روزنامه صبا

روزنامه صبا

کافه خاطره صبا؛ سامیه لک

خوش شانس بودم با فریدون جیرانی کار کردم


خوش شانس بودم که کار اولم با حضور در «مرگ تدریجی یک رویا» همراه شد و بازی جلوی کارگردان با سوادی مثل آقای جیرانی برایم آموزنده بود. در حوزه بازیگری هم تمام بازیگران همراه بودند و به من کمک می کردند.

احمد محمد اسماعیلی– در اوایل دهه نود مجموعه تلویزیونی مرگ تدریجی یک رویا تصویر جدیدی از یک زن روشنفکر ایرانی را به تصویر کشید و نقش اول زن این سریال را بازیگر جوانی به نام سامیه لک ایفا کرد و به شهرت رسید. وی با درک درست از نقشش توانست به خوبی ابعاد شخصیتی یک دختر جوان روشنفکر، نویسنده و مستقل را نشان دهد که در تعرض با نگاه‌های سنتی همسر ناشرش دچار چالش‌هایی می‌شود. لک در ادامه فعالیت‌های کاری‌اش تلاش کرد تا بتواند دوباره به این جنس از زن‌های کنشمند و مستقل در تلویزیون جان بخشی کند و در سریال «ترور خاموش» ایفاگر نقش دختری تحصیل کرده شد که با پدرش در تضاد است. «غریب»، «ناک اوت»، «زیر نظر»، «خانه بی پرنده»، «آنام»، «آواز در باران»، «آقازاده» و «جزیره» آثار مهم کارنامه کاری این بازیگر هستند که به خاطر بازی در فیلم «ناک اوت» نیز برنده بهترین بازیگر از جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ورزشی شد. با سامیه لک در باره فعالیت کاری‌اش گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

آیا حضور در سریال مرگ تدریجی یک رویا به واسطه آشنایی رخ داد و یا مسیر دیگری را تجربه کردید؟

آقاى جیرانی برای شخصیت محوری کار (مارال عظیمی) دنبال یک چهره جدید می‌گشتند که مخاطب با چهره‌اش آشنا نباشد و دیدنش در سریال توام با جذابیت باشد وعلاقه‌ای نداشتند برای ایفای این نقش از یک بازیگر شناخته شده استفاده کنند. دوستی من را به ایشان معرفی کرد و من به دفترشان رفتم و درباره مسائل مختلف نقش مارال صحبت کردیم و آقای جیرانی با نگاه حرفه‌ای از من پرسید «آیا می‌توانم از پس ایفای نفش محوری این سریال بربیایم و آیا اعتماد به نفس چنین کاری را دارم؟» و من در جواب به ایشان گفتم «نمی‌توانم؛ در دایره لغات من جایى ندارد و تا به حال هر کاری را که در زندگی انجام داده‌ام از عهده‌اش برآمده‌ام. آقای فریدون جیرانی با شنیدن حرف‌های من و بعد از انجام مراحل مختلف تمرینات دور خوانی نقش و آشنایی‌ام با کاراکتر مارال، به من اعتماد کردند و نقش مارال را به من سپردند.

آیا آدم ریسک پذیری هستید؟

اصولا آدم ریسک پذیر و عاشق تجربه کردن عرصه‌های مختلف هستم. البته براى ریسک کردن هم یک چهارچوب منطقى دارم و هیچگاه بدون منطق و تفکر این کار را انجام نمی‌دهم شاید بهتر باشد بگویم دائما در حال محک زدن خودم و توانایی‌هایم هستم.

آیا با سبک و شیوه کاری فریدون جیرانی آشنایی داشتید؟

اغلب فیلم‌ها و سریال‌های آقای فریدون جیرانى مثل فیلم «قرمز» را دیده بودم و با سبک و شیوه کاری ایشان آشنایی کاملی داشتم.

قبل از ساخته شدن «مرگ تدریجی یک رویا» در تلویزیون به جز چند نمونه انگشت شمار، زنها حضور تعیین کننده‌ای در خلق درام و این که چهره‌ای روشنفکر و عمل گرا داشته باشند دیده نمی‌شد و این نقش برای شما بستر سازی کرد تا از پتانسیل‌هایش برای ارائه بازی موثر و درست بهره ببرید.

من هم قبول دارم در این زمینه خوش شانس بودم که کار اولم در بازیگری با حضور در «مرگ تدریجی یک رویا» همراه شد و بازی جلوی کارگردان با سوادی مثل آقای جیرانی برایم آموزنده بود. در حوزه بازیگری هم تمام بازیگران سریال به خصوص آقای دانیال حکیمی و خانم ستاره اسکندری همراه بودند و به من کمک می‌کردند.

با توجه به ابعاد نقش مارال به نظر شما چه عاملی باعث شد جیرانی به شما اعتماد کند؟

فکر می‌کنم جواب این سوال را باید آقای فریدون جیرانی بدهند.

 شاید یکی از عوامل موثر برای انتخاب شما فیزیک چهره مناسب شما برای فرو رفتن در قالب نقش مارال بود؟

هیچ وقت آقای جیرانی دلیل خاصی را برای انتخابم عنوان نکردند. به هر حال با توجه به دانش ایشان قطعا بدون دلیل به بازیگری اعتماد نمی کنند.

آیا در حین بازی پیش بینی می‌کردید که سریال این قدر موفق باشد؟

چون تجربه زیادی نداشتم تحلیلی از این وضعیت نداشتم.

به گونه‌ای مارال عظیمی نمایندگی بخش از زنان طبقه متوسط روبه بالای روشنفکر و آرتیست دهه هشتادی را نمایندگی می‌کرد. چقدر این مسئله را قبول دارید؟

این تحلیل را قبول دارم و هنوز هم پیام‌هایی از مخاطبان خانم دارم که ابراز می‌کنند موقعی که سریال را دیده‌اند با نقش مارال عظیمی همذات پنداری کرده و بخشی از شخصیت‌شان را در قالب شخصیت مارال مستتر دیدند. حالا هم دختران جوانی که در باز پخش‌ها مخاطب سریال هستند چنین نظراتی دارند.

کنش‌های مارال در برابر اتفاقات زندگی‌اش این مسئله را به وجود آورده که هم می‌توانیم  هم قهرمان بر اساس تفکرات آدمهای روشنفکر باشیم و هم ضد قهرمان بر اساس بینش آدم‌های سنتی، چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟

به هر حال این نوع شخصیت پردازی بر می‌گردد به فیلمنامه خوب و هوش و نبوغ کارگردان که تلاش می‌کرد تاکید داشته باشد که همیشه سیاه مطلق و یا سفید مطلق وجود ندارد.

آیا شما مارال را خاکستری دیدید؟

بله، بر اساس تفکراتی که هر مخاطبی دارد می‌تواند درباره کنش‌های مارال قضاوت داشته باشد.

با توجه به وضعیت متزلزل مادر مارال، چقدر رابطه بین مارال و ساناز که خواهر هستند قابل تعریف است؟

این رابطه ساناز و مارال، رابطه بین دو خواهر است، البته یک رابطه از بنیاد مریض است و دلسوزى و اعتماد بیش از حد مارال به ساناز اشتباه. سانازی که خودش  هم مشکلات اساسى در نگاه به زندگی دارد و این اعتماد کردن برای مارال فاجعه تراژیکی را رقم می‌زند.

در «مرگ تدریجی یک رویا» با تعدادی از بهترین‌های بازیگری همکاری داشتید این مسئله برایتان چه دستاوردهایی داشت؟

این برایم حائز اهمیت و مثبت بود.

 چالشی برای بازیگران جوانی که شروع کارشان با یک فیلم و سریال قوی و درجه یک است و به شهرت می‌رسند وجود دارد که در ادامه کارشان برای انتخاب سایر نقش‌های پیشنهادی دچار تردید می‌شوند. شما با این مسئله چگونه برخورد کردید؟

خیلی‌ها بعد از «مرگ تدریجی یک رویا» به من می‌گفتند که باید در انتخاب‌هایم دقت زیاد و حرکت رو به جلوی داشته باشم. بعد از این سریال پیشنهادات زیادی برای بازی داشتم.

آیا برای رد و یا قبول پیشنهادات با کسی هم مشورت می‌کردید؟

با آقای فریدون جیرانی مشورت‌هایی داشتم. اما تصمیم گیرنده نهایی خودم بود و ترجیح دادم بلافاصله کاری را قبول نکنم و با منطق و آهسته و با تامل انتخاب کنم.

به چه دلیل در سایر ساخته‌های جیرانی در سینما بازی نکردید؟

پیش نیامد.

شما از جیرانی نخواستید که در سایر کارهایش بازی کنید؟

نه، هیچ وقت چنین کاری را انجام نمی‌دهم.

خیلی از بازیگران هستند که به بهانه‌های مختلف با کارگردانها تماس می‌گیرند تا در تیر رس انتخاب‌شان قرار بگیرند. آیا شما چنین رویه‌ای را قبول ندارید؟

این نوع کارها را قبول ندارم. موقعی که متوجه می‌شوم دوستان کارگردانم که در گذشته با آنها ارتباط داشتم در حال پیش تولید هستند اصلا تماسی با آنها نمی‌گیرم تا شائبه‌ای پیش نیاید.

اتخاذ چنین رویه‌ای در سینما وتلویزیون باعث دور شدن از بازیگری می‌شود. با این چالش چگونه برخورد می کنید؟

درست است و باید با تبعاتش کنار آمد.

بعد از «مرگ تدریجی یک رویا» در سریال متوسطی به نام «آواز در باران» بازی کردید. بر اساس چه ویژگی‌هایی بازی در این سریال را پذیرفتید؟

داستان سریال برایم جذابیت داشت و نکته مهم دیگر حضور بازیگران با سابقه و شناخته شده در این کار و وجود مثلث عشقی پیش برنده درام داستان بود.

البته کارگردان «آواز در باران» صدرالدین شجره انسان فرهیخته و با دانشی بود؟

بله متانت و دانش آقای شجره در طول کار نمایان بود و همکاری خوبی با ایشان داشتم.

انتخاب بعدیتان هم یک سریال متوسط به نام «خانه بی پرنده» بود. چه عواملی باعث شد در این سریال بازی کنید؟

این سریال در زمان نمایشش در تلویزیون مورد استقبال مخاطب قرار گرفت وموضوعش – گم شدن دختر بچه‌ – برای خیلی‌ها جالب توجه بود و مردم در طول داستان منتظر رسیدن این دختر به پدر و مادرش بودند.

در این نوع کارها بازیگران نقش مقابل در کارتان چقدر اثر گذار هستند؟

معتقدم اینکه بازیگر رو به رو چه کسی است زیاد تعیین کننده نیست. نکته مهم همراهی است.

همان بده بستان‌های بازیگری؟

بله، برای من این همدلی و تعامل خیلی مهم است.

بیشتر تمایل دارید تکنیکی بازی کنید یا حسی نقشتان را ایفا کنید؟

بسته به قصه و جنس و نوع نقش دارد و خودم را مقید به وفادار بودن به شیوه خاصی نمی‌کنم.

آیا در سریال‌هایی مثل «خانه بی پرنده» و «آواز در باران» حسی به سراغ ایفای نقشتان رفتید؟

بله، حسی انجام شد. قطعا دانستن تکنیک و استفاده‌اش خیلی کمک حال بازیگر است. تلقیق شیوه‌های بازیگر می‌تواند راهگشای بازیگر در کارش به موقع لزوم باشد.

در آن سالها چقدر پیشنهادات بازی در سینما داشتید؟

فیلمنامه‌هایی پیشنهاد شد که با ذائقه و سلیقه‌ام جور نبود.

آیا اگر یک فیلمنامه‌ای برای بازی به شما پیشنهاد شود که کارگردان درجه یک و مطرحی داشته باشد، اما از قصه فیلم خوشتان نیاید باز هم پیشنهاد را رد می‌کنید؟

تا به حال در چنین موقعیتی قرار نداشته‌ام که بتوانم جواب دقیقی به شما بدهم.

در ملودرام جذاب و پر مخاطب آن هم با یک کارگردان کهنه کار (جواد افشار) همکاری کردید؟

آقای جواد افشار کارش را بلد است و همکاری با ایشان لذت بخش بود و یکی از ویژگی‌های خوب ایشان این است که اهل گفت‌مان با بازیگر هستند و می‌نشیند در این باره با بازیگر بحث تعامل می‌کنند و برای گفته بازیگر ارزش قائل هستند. داستان «آنام» یک داستان خانوادگی جذاب طبقه متوسط ایرانی بود. سریالی که برای مخاطب انبوه تلویزیون تولید می‌شود باید المان‌های سرگرم کننده برای هر قشری را داشته باشد. درست بر خلاف سینما که مخاطب به میل خودش فیلم را برای دیدن انتخاب می‌کند. سریال «آنام» قدرت جذب مخاطب حداکثری را داشت.

با توجه به اقامتتان در خارج از کشور آیا از آنجا هم پیشنهاد بازیگری داشتید؟

چند پیشنهاد داشتم. اما در ایران بازیگر شدم و ایرانی هستم و دلیلی هم برای حضور در این فیلمها را ندارم.

به هر حال در کشورهای حاشیه خلیج فارس کمتر فیلم شاخصی ساخته می‌شود؟

من به این مسئله فکر نمی‌کنم.

بازی در فیلمهای خارجی این چالش را هم  دارد که شاید دیگر نتوانید در ایران به بازیگری بپردازید؟

چون به کل مخالف این قضیه بودم به این قضایا فکر نکردم.

اینکه به واسطه فعالیت شغلی‌تان نیاز مالی ندارید که هر پیشنهاد بازیگری را قبول کنید. آیا این مسئله باعث کم کاریتان شده است؟

خوشبختانه من به واسطه شغلم نیاز زیادی به دستمزد بازیگری‌ام ندارم و منتظر پیشنهادات خوب می‌مانم و این قضیه حق انتخاب وسیعی به من می‌دهد.

یکی از نقش‌های دیگر شما نقش دخترتحصیل کرده سریال «ترور خاموش» است. این نقش برایتان چه دست اوردهایی داشت؟

الهه سریال «ترور خاموش» جزو نقش‌های محبوبم است.

الهه در اصل یک جور روی دیگر مارال عظیمی سریال  «مرگ  تدریجی یک رویا» است که شخصیت مستقل و خود محوری دارد؟

الهه دختر مستقلی است که از خانواده جدا شده و تنها زندگی می‌کند و در مقطعی به دلیل رفتارهای پدر به انتقام فکر می‌کند اما راه را اشتباه می‌رود.

الهه را منفی دیدید یا خاکستری ؟

موقعی که برای نشان دادن خود و یا انتقام گیری  وارد راه غلط می‌شوید، شخص قربانی محسوب می‌شوید.

یعنی شما الهه را قربانی می‌دانید تا شخصیتی منفی؟

الهه دختر باهوش و تحصیل کرده‌ای است و بنا به شرایط محیطش وارد چنین چرخه‌ای شده است.

با توجه به دیدگاهای فکری الهه او مادرش را که زندگی سنتی دارد و کنج خانه مشغول آشپزی و خانه داری است را با دید ملامت نگاه  و رفتارهایش را نقد می‌کند.

الهه دیدگاه نقادانه‌ای نسبت به مادرش دارد و به نظرم الهه دختر عصیان‌گری است.

آیا در حین تمرینات و ادامه شروع کار درباره الهه پیشنهاداتی ارائه کردید؟

در فیلمنامه، الهه این گونه شخصیت پردازی شده بود و در طول کار و حین بازی و اجرا من و کارگردان به نقاط مشترکی درباره شخصیت الهه رسیدیم که شخصیتش جذاب‌تر بشود و برخی از خصلت‌های الهه پررنگ و برخی کم رنگ‌تر شد. به نظرم پروسه دورخوانی محلی برای همفکری بین کارگردان و بازیگر است تا نقش تکامل پیدا کند.

آیا به مافیا بازی در انتخاب بازیگران در سینما و تلویزیون اعتقاد دارید؟

من هم در این باره مطالبی را شنیده ام . اما دایره ارتباطاتم با همکارانم محدود است و نمی‌توانم در این باره اظهار نظر قطعی داشته باشم.

آیا برای خودتان این سوال پیش نیامده که چرا در سینما کمتر پیشنهادات کاری به شما انجام می‌شود؟

برای من هم سوالاتی از این دست پیش می‌آید ولی نمی‌توانم بگویم در زمینه انتخاب بازیگر مافیایی وجود دارد و یا ندارد.

آیا با کارگردان‌هایی که کار کرده‌اید در این باره سوالی نکردید؟

من در این باره سوالاتی از دوستان کارگردان نکرده‌ام. پروسه انتخاب بازیگر در سینما تابع شرایط خودش است.

در فیلمهای اجتماعی دهه هشتاد و نود نام‌هایی مثل باران کوثری، صابر ابر، ترانه علیدستی و… همیشه وجود داشته.

متوجه هستم. این سوال را باید دوستان تهیه‌کننده و کارگردان جواب بدهند. این دوستان هستند که برای فیلم‌هایشان بازیگر انتخاب می‌کنند. باید چرایی این موضوع به صورتی شفاف بشود و اتفاقا خبرنگاران این سوال را به جای اینکه از کارگردان‌ها بپرسند معمولا از ما بازیگران می‌پرسند.

یعنی شما به خبرنگاران در این قضیه نقدی وارد می‌کنید؟

نقدی ندارم و برایم مهم است که دوستان خبرنگار پرسشگری انجام بدهند.

به عنوان خبرنگار با چند دوست کارگردان بابت این قضیه صحبت کردم و اغلب این دوستان پاسخ دادند ترجیح می‌دهند با تیمی کار کنند که با آنها در طول سال در ارتباط هستند و مراوده و رفت و آمد دارند.

شما چند سال قبل در فیلم پر بازیگر «تحت نظر» بازی کردید. آیا نترسیدید بازی در چنین فیلم‌های پر بازیگری باعث کمتر دیده شدت بازی شما شود؟

به هر حال بازی در این نوع فیلمها یک چالش است و در ضمن برای من در حکم یک چالش شیرین بود.

از چه نظر چالش شیرینی بود؟

برای اولین بار بود که در فیلم کمدی بازی می‌کردم و همبازی شدن با بازیگرانی مثل آقای رضا عطاران یک افتخار بود. محیط حرفه‌ای بود و خوشحالم که توانستم این محیط را تجربه کنم.

بازی کردن جلوی بازیگری مثل رضا عطاران که استاد کمدی است برایتان که تجربه این کار را نداشتید چقدر دشوار بود؟

برای تجربه کردن همیشه یک بار اولی وجود دارد که باید به سراغش رفت و از استرس و تردید دور ماند.

آیا تجربه موفقی بود؟

تجربه خوبی بود.

کار کردن با کارگردانی چون مجید صالحی که خودش بازیگر است چگونه بود؟

جذاب و رضایت بخش بود و ایشان به زیر و بم‌های بازیگری آشنا است.

در «ناک اوت» با یک کارگردان زن کار کردید و برایتان جایزه بهترین بازیگری را از جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ورزشی به ارمغان آورد. این همکاری چگونه بود؟

من با هر نوع کارگردانی کار کرده‌ام و فیلمنامه «ناک اوت» خاص و  بر محوریت زنانگی بود.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است