مروری بر فیلمسازی رسول صدرعاملی
ژورنالیست، سینماگر
سینمای رسول صدرعاملی را به بهانه حضور فیلم سینمایی «زیبا صدایم کن» در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر بررسی کرده ایم.
جبار آذین – رسول صدرعاملی،کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و روزنامه نگار، زاده خطه اصفهان است. پدرش روحانی و از خاندان صدرعاملی بود. او فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را به عنوان خبرنگار از هفده سالگی آغاز کرد. صدرعاملی در زمان تحصیل در مونت پلیه فرانسه به اصلیترین گزارشگر بینالمللی اخبار مرتبط با اقامت امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو تبدیل شد و در پرواز انقلاب، تنها گزارش مستند تصویری و تنها مصاحبه با امام راحل راثبت نمود.
او تا سال پنجاه ونه درقالب گزارشگر، قصهنویس، دبیر سرویس حوادث و دبیرسرویس پارلمانی با روزنامه اطلاعات همکاری داشت و در زمان جنگ تحمیلی با یاری علی مزینانی چند فیلم مستند ساخت. وی تعدادی فیلم مستند و تجربی هم درکارنامه خود دارد. فعالیت حرفهای او در سینما با تهیهکنندگی فیلم خونبارش در سال پنجاهونه شروع شد. این فیلم که براساس یک رویداد واقعی انقلابی ساخته شده بود، در ساختار هنری و تصویری ترکیبی از آثار مستند و ژورنالیستی و سینمایی بود که گرچه از نظرسینمایی و هنری در ردیف فیلمهای درجه یک و مهم نبود، اما به لحاظ محتوا و شرایط پرتپش آن زمان، مورد توجه واقع شد. تولید این فیلم، سبب ورود صدرعاملی به جرگه کارگردانهای سینما شد و او دو سال بعد، فیلم اجتماعی، دفاع مقدسی و خانوادگی رهایی را کارگردانی کرد. پیوند مسائل خانوادگی، اجتماعی و دفاع مقدسی، برگ برنده این فیلم و تشویق صدرعاملی به ادامه کارگردانی در سینما شد. فیلم رهایی از منظر سینمایی و هنری یک کار معمولی و تجربی برای او درسینما بود.
گرایش فکری و سلیقهای این سینماگر به مسائل خانوادگی و عاشقانه و سینما و فیلمهای درام و ملودرام و توجه به زنان، انگیزه ساختن فیلم جنجالی «گلهای داوودی» درسینما توسط او شد. فیلمی که به لحاظ مضمون، محتوا و داستان و پرداخت با فیلمهای رایج آن سالها والتهابهای اجتماعی و سلطه سلیقه حاکم در سینمای دولتی، متفاوت بود و موجب واکنشهای تند فعالیتها، حساسیتها و موضع گیریهای هنرمندان حوزه هنری شد. «گلهای داوودی» به رغم مخالفتها و حاشیههایش، به دیگر سینماگران آموخت که فیلمهای این گونه هم میتواند در سینما تولید شود و مخاطب را جذب کند. هر چند این وقایع روند فیلمسازی صدرعاملی را متاثر و کندکرد، لیکن او را مشهور ساخت. مطرح شدن صد عاملی بعد از این فیلم پر سر و صدایش، او را به کار تولید و کارگردانی درسینما علاقهمندترکرد. او از آن پس تاکنون در جایگاه کارگردان، چهارده فیلم کارگردانی کرده است و جدیدترین فیلمش به نام «زیبا صدایم کن» در فیلم فجر امسال حضور دارد.
درکار فیلمسازی رسول صدرعاملی بعد از فیلم «سمفونی تهران» در سال هفتاد و سه تا سال هفتاد و هفت، فاصله افتاد و فیلمهایی که قبل از آن ساخته بود از جمله فیلم متفاوت و دراماتیک «پاییزان» که او را درکارگردانی کمی رو به جلو نشان میداد و اندکی در فیلمسازی پختهتر شده بود و اثری بود که توانست نظرها را به آن معطوف کند، به دلیل رواج نسبی تولید این نوع فیلمها، دیگر چندان در محتوا نوآور نبودند و خود صدرعاملی را هم زیاد راضی نمیکردند. از همین رو، او در نگاه اجتماعی خود تغییری به وجود آورد و به جای نگره کلی و توجه صرف به مسائلخانوادگی و اجتماعی، با محور قراردادن و تمرکز روی اوضاع اجتماعی بویژه نسلهای جوان و نوجوان، در فیلمسازی خود و سینمای کشور، تحول آفرید و نگاه و نظرهای اهالی سینما و رسانهها و منتقدان و سینمادوستان را به سوی خود و فیلمهای جدیدش جلب کرد.
نگرش احساسی و انسانی متبلور درآثار بعدی او که به طور مشخص با فیلمهای متفاوت «من ترانه پانزده سال دارم» و «دختری باکفشهای کتانی» و همچنین «دیشب باباتو دیدم آیدا» رقم خورد، درهای موفقیت و شهرت بیشتر و کسب موقعیت برتر درسینمای ایران را برای او به ارمغان آورد و شرکت این سه فیلم که از نظرمضمون و محتوا و پرداخت در یک مسیر تولید شده و با استقبال جوانان روبرو شدند درجشنوارههای داخلی و خارجی جوایز بسیار و افتخارهایی را نصیب صدرعاملی کرد. توفیقهای سینمایی، اجتماعی و جهانی آثار این هنرمند درمقام تهیهکننده و کارگردان محدود به فیلمهای یاد شده نیست و فیلمهای «شب»، «هرشب تنهایی»، «سال دوم دانشکده من» و «شنای پروانه» چه در مقام کارگردان و چه در مقام تهیهکننده را هم در برگرفت و جوایزی هم به آنها اهدا شد. با آنکه فیلمهای پس از «دیشب باباتو دیدم آیدا»، ساختههایی حرفهای بودند، ولی چنگی به دل نزدند. فیلمهای خوب او به عنوان کارگردان؛ فیلمهایی چون «پاییزان»، «من ترانه پانزده سال دارم»، «دختری باکفشهای کتانی»، «دیشب باباتو دیدم آیدا» و فیلمهای متوسطش؛ «رهایی»، «گلهای داوودی»، «هرشب تنهایی»، «شب»، «زندگی باچشمهای بسته»، «در انتظار معجزه» و «سال دوم دانشکده من» هستند.
صدر عاملی نویسنده فیلمنامه هفت فیلم ازساختههای خود و فیلم «میخواهم زنده بمانم» بوده و در مقام تهیهکننده سیزده فیلم تهیه کرده است. از میان این تعداد فیلمهایی که تهیه کرده، فیلم «شنای پروانه»، اثری قابل تامل بود و فیلمهای «جنگل پرتقال»، «شبیخون، «برگ برنده»، «عروسک فرنگی»، «درکمال خونسردی» و «روزهای خوب زندگی»، چندان جلوه نکردند. مسیر فیلمسازی و تهیهکنندگی صدرعاملی، با فراز و فرود همراه بوده و او از زمان کارگردانی فیلمهای سه گانه جوان پسندانهاش، تا امروز فیلم متفاوت و تازهای از نظر مضمون و ساختار هنری نساخته است و باید منتظر ماند و دیدکه «زیبا …» او این بار در سینما چگونه صدایش خواهدکرد. رسول صدرعاملی از سینماگران و تهیه کنندگان و کارگردانهای مطرح سینما است.
صدرعاملی بانی نخستین دفتر تولید و توزیع فیلم با نام میلادفیلم درسالهای بعد از انقلاب در سینما بوده و درسال هشتادوچهار با شراکت چند سینماگر، موسسه بینالمللی فیلمیران را تاسیس کرده است. درسالهای اخیر هفتاد درصد تولیدات سینمای ایران توسط این موسسه پخش شده است. رسول صدرعاملی با تجربه گرایی درسالهای نخست، فیلمسازی در سینما را آغاز کرد و در ادامه و چند سال بعد در سینما رو به صعودگذاشت، اما در چند سال گذشته درجا زده و درفیلمسازی، حرکتی مهم و رو به جلو نداشته است.
آیا فیلم تازه او «زیبا صدایم کن»، که امروز در سانس چهارم سینمای رسانهها اکران میشود خواهد توانست این سینماگر ژورنالیست که همچنان مولفهها و ویژگیهای نگاه رسانهای و ژورنالیستی در آثارش نمود دارد را باز هم درکنار کارگردانهای نامدار سینمای ایران جای دهد یا….؟! نمایش فیلم اخیرش، این نکته را نشان خواهد داد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است