روزنامه صبا

روزنامه صبا

حسین تراب‌نژاد در گفتگو با صبا:

 فیلم «صیاد» حرف‌های جدیدی برای گفتن دارد


بیشتر مستنداتی که در فیلم روایت شده، قبلا در کتاب‌ها آورده شده، اما همین اطلاعات را عموم مردم ندارند. به همین دلیل برای بخش زیادی از جامعه، فیلم «صیاد» حرف‌های جدیدی برای گفتن دارد.

سمیه خاتونی– «صیاد» روایتی است از التهابات زندگی شهید صیاد شیرازی که در چهل و سومین جشنواره بین المللی فجر حضور دارد. این اثر به کارگردانی جواد افشار، تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و با نویسندگی حسین تراب‌نژاد، محصول سال ۱۴۰۳ است. دیگر عوامل این فیلم عبارتند از؛ مدیر فیلمبرداری: داود محمدی، تیم‌تدوین: خشایار موحدیان، الاهه ایزدی، موسیقی: مسعود سخاوت‌دوست، مدیر صدابرداری: فرشید احمدی، طراح صحنه و لباس: محمدرضا شجاعی، عکاس: علی نیک رفتار، بازیگران: علی سرابی، هومن برق‌نورد، مارال بنی‌آدم، نادر سلیمانی، محمدرضا هدایتی، ایوب آقاخانی، خیام وقار‌کاشانی، حامد شیخی، رز رضوی. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: مدتی است این سؤال رهایم نمی‌کند؛ چرا گلوله‌ها از کنارم می‌گذرند و نادیده‌ام می‌گیرند. این فیلم امروز و در اولین روز جشنواره در کاخ جشنواره اکران می‌شود.

 

برشی از زندگی شهید صیاد شیرازی را به نگارش در آوردید، انتخاب این برهه تاریخی با چه رویکردی همراه بود؟

فیلمنامه روایتگر خرداد ماه ۱۳۵۹ تا آذر ماه ۱۳۶۰ است که با عملیات طریق‌القدس تمام می‌شود و تلفیقی از دو ژانر سیاسی و دفاع مقدس است. این برهه روایت‌گر رویدادهایی است که شهید صیاد شیرازی از خود به دلیل منافع ملی و میهنی می‌گذرد، تا عامل وحدت شود.

 در جمع آوری اطلاعات از چه منابع و مستنداتی استفاده کردید؟

خوشبختانه از این دوره منابع و مستندات زیادی وجود دارد که اسم بردن تک تک آنها در این گفت‌وگو نمی‌گنجد، بخش مهمی از منابع در تیتراژ فیلم آورده شده است، اما بطور کلی ما به زندگی خود صیاد شیرازی بسنده نکردیم و  به مستندات آن مقطع زمانی و کتاب‌هایی که توسط ارتش، سپاه و… منتشر شده، رجوع کردیم.

 آیا موضوعیت فیلمنامه پرده از اطلاعاتی برداشته است که ممکن باشد تابحال در آرشیو مخفی و یا بایگانی ارگانی باشد؟

خیر، بیشتر مستنداتی که در فیلم روایت شده، قبلا در کتاب‌ها و… آورده شده، اما همین اطلاعات را عموم مردم ندارند. به همین دلیل برای بخش زیادی از جامعه، فیلم «صیاد» حرف‌های جدیدی برای گفتن دارد.

آیا فیلمنامه را بر اساس الگوی سفر قهرمان ساختار‌بندی کرده‌اید و یا به تبع موضوعات مستند روایت از الگوهای دیگر فیلمنامه‌نویسی استفاده کردید؟

تصور من بر این است که ۹۰ درصد فیلم‌های در حال تولید از همین الگو گرته‌برداری می‌کنند و اگر فیلم شاه‌پی‌رنگ باشد، سفر قهرمان به صورت غلیظ‌تری استفاده می‌شود و اگر بر مبنای ارتباطات گسترده خرده پی‌رنگی باشد، سفر قهرمان را به صورت رقیق‌تری داریم. مثلا در طول روایت ما بخش تحول بنیادین شخصیت در الگو را نداریم، اما شاهد از خودگذشتگی‌های شخصیت برای به دست آوردن دستاوردهای جدید هستیم.

 آیا فقدان این تحول، سبب نخواهد شد که مخاطب به جای همذات‌پنداری، تنها به همراهی با قهرمان بسنده کند؟

خیر، صیاد در این روایت در چندین مقطع دچار تردید می‌شود و بر سر دو راهی می‌ماند. از همین نقطه  انتخاب‌های او برای ما مهم می‌شود، چرا که انتخاب هر مسیر، هزینه‌ها و مخاطراتی را برای او دارد و شخصیت با چالش‌هایی از جنس حذف فردیت‌گرایی به نفع وحدت‌گرایی مواجه است. به نظرم در آثار شخصیت محوری که در گونه دفاع مقدس ساخته می‌شود، نویسنده باید تلاش کند که شخصیت مقدس‌نمایی نشود. به دلیل اینکه شخصیت مقدس برای مخاطب دور از دسترس است و تردیدهایش نیز بی‌معنی است چرا که مخاطب حتم دارد که او قطعا راه درست را انتخاب خواهد کرد، بنابراین ما تمام همت خود را گذاشتیم که این اتفاق رخ ندهد.

 نگارش این اثر چقدر طول کشید؟

قبل از اینکه من به پروژه اضافه شوم، محمدرضا شفیعی تهیه‌کننده اثر، تحقیقات مفصلی را درباره این مقطع زمانی و شهید صیاد شیرازی انجام داده بود، حدود ۴ ماه طول کشید تا من هم این منابع را مطالعه کنم و پس از آن نگارش خود فیلمنامه حدود پنج ماه طول کشید.

 آن لحظه طلایی که احساس کردید فیلمنامه در درون شما نهادینه و روایت‌ها یکی پس از دیگری در هم چفت می‌شوند، چه زمانی بود؟

ما چند کتاب خوب در موضوع شهید صیاد شیرازی داریم که یکی از آنها «درکمین گل سرخ» به نویسندگی مومنی است. این کتاب یک شمای کلی از زندگی صیاد شیرازی از دوران کودکی تا شهادت به ما می‌دهد، من با خواندن این کتاب متوجه شدم که تلاش ما برای ساخت یک اثر سینمایی از این شخصیت نتیجه خواهد داد. به دلیل اینکه در زندگی این شهید فراز و فرودهای زیادی وجود دارد و در سطح ارتباطی کاراکتری بسیار پرجاذبه است که با تمامی مقام‌های بلند پایه نظامی، ارتشی و حتی عرفای جامعه در تعامل و بده بستان بوده است. این تلوع ارتباطات برای من خیلی جذاب بود، چون شخصیت را دارای کارکردهای چند وجهی می‌کرد که در هر بخش به شکلی متفاوت و غیر قابل حدس می‌شد. علاوه بر این فیلم از یک لایه خیالی نیز برخوردار است که من تابحال شبیه به آن را در فیلمهای دفاع مقدس ندیده‌ام.

 در مورد پایان‌بندی اثر بگوئید، با احتساب انتخاب این برهه، برخلاف آثار دیگر در ژانر دفاع مقدس، فیلم با شهادت به اتمام نمی‌رسد…

این پیشنهاد که در پایان اثر حتی اشاره کوتاهی به شهادت صیاد شیرازی نشود، پیشنهاد محمدرضا شفیعی بود که به این شکل پایان اثر فارغ از بحث شهادت و اسطوره سازی، با یک قهرمانی ساده و درون داستانی تمام شود.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است