شیوا دیناروند در گفتگو با صبا:
اینکه اثر امیدبخش باشد برایم بسیار مهم است
بسیار مهم است که با توجه به شرایط سخت زندگی امروزمان به مخاطب امید بدهیم و دلیل اینکه متن «بام» را انتخاب کردم نیز همین امید بود. من در انتخاب به امیدبخش بودن متن خیلی اهمیت میدهم.
مریم عظیمی– نمایش بام به کارگردانی و تهیهکنندگی شیوا دیناروند در سالن تئاتر لبخند روی صحنه است. در این نمایش که نوشته محمود احدینیا است بازیگران شناخته شده تصویر و تئاتر مانند امیررضا دلاوری، نادر فلاح، داریوش رشادت و الهام اخوان به نقش آفرینی میپردازند. قصه نمایش بر پشت بام یکی از برجهای تهران جریان دارد و در بستری کمدی مسائل این چهار کاراکتر را به نقد میکشد. در ادامه گپوگفت خبرنگار صبا با کارگردان این نمایش را میخوانید.
مسیر فعالیت شما به عنوان کارگردان چگونه بوده و چه مسائلی در این عرصه از اهمیت بیشتری برای شما برخوردارند؟
کار پیشین من نمایش «سه شب با مادوکس» نوشته ماتئی ویسنییک بود که البته یک اثر خارجی و از نظر سبک هم کاملاً متفاوت بود در واقع بعد از دو نمایش «پارههای چند زندگی» و «فولاد هرگز زنگ نمیزند» که هر دو بر اساس متن ایرانی بودند سعی کردم خودم را با این متن خارجی و سخت به چالش بکشم. متنی که خیلی برایم مهم بود و به فلسفه و انسانهای تنها میپرداخت، انسانهایی که همیشه منتظر معجزه در زندگیشان هستند و هیچ کاری برای خودشان انجام نمیدهند. به نظرم بسیار مهم است که با توجه به شرایط سخت زندگی امروزمان در ایران همیشه به مخاطب امید بدهیم و دلیل اینکه متن «بام» را انتخاب کردم نیز همین امید بود. من اساسا در انتخاب به امیدبخش بودن متن خیلی اهمیت میدهم و در همه آثاری که روی صحنه بردم به این مسئله توجه ویژه داشتم. ما در نمایش «بام» جوانی ناامید، بی کار و متاهل را میبینیم که همسرش باردار است و همه به او پیشنهاد سقط کردن فرزندش را میدهند اما در این کار نشان میدهیم که با توجه به همه این شرایط باز هم نباید امید را از کسی گرفت و در پایان کار همین شخص را به سمتی میبریم که به زندگی امیدوار باشد و دوستانش نیز در صدد کمک به او برمیآیند و او حاضر نیست که فرزندش را تحت هیچ شرایطی از بین ببرد. بنابراین اینکه اثر امیدبخش باشد برایم بسیار مهم است و همیشه فکر میکنم اگر قرار باشد در آثارمان فقط مشکلها را بیان کنیم و به راه حلها نپردازیم تنها به بیان آنچه همه میدانند پرداختهایم.
آشنایی شما با نویسنده اثر چگونه بود؟
من با کار آقای محمود احدینیا در نمایش «خاک سفید» آشنا شدم، این نمایش در تهران مورد استقبال خوبی قرار گرفت و علیرغم اینکه این متن چند دوست و مواد فروش را به چالش میکشد ولی در دل این وضعیت چالش برانگیز نقطههای امید نیز وجود دارد و من دقیقا آن نقطه امیدها را دوست داشتم. متن کاملاً سیاه نبود اما جامعه را کاملاً عریان، واضح و بدون کوچکترین سیاسی کاری یا پرده پوشی به مخاطب نشان میداد. پس از آن از آقای احدینیا خواستم برایم متنی بنویسند که با مخاطب کاملا صادق است. زمانی که این متن را خواندم خیلی دوست داشتم اگرچه یک بازنویسی کوچک در نهایت انجام شد. ما در این اثر نشان میدهیم که اگر فردی با شرایط ناصر مورد حمایت جامعه نیز قرار نگیرد حداقل باید از طرف دوستان یا خانوادهاش حمایت شود وگرنه به راه خلاف کشیده خواهد شد. همانگونه که برای ناصر این مسئله اتفاق میافتد و او اعتیاد پیدا کرده و به کانون خانواده خیانت کرده است. علاقه من به متنهای آقای احدینیا از آن جهت است که متنهای ایشان خیلی رو، واضح و از دل جامعه است و مخاطب در رویارویی با متن ایشان کاملاً با اثر همذات پنداری میکند و حس نمیکند که اثری شعار زده میبیند.
انتخاب بازیگران این نمایش چگونه انجام شد؟
اولین گزینه ما برای نقش ناصر، آقای امیررضا دلاوری بودند و خوشبختانه توانستیم با ایشان به توافق برسیم. در اطلاعاتی که نمایشنامه به ما میدهد کاراکتر ناصر باید مردی خوش چهره میبود و این مسئله نیز برای ما بسیار اهمیت داشت البته که آقای امیررضا دلاوری بر اساس توانایی بازیشان انتخاب شدند اما در کنار آن از آنجایی که کاراکتر باید برای زنان اطرافش جذاب به نظر میرسید این خوش چهره بودن یکی دیگر از معیارهای ما بود و برای نقش مهران میخواستیم که حتماً بازیگری تئاتری این نقش را بازی کند و نمیخواستیم که یک سوپر استار باشد علیرغم اینکه اسپانسر هم داشتیم. از طرفی همیشه سعی میکنم ترکیبی از بازیگران چهره و بازیگران تئاتر را در کار داشته باشم به همین دلیل کاراکتر مهران را به آقای نادر فلاح به خاطر شخصیت محکمی که دارند و چهره، فیزیک و توانایی غیر قابل انکارشان در بازیگری پیشنهاد دادیم، ایشان نیز پذیرفتند و به پروژه ملحق شدند.
چند ماه پیش خانم الهام اخوان در نمایش «گور پلاس» که نمایشی رئالیستی و اجتماعی بود حضور داشتند آیا موفقیت ایشان در آن پروژه یکی از دلایل انتخابشان بود؟
بله من بازی خانم اخوان را در نمایش «گور پلاس» خیلی دوست داشتم و همچنین داریوش رشادت که یکی دیگر از کاراکترهای این نمایش و نیز تیم هماهنگی بودند در انتخاب بازیگران کار نیز تاثیرگذار بود. برای نقش سمیه اولین گزینه مورد نظر ما خانم اخوان بود که به خاطر شرایط زمانی پروژههای دیگرشان امکان همکاری فراهم نشد بعد ما با بازیگر دیگری به توافق رسیدیم که باز هم به خاطر شرایط خاص زمانی که پیش آمد موفق به همکاری نشدیم و دوباره به خانم اخوان پیشنهاد دادیم و این بار از آنجایی که پروژه ایشان به تعویق افتاده بود این همکاری میسر شد و خوشبختانه ایشان خیلی سریع خودشان را به پروژه رساندند. در حقیقت از تیم بازیگرانم بسیار راضی هستم و فکر میکنم که تیم چهار نفرهای چیدم که ترکیبشان با هم خیلی خوب و کارآمد است.
آقای رشادت لهجه خاصی در کار استفاده میکنند این لهجه چگونه انتخاب شد؟
آقای رشادت اصالتاً کرد زبان هستند ولی من از ایشان خواستم از لهجهای استفاده کنند که مشخص نباشد به کدام منطقه از ایران منصوب است چون کار ما کمدی است و ما دوست داشتیم که در کنار جذاب بودن این کمدی به هیچ عنوان به سمت مسخره کردن لهجه و یا لحن مردمان این سرزمین نرود. برای من به عنوان شخصی که اصالتاً آبادانی هستم خیلی مهم است که لهجه شهری به تمسخر گرفته نشود حال میخواهد اصفهانی باشد یا کردی، یزدی، ترکی و یا لهجه هر شهر دیگری بنابراین طی صحبتهایی که با آقای رشادت داشتیم به این نتیجه رسیدیم که مشخص نباشد این لهجه متعلق به کدام منطقه است در عین حال جذابیتی که لازم است را به شخصیت یحیی بدهد. شخصیت یحیی که آقای رشادت بازی میکنند شخصیتی جذاب، فعال و پویا است که بیشتر بار کمدی کار با این کاراکتر پیش میرود.
این نمایش را میتوانیم در قالب کمدی موقعیت تعریف کنیم؟
به نظرم نمیتوان این نمایش را صرفاً یک کمدی موقعیت دانست چون کمدیها از ابتدا تا انتها روی یک خط پیش میروند و غایت این خط صرفاً خنداندن مخاطب است اما من اصطلاحا اینگونه آثار را کمدی سیاه یا کمدی تلخ میدانم در واقع این گونه آثار یک مشکل اجتماعی را به گونهای مطرح میکنند که مخاطب به آن میخندد. مثلاً در لحظهای از نمایش قلب کاراکتر مهران با شنیدن خبر حاملگی همسر ناصر درد میگیرد و روی صندلی میافتد اما مخاطب به این لحظه میخندد جلوتر که پیش میرویم مهران میگوید که من دیگر نمیتوانم خرج هر سه شما را بدهم یعنی ما یک مشکل اجتماعی را نشان میدهیم اینکه یک دوست در شرایطی قرار گرفته که مجبور است خرج زندگی دوستش و همسر دوستش را بدهد و حال که همسر دوستش باردار است باید خرج هر سه آنها را بدهد و مخاطب به این میخندد که چرا این مرد باید در چنین شرایطی قرار بگیرد. این مسئله آنقدر پیش میرود که ناصر راه حل تامین هزینههای فرزندش را در فروش ماشین مهران میبیند و این یک موقعیت خیلی بد است و ما یک موقعیت تلخ اجتماعی را در قالب یک کمدی نشان میدهیم.
در واقع حالت اغراق شدهای که این موقعیت به خود میگیرد لحظه را به کمدی میرساند؟
بله ما در خط اصلی داستانمان یک مشکل اجتماعی و تلخی شرایط جامعه را نشان میدهیم اما سختی و تلخی این موقعیت آنقدر پیش میرود که سبب خنده مخاطب میشود.
آیا در زمینه هدایت بازیگران بازیهای رئالیستی مد نظرتان بود؟
بله بازیهای کاملاً رئالیستی میخواستم حتی در دکوری که با آقای ظریفی طراح صحنه در موردش صحبت کردیم به این نکته اشاره کردم که دکوری نشان دهنده پشت بام یک برج میخواهم اما نمیخواهم به هیچ عنوان لوکس باشد. یعنی از دکور گرفته تا بازیگری همین مسئله را مد نظر قرار دادم اینکه دیوارهای دکور کثیف باشد، حتی در رنگ شلنگ آبی که روی اکثر پشت بامها هست و لولههایی که برای خروج هوای فاضلاب گاه بر روی پشت بامها دیده میشود، رنگ درها و دیگر جزئیات به رئالیستی بودن دقت کردیم و از بازیگرانم نیز خواستم که رئال بازی کنند و خودشان باشند.
بازخوردی که تاکنون گرفتهاید چگونه بوده است؟
با توجه به اینکه به خاطر شب عید ریزش مخاطب زیادی در تئاتر داریم اما من و گروهم تصمیم گرفتیم هرجور شده پیش از آغاز سال جدید کار را به اجرا ببریم چون خیلی برای این نمایش زحمت کشیده و تلاش کردیم. خوشبختانه مخاطب هم راضی است و عموماً به این اشاره میکنند که اصلاً متوجه نشدیم یک ساعت چگونه گذشت و از این خوشحالم که بسیاری از مخاطبان به این مسئله اشاره کردند که اگر ببینیم کسی در اطرافمان بیکار است حتماً برایش کار پیدا میکنیم و این به نظرم تاثیری است که نمایش توانسته ایجاد کند و خوشبختانه هرچه میگذرد مخاطب بیشتری جذب کار میشود.
سخن پایانی
خیلی دوست دارم که از تیم بازیگرانم و اسپانسر کار، تشکر کنم که واقعاً هوای ما را در این شرایط داشتند. به هر حال ما تئاتریها نیازمند این مسئله هستیم که یک سری سرمایهگذار و حمایت کننده به این عرصه ورود کنند چون تئاتر خیلی مظلوم است و برای تهیه کننده و کارگردان خیلی سخت است که بخواهد تمام بار مالی کار را به تنهایی به دوش بکشد. به همین دلیل تئاتر نیازمند این است که از بیرون حمایت شود و سرمایه به تئاتر تزریق شود و تئاتر هنری است که میتواند روی جامعه به شدت تاثیرگذار باشد. از مخاطبان نیز میخواهم که بیایند و کار ما را ببینند. این اثر یک نمایش کمدی است و در کنار فضای شادی که ایجاد میکند، میتواند تاثیری روی آنها بگذارد که ممکن است به صورت مستقیم نتوانند آن تاثیر را از جامعه بگیرند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است