الهام اخوان در گفتگو با صبا:
چالش برانگیز بودن نقش برایم مهم است
اصولاً در انتخاب کاراکتر و نقش چالش برانگیز بودن آن برایم مهم است و اینکه نقش چه ویژگیهایی داشته باشد و یا اینکه آن ویژگیها مورد نکوهش جامعه باشند برایم چندان مهم نیست.
مریم عظیمی– نمایش بام به کارگردانی و تهیهکنندگی شیوا دیناروند در سالن تئاتر لبخند روی صحنه است. در این نمایش که نوشته محمود احدینیا است بازیگران شناخته شده تصویر و تئاتر مانند امیررضا دلاوری، نادر فلاح، داریوش رشادت و الهام اخوان به نقش آفرینی میپردازند. قصه نمایش بر پشت بام یکی از برجهای تهران جریان دارد و در بستری کمدی مسائل این چهار کاراکتر را به نقد میکشد. در ادامه گپوگفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را میخوانید.
در انتخاب پروژههای تئاتریتان به چه مسائلی بیشتر دقت میکنید؟
من سالها بود که تئاتر کار نکرده بودم و به واسطه شغل منشی صحنهگری و سریالهایی که پشت سر هم کار میکردم این امکان فراهم نمیشد. بنابراین بحث اول برایم این بود که دوباره به صحنه تئاتر برگردم. در همین راستا تصمیم گرفتم که در ابتدا کارهای رئال را انتخاب کنم تا از شرایط سینما، دوربین و تصویر خیلی دور نشوم به همین علت نقشها و کاراکترهای مختلفی در زمینه رئال انتخاب کردم مثلاً کاراکتری که در این نمایش کار میکنم با کاراکتری که در نمایش «گور پلاس» اجرا کردم کاملاً متفاوت است و اصولاً در انتخاب کاراکتر و نقش چالش برانگیز بودن آن برایم مهم است و اینکه نقش چه ویژگیهایی داشته باشد و یا اینکه آن ویژگیها مورد نکوهش جامعه باشند برایم چندان مهم نیست. در واقع این خیلی مهم است که بتوانم بین کاراکتری که انتخاب میکنم با کاراکتری که پیش از آن بازی کردهام تفاوت ایجاد کنم. مثلاً شاید کاراکتر سمیه در این نمایش بازخورد خوبی از جامعه نگیرد چون به نوعی کاراکتری است که خارج از عرف عمل کرده و بر اساس اینکه فکر میکرد مردی نزدیک به متارکه از همسرش است با او ارتباط گرفته و به نوعی فریب خورده اما این کاراکتر علیرغم عرف نبودن برایم چالش جذابی ایجاد کرد در حالی که شاید برخی از بازیگران قبول نکنند که چنین نقشی را بازی کنند. فکر میکنم بسیاری از زنها ممکن است فراموش کنند که چگونه باید به خودشان بیایند و یادشان بیاید که چه هدفی دارند. آنها درگیر احساسات اشتباه میشوند آنقدر وابسته شدهاند که ول کن ماجرا نیستند و همین ابعاد نقش سیمه را برایم جذاب میکرد.
به نظر میرسد کاراکتر سمیه تا حدودی ساده لوح است. آیا به اندازه بازی کردن این ویژگی نیز اهمیت داشت؟
در ابتدا باید بگویم که اصلاً فکر نمیکردم بتوانم طی ۷ روز تمرین خودم را به این اجرا برسانم و واقعیت این است که من در سومین اجرای عموم به کاراکتر جان دادم و کم کم این کاراکتر معنای خود را یافت. از یک جایی به بعد نویسنده و کارگردان کاراکتر را به دست بازیگر میسپارند و این بازیگر است که باید به کاراکتر فرم و رنگ و لعاب بدهد. نکتهای که در مورد سمیه برای من اهمیت داشت این بود که چرا سمیه قبول میکند که مدیریت ساختمان را به عهده بگیرد و پاسخ به این سوال همان زود رودست خوردن یا ساده لوح بودن کاراکتر است که من این ویژگی را در حین تمرین به کاراکتر اضافه کردم. از آنجایی که خودم به هیچ عنوان راحت رو دست نمیخورم و مسئولیتی را نمیپذیرم به دنبال دلیلی منطقی برای رفتار کاراکتر سمیه بودم. در واقع سمیه به خاطر احساسش به ناصر به غلیان میآید و رودست میخورد. از طرف دیگر کاراکتر سمیه خیلی زود جوش است و من همه این ویژگیها را به کاراکتر به صورا مینیمایز شده افزودم چون باید به این مسئله دقت میکردم که کار در یک بلک باکس اجرا میرود و فاصله ما از تماشاگر خیلی کم است و اگر اضافه کاری و زیادهروی کنم ممکن است از نظر مخاطب اور اکت محسوب شود و دوست نداشته باشد که البته فکر میکنم این مسئله بیشتر به تجربه روی صحنه بودن و کار جلوی دوربین ربط دارد و بازیگر بر اساس این تجربه میداند که هر چقدر لنز بستهتر شود باید بیشتر دقت کند تا بازی اضافه نداشته باشد.
به نظر میرسد که این تجربه سینمایی و یا بازی جلوی دوربین در به اندازه بازی کردن موثر است.
بله و به نظر من بازیگرانی که از تئاتر به سینما یا تلویزیون رفتهاند و بازی جلو دوربین را تجربه کردهاند وقتی دوباره به تئاتر برمیگردند این موهبت را دارند که میتوانند بازیشان را در اندازههای مختلف تنظیم کنند. مثلا ما لنز ۲۴، ۸۵ و لنز ۱۳۵ داریم بازی در سالنهایی با ابعاد متفاوت و نزدیکی یا دور بودن مخاطب از بازیگر نیز به تفاوت بازی در برابر هر کدام از این لنزها میماند پس با استفاده از آن تجربه میتوانیم بازی متناسبی ارائه کنیم.
سخن پایانی
هنر در سرزمین مادری ما مخصوصاً در سالهای اخیر به شدت مهجور واقع شده است و نیاز دارد که به هر نحوی شده حمایت شود. مردم بهترین حامی هنر هستند و مادامی که مردم حامی ما باشند هیچ وقت از کسی حمایت نخواسته و نمیخواهیم. ما مردم را میخواهیم و اگر مردم حمایت کنند چراغ سالنهای تئاتر روشن خواهد ماند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است