانه به گفته خود مخاطبان این نمایش توانسته تماشاگر خود را چنان میخکوب کند که این طول زمان را حس نکند.

دو مولفه در نقش شما بسیار پررنگ بود، یکی لهجه‌ای که برای کاراکتر مظفرالدین شاه اختیار کرده بودید و دیگر گریم صورت و طراحی لباسی که اگرچه فیزیک بدنی شما را تغییر داده اما خللی در حرکات و راحتی شما روی صحنه ایجاد نکرده بلکه در باورپذیری نقش تاثیر بسزایی داشته؟

پیش از هر چیز باید بگویم که دکتر صادقی اساسا این نقش را با لهجه آذری نوشته بودند و من کوچک‌ترین دخل و تصرفی در این موضوع نداشتم و بزرگترین کاری که کردم این بود که آن هجاها و آکسان‌هایی که ایشان دستور می‌دادند را به درستی ادا کنم و بله گریم و لباس بسیار کمک کننده بود گو اینکه ما در طول تمرینات گریم و لباس نداشتیم ولی تقریباً با راهنمایی‌های دکتر به این شمایل رسیده بودیم و این راه ماقبل اینکه نور،گریم و لباس به کمک ما بیاید برای‌مان هموار شده بود و در واقع پیش از اجراهای جنرال تقریباً شاکله کلی نقش را درآورده بودیم و کمک دکتر در این زمینه بسیار حائز اهمیت بود. البته خود من هم در زمینه نمایش‌های ایرانی سبقه اندکی دارم که همه این موارد دست به دست هم داد تا آن اتفاق مطلوب که می‌فرمایید رخ بدهد اما اجازه بدهید به این نکته اشاره کنم من امیدوارم که کار کردن با بزرگان این عرصه قسمت تمام بازیگران بشود چرا که کار کردن با دکتر صادقی برای من درست مانند یک دانشگاه و آموزشگاه بود. گویی از بن دوباره کوبیدم و ساختم و به قول خود دکتر از نو آچارکشی شدم. فکر می‌کنم که هر بازیگری در هر سایز و اندازه‌ای لازم دارد که یک بار با این بزرگان کار کند چون ما واقعاً مثل دکتر قطب‌الدین صادقی مثل دکتر علی رفیعی و دیگر بزرگان نداریم. من واقعاً آرزو داشتم که دوباره در خدمت ایشان باشم چرا که سال‌ها پیش افتخار داشتم که با یک نقش خیلی کوتاه در خدمت ایشان باشم ولی اینبار آنطور که دوست داشتم در خدمتشان بودم.

سخن پایانی

امید دارم که این نمایش مورد اقبال مردم قرار بگیرد البته نه فقط این نمایش و از مردم تقاضا دارم که تئاتر را تنها نگذارند چون ضلع اصلی یک نمایش، مردم و مخاطبان آن هستند و با حضور آنهاست که صحنه جان می‌گیرد و گونه‌های مختلف نمایشی تداوم می‌یابند از جمله نمایش ایرانی که معمولا در خاستگاه خودش مورد بداقبالی قرار گرفته است. بنابراین فکر می‌کنم نباید به نمایش ملی خودمان بی مهری کنیم تا این نوع نمایش هم در جایگاه خودش بتواند رسالت خویش را انجام دهد.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است