احسان ثقفی در گفتگو با صبا:
مسئله فیلم «خدای جنگ» ملی است
داستان فیلم «خدای جنگ» مسئلهای ملی است و ما طوری این موضوع را مطرح کردیم که هرکسی با دیدن آن میتواند ایران، اهمیت و اقتدار آن را ببیند. رسیدن به این هدف برای ما مهم بود.
بهناز وفایی وحدت – حسین دارابی امسال در جشنواره چهل و سوم فیلم فجر با فیلم «خدای جنگ» به برش خاصی از زندگی شهید حسن طهرانیمقدم میپردازد. فیلم «خدای جنگ» روایتی حساس از یک اتفاق واقعی و مهم معاصر در حوزه پیشرفتهای موشکی را به تصویر کشیده است. طبق شنیدههای قدیمی، «خدای جنگ» عنوانی است که آمریکاییها به موشکی که ایران در زمان جنگ تحمیلی با اتکا بر توان داخلی تولید کرد، دادند. ساعد سهیلی، حسین سلیمانی، پیام احمدینیا، نادر فلاح، داریوش کاردان، مهدی حسینی، مهدی فریضه، پیمان پورنیکدست، دانیال نوروش، علی دلپیشه، آزاده سیفی، عبدالرضا نصاری، بهارداورزنی، محمدرضا سروستانی، هومن دارابی و عمار شلق از بازیگران این فیلم هستند. سومین ساخته حسن دارابی پس از دو اثر ملتهب «مصلحت» و «هناس»، به یک رویداد مهم زندگی شهید حسن طهرانیمقدم پرداخته است. با توجه به سابقه اجرایی که از دارابی سراغ داریم و البته وسواس بالای او در پرداخت سوژههای حساس، «خدای جنگ» را باید یکی از آثار قابلتوجه این دوره لحاظ کنیم. احسان ثقفی فیلمنامه «خدای جنگ» را نوشته، سعید سعدی تهیهکننده این فیلم و محمدرضا شفاه طراح این پروژه بوده است. این فیلم از محصولات سازمان اوج است و سیاوش کردجان نیز تدوین فیلم را انجام داده است. در فیلم سینمایی «خدای جنگ» هیچ بازیگری کاراکتر شهید طهرانی مقدم را بازی نمیکند و ساعد سهیلی نقش یکی از همرزمان شهید طهرانیمقدم را بازی میکند. خبرنگار صبا با فیلمنامهنویس این فیلم به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید.
با چه رویکردی به سراغ چنین سوژهای رفتید؟
داستان فیلم «خدای جنگ» مسئلهای ملی است و ما طوری این موضوع را مطرح کردیم که هرکسی با دیدن آن میتواند ایران، اهمیت و اقتدار آن را ببیند.
فیلمنامه فیلم بر اساس چه تحقیقاتی به مرحله نگارش رسید؟
این فیلم پروژهای طولانی مدت است که ایده پردازی برای قصهاش از سال ۹۶ شروع شد. ما داستانی واقعی را شنیدیم که یکی دو کتاب هم در مورد آن نوشته شده بود و مولفههایی جذاب و دراماتیک داشت که احساس کردیم میشود یک قصه جذاب سینمایی از آن بیرون کشید در نتیجه مصمم شدیم که قصهاش را بنویسیم. البته این قصه بسیار کار داشت؛ چون یک پای آن در واقعیت بود اما باید جذابیت سینمایی پیدا میکرد و از مستند فاصله میگرفت و این شکل دادن به کار، مسیر سختی بود. بالاخره رسیدیم به متنی که در پیش تولید هم تغییر کرد و در نهایت به این شکل ساخته شد.
آیا در ایده پردازی و نگارش فیلمنامه اثر با کسی همفکری کردید؟
به شکل فنی فیلمنامه «خدای جنگ» را تک نفره نوشتم اما من با آقای دارابی به عنوان کارگردان و آقای شفاه به عنوان کسی که به کار شکل میداد مدام در تعامل و گفتوگو بودیم و در رویکردهای کلی ایده پردازیهای بسیاری داشتیم. ضمن این که آقای دارابی در مقام کارگردان بسیار به جزئیات متن حساسیت و وسواس داشتند و همه چیز را با همفکری جلو بردیم. قصه اصلی را سال ۹۶ فردی آگاه برایم تعریف کرد و پس از آن من هرکتابی که در این مورد بود و به دستم میرسید را تورق میکردم و با آدمهایی که در این داستان حضور داشتند هم صحبت کردم. ضمن این که کتاب «خط مقدم» (نوشته فائضه غفار حدادی و محمدحسین پیکانی روایتی داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران با محوریت زندگی شهید حسن طهرانی مقدم) به کلیت کار ما سر و شکل داد.
فیلمنامه «خدای جنگ» تا چه اندازه به واقعیت وفادار است؟
اصل اتفاق واقعی، در فیلم وجود دارد و ما به کلیت داستان پایبند بودیم و آن را تغییر ندادیم. کلیت این بود که در دوران دفاع مقدس ایران نیاز به ادوات نظامی داشت. محدودیتی بزرگ در این زمینه داشتیم که صدام دورترین شهرهای ما را میزد و ما این توانایی را نداشتیم. همین نیاز جدی، ایران را به سمت خریدن موشک سوق میدهد که در ادامه مشکلاتی رخ داد و منجر به تلاشی شد تا به شکلی بومی با تولید داخلی حل شود و ما تلاش کردیم که همه این واقعیات در کارمان بیان شود.
پس با توضیحاتی که دادید محدوده زمانی فیلم به دوران جنگ تحمیلی بر میگردد.
این قصه در سال ۶۴ اتفاق میافتد و در فیلم هم همین دوره زمانی را روایت میکنیم. البته کاراکترهای قصه متناظر عینی در واقعیت نیستند و در واقعیت تعداد بیشتری آدم در این داستان دخیل بودند که شرح اقداماتشان به چیزی که ما روایت کردیم نزدیک است. برداشت ما آزاد بود و عینا شخص خاصی مدنظر نیست چرا که ما ماجرا را اقتباس کردیم، نه اشخاص را. البته چون رهبر آن قصه شهید تهرانی مقدم است ساعد سهیلی متناظر با ایشان قرار میگیرد اما باز هم این کاراکتر کلیت شهید تهرانیمقدم را بیان نمی کند و ما تصویر ایشان را بازسازی نکردیم و به همین دلیل هم اسم کاراکتر فرق دارد و هم شخصیت ساعد سهیلی برداشتی آزاد است.
آیا برای ایجاد جذابیت و اضاف کردن عنصر درام ناچار به تغییراتی در داستان واقعی شدید؟
خط اصلی داستان ما واقعیت است که برای خلق آن از منابع مختلف الهام گرفتیم و فرایند دراماتیک و نمایشی کردن را روی داستان واقعی پیاده کردیم تا در ساختار درام بنشیند و برای مخاطب جذاب باشد. تلاشمان را کردیم که بدون تغییر دادن ساختار داستان عنصر درام را هم به آن اضافه کنیم. این قصه یک پا در واقعیت و یک پا در خیال دارد و قرار است راوی چیزی باشد که کنه آن واقعه تاریخی را تغییر ندهد. ولی در ظاهر به عنوان یک قصه دراماتیک برای مخاطب جذاب باشد. اجرایی کردن این امر کار سختی است چرا که بعدها هم باید پاسخگو باشیم که کدام قسمت بر اساسا مستندات واقعی است و کدام واقعی نیست. ضمن این که بخشی از صاحبان ماجراهای تاریخ معاصر زنده هستند و حضور دارند و هرکس زاویه نگاه خود را به یک ماجرای واحد دارد و هر روایتی ممکن است از زاویه دید شخصی دیگر غلط یا ناکافی به نظر برسد و رسیدن به یک حالت متعادل بهینه چالش جدی این جنس قصههاست. به علاوه این که اگر بتوان یک قصه دهه شصتی را به صورتی روایت کرد که امروز هم دیده شود و جذاب باشد کار بزرگی است و اصلا راحت نیست.
اهمیت این داستان و تبدیل شدن آن به یک فیلم سینمایی را در چه میدانستید که شما را ترغیب کرد به سراغ نگارش آن بروید؟
داستان فیلم «خدای جنگ» مسئلهای ملی است و ما طوری این موضوع را مطرح کردیم که هرکسی با دیدن آن میتواند ایران، اهمیت و اقتدار آن را ببیند. رسیدن به این هدف برای ما مهم بود و احساس میکنم با همه چالشهایی که سمت ما میآید و این وحدت و یکی شدن و گره کردن مشت اگر در هرجایی از فیلم برای هر مخاطبی با هر رویکرد و ایدئولوژی روی دهد ما به بخش جدیای از هدفمان رسیدهایم.
چگونه است که در این فیلم ما با چهره بدون رتوش آدمهای خوب قصه روبرو هستیم. مثلا یکی از کاراکترها سیگار میکشد یا دیگری در گذشته دزدی میکرده است؟
نگاهی کلی روی متن این بود که آدمها به هرحال آدم هستند و نقص و ایرادهایی دارند و این موضوع را حتی در مورد کاراکتر اصلیمان هم داریم که جنسی از تعارض را با خود به همراه دارد یا دیگری سیگار میکشد یا فردی که به همه چیز بدبین است. بخشی از این جزئیات رفتاری را در پیش تولید به کاراکترها دادیم که یکی سیگار میکشد یا کسی دیگر جنس خاصی از رفتار یا مدل حرف زدن را دارد. برخی را هم بازیگران پیشنهاد میدادند و برخی هم سر صحنه فیلمبرداری و در روند تولید شکل گرفت. بلوغی که در روند تولید توسط آقای دارابی ایجاد شد، چیزهایی را رقم میزد که مصادیق واقعیتهای زندگی بودند.
پرداختن به قصه و روایتهای تاریخی در قالب آثار نمایشی را تا چه اندازه مفید میدانید؟
تاریخ به شکل کلی و به خصوص تاریخ معاصر حتی اگر یک روایت خام هم باشد مفید است چه برسد به تاریخی که در آن غور شده است و اگر در تاریخمان دقیق شویم میتوانیم المانهایی را بیابیم که به درد امروز میخورد و جنسی از وحدت و شناخت بیشتر نسبت به خودمان را رقم میزند. ضمن این که واکنش خوبی هم از سوی مخاطب به دنبال دارد و از دید سینمایی هم اینها قصههایی واقعی و دراماتیک با ظرفیتهای جذب بسیار زیاد هستند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است