روزنامه صبا

روزنامه صبا

محمد تنابنده در گفتگو با صبا:

فیلمنامه است که فضای اثر را مشخص می‌کند


انتخاب فضای فیلم صرفاً به دلیل علاقه شخصی‌ام نیست بلکه معمولاً فیلمنامه‌ای که می‌نویسم مشخص می‌کند که قرار است اثر را با چه رنگ و ترکیب نوری اجرا کنیم.

مریم عظیمی– فیلم «آبستن» اثری به کارگردان محمد و مصطفی تنابنده است و به قصه چند جوان و مصائبی که در راه خروج از کشور با آن رو به رو می‌شوند می‌پردازد. این دومین فیلم بلند محمد تنابنده پس از فیلم «تدفین» است که به صورت کارگردانی مشترک با برادرش ساخته است. عباس غزالی، سوگل خلیق، توماج دانش بهزادی، رها خدایاری، مجتبی شفیعی، تیما تقی‌زاده، عماد درویش و ملیسا چوپانی در آن نقش‌آفرینی کرده‌اند. آبستن را می توان یکی از فیلم های خاص جشنواره چهل و سوم به حساب آورد؛ چرا که تجربه دوباره فیلمبرداری پلان-سکانس است. پیش از این، فیلم «ماهی و گربه» هم چنین ایده‌ای در اجرا داشت و فیلم «قاعده تصادف» هم از ترکیب چند پلان‌سکانس ساخته شده بود. فیلم مصطفی و محمد تنابنده، احتمالا از فیلتر مشاوره برادرشان محسن عبور کرده و این اتفاق با توجه به آشنایی خوب محسن تنابنده با فرآیند فیلمنامه می‌تواند یک امتیاز برای این اثر باشد. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با نویسنده و کارگردان این فیلم را می‌خوانید.

 

ایده اولیه آبستن چگونه شکل گرفت؟

ایده اولیه این فیلمنامه از یک خبری که در مطبوعات خواندم آمد. خبری در مورد گروهی از مهاجران که می‌خواهند به صورت غیر قانونی کشور را ترک کنند اما توسط یک آدم پران، به دریا انداخته شده و همگی کشته می‌شوند. البته این فیلم ربطی به آن اتفاق ندارد و فقط برگرفته از آن است. در واقع «آبستن» قصه چند جوان است که می‌خواهند به صورت غیرقانونی از کشور خارج شوند و هر کدام مشکلی دارند که در انتها به یک فاجعه ختم می‌شود.

روند نوشتن فیلمنامه چگونه پیش رفت و آیا به تنهایی فیلمنامه را نوشته‌اید؟

این متن را با دوست عزیزم وحید جعفری نوشتیم. در ابتدا من تا حدودی به ایده سر و شکل ‌دادم و بعد از وحید خواستم که در نوشتنش کمک کند و با هم فیلمنامه را جلو بردیم که حدود یک سال زمان برد. فیلمنامه «آبستن» در ابتدا به صورت سکانس پلان نوشته نشده بود و بعد از اینکه فیلمنامه را به پایان رساندیم به این ایده رسیدم که چقدر این فضا جا دارد که به صورت سکانس پلان ساخته شود به همین دلیل فیلمنامه اول را کنار گذاشتم و بر اساس سکانس پلان فیلمنامه نهایی را نوشتم و از برادرم مصطفی خواستم که یه صورت کارگردانی مشترک کار را بسازیم.

با توجه به اینکه سکانس پلان دشواری‌ها و مسائل خاص خودش را دارد چه موضوعی سبب شد که شما این سبک ساخت را در نظر بگیرید؟

دو ماه پس از اینکه نگارش فیلمنامه اولیه به پایان رسید دوباره آن را خواندم و دیالوگی که کاراکتر آدم پران در ابتدای قصه می‌گوید توجهم را جلب کرد، این که یک ساعت و نیم دیگر قرار است حرکت کنیم خب با توجه به اینکه یک فیلم سینمایی هم معمولاً و اصولاً ۹۰ دقیقه است دیدم که این یک ساعت و نیم چقدر برای کاراکترها مهم و حیاتی است و به نوعی این یک ساعت و نیم پیش رو، آینده آنها را رقم خواهد زد و به این نتیجه رسیدم که چقدر جالب خواهد بود اگر اثر را به صورت سکانس پلان بنویسم تا مخاطب نیز در این یک ساعت و نیم همراه کاراکترها و ما باشد و با دنیای کاراکترها آشنا شود.

به غیر از توماج دانش بهزادی که در فیلم «تدفین» نیز با او کار کرده‌اید با بقیه کست بخصوص سوگل خلیق و عباس غزالی هم کار کرده بودید؟

نه این اولین تجربه کاری من با عباس غزالی و سوگل خلیق بود و اولین گزینه من هم بودند. خدا دوستم داشت و همه بازیگرانی که می‌خواستم و به جنس فیلم می‌خوردند را داشتم چرا که قصه فیلم بسیار ملتهب است و دقیقاً برعکس چند سکانس پلانی که در تاریخ سینما ساخته شده ریتم بسیار بالایی دارد و خدا را شکر می‌کنم که توانستم در همان انتخاب‌های اولم به این کست بازیگری برسم.

یکی از موضوعاتی که در سکانس پلان‌ها اهمیت دارد تمریناتی است که پیش از شروع فیلمبرداری‌ها انجام می‌شود. شما در این پروژه چگونه عمل کردید؟

فیلمبرداری‌های ما در تالاب انزلی انجام شد. من و مصطفی به همراه همه بازیگران به مدت یک ماه در تهران به دورخوانی کار پرداختیم و تا جایی که می‌توانستیم روی تمام بالا و پایین‌های متن کار شد. پس از آن ۱۵ جلسه در لوکیشن تمرین کردیم و در یک روز فیلمبرداریِ کار انجام شد.

آیا فکر می‌کردید که «آبستن» به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند و پس از اینکه پذیرفته شد چه بازخوردهایی داشتید؟

پیش از جشنواره و زمانی که همه کارهای فیلم انجام شده بود فرصتی ایجاد شد و خیلی از همکاران که دوستان نزدیکم هستند توانستند بیایند و فیلم را ببینند و نظر همه آنها این بود که حتماً فیلم را به جشنواره فجر بفرستم و همین مسئله باعث شد که تصمیم بگیرم و اثر را به جشنواره بفرستم و خیلی هم از این تصمیم راضی هستم و پذیرفته شدن کار در جشنواره فیلم فجر ۴۳ برایم خبر خوشحال کننده‌ای بود.

با توجه به اینکه فجر مهمترین جشنواره سینمایی ایران است از تاثیری که روی کارنامه کاری یک فیلمساز می‌گذارد بگویید.

واقعیت این است که بعد از حضور در جشنواره فجر کارمان کمی سخت‌تر هم می‌شود به این دلیل که باید خیلی تلاش کنیم تا در اتفاقات بعدی باز هم قدمی رو به جلو برداریم و فیلم بهتری بسازیم. به هر حال فجر مهمترین جشنواره فیلم ما است و برای بسیاری از کارگردانان شناخته شده‌ امروز اتفاقات ویژه‌ای در همین جشنواره فجر رقم خورده و به نوعی در هموار شدن مسیر شغلی‌شان تاثیرگذار بوده است. من هم چون این مسئله را می‌دانستم از چند ماه قبل شروع به نوشتن فیلمنامه جدیدی کردم تا مطمئن باشم که در گام بعدیم کار بهتری انجام خواهم داد.

در فضاسازی فیلم «تدفین» در دکور، لوکیشن و طراحی لباس کاراکترها از رنگ‌های سرد استفاده شده بود آیا در فضای این فیلم نیز با همین رنگ بندی رو به رو هستیم؟

ترکیب رنگ فضای فیلم «آبستن» خیلی شبیه به فیلم «تدفین» است شخصاً این ترکیب رنگ در فضای اثر را دوست دارم ولی انتخاب این فضا صرفاً به دلیل علاقه شخصی‌ام نیست بلکه معمولاً فیلمنامه‌ای که می‌نویسم مشخص می‌کند که قرار است اثر را با چه رنگ و ترکیب نوری اجرا کنیم.

همکاری با تهیه‌کننده کار آقای جلال تیموری چگونه شکل گرفت؟

خود آقای تیموری چند فیلم کوتاه ساخته و کارگردانی کرده‌اند و تهیه‌کننده چند کار تئاتر نیز بوده‌اند. ایشان سرمایه‌گذار فیلم «دو زیست» اثر برزو نیک‌نژاد هم بودند و شخصی هستند که کار کردن با ایشان لذت بخش است چون درست مثل خود ما عاشق این کار است خیلی مطالعه دارد، خیلی فیلم می‌بینند و بسیار همراه هستند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است