جواد علیزاده در گفتگو با صبا:
کاریکاتوریست باید قدرت تحلیل و آگاهی سیاسی داشته باشد
کاریکاتوریست باید قدرت تحلیل و آگاهی سیاسی داشته باشد چون کاریکاتور در کنار بعد اجتماعیاش بیشتر یک هنر سیاسی است البته خود من به هیچ عنوان یک بعدی کار نمیکنم چون خودم نیز فردا تنوع طلبی هستم.
مریم عظیمی– مسعود انعامی کارگردان و تهیه کننده فیلم مستند «داوج پارادیزو» که در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران میشود در این مستند بخشهایی از زندگی شخصی و شغلی جواد علیزاده کاریکاتوریست نام آشنای کشورمان را به تصویر کشیده است و همانگونه که خود جواد علیزاده خواسته در این اثر سعی شده تا او در مقابل دوربین فیلمساز کاملا همانگونه باشد که هست. در ادامه گپوگفت خبرنگار صبا با کاریکاتوریست کشورمان را میخوانید.
آیا این فیلم انتظارات و رضایت خاطر شما را برآورده کرد؟
کلاً در این گونه آثار یک سری اصلاحاتی صورت میگیرد و شاید تمام گفتههای من در فیلم نبوده باشد و اساسا بیشتر به همین جهات و به خاطر محدودیتهایی که هست اکثر گفتوگوهایی که در روزنامهها و یا به صورت مصاحبه تصویری از من کار میشود باب میل من نبوده است. اما در کل این فیلم به نسبت چند فیلم دیگری که در مورد من ساخته شده فیلمی بسیار خوش ساخت است و آن ریزه کاریهایی که خود کارگردان در فیلم اعمال کرده و قسمتهای موزیکالی که به آثار مورد علاقه خود من هم اشاره کرده بود سبب شده تا اثر خوبی از کار در بیاید منتها بخشی از صحبتهایم نبود که در این زمینه به فیلمساز حق میدهم.
به عنوان کسی که سالهاست در عرصه کاریکاتور هستید نسل جدید کاریکاتوریستهای ایران را چگونه میبینید؟
حدود سالهای ۶۹ ،۷۰ بود که مجله طنز و کاریکاتور را منتشر کردم و مسابقه کاریکاتور گذاشتم و یک سری از جوانها را دعوت به کار کردم بنابراین آثار زیادی برای ما فرستاده میشد و من سالانه از میان آنها بهترین آثار را انتخاب میکردم. این مسابقه استعدادیابی که من در مجلهام گذاشته بودم تاثیرخوبی گذاشت و نسل جدیدی از کاریکاتوریستها پدید آمدند در کل فکر میکنم که نسل خوبی از کاریکاتوریستهای معاصر داریم که مشغول به کار هستند اما شاید بحث کم تجربه بودن و کم بودن قدرت تحلیل سیاسی و اجتماعی کاریکاتوریستها نکاتی باشند که بتوان به عنوان یک نقطه ضعف از آن نام برد. نه به خاطر اینکه بخواهم برتری خودم را اثبات کنم اما برای دل خود و بر اساس علاقه شخصیام شاید جزو معدود کاریکاتوریستهای دنیا باشم که در همه زمینههایی که دوست داشتم کار کردم چون دوست داشتم علاقه خودم را در زمینه موسیقی، سیاست، ورزش فوتبال و موضوعات فلسفی و…. با مخاطبانم در میان بگذارم. فکر میکنم انسان موجودی چند بعدی و پیچیده است به همین علت من همیشه سعی کردم خیلی متنوع کار کنم و این تنوع کاری شاید در آثار بسیاری از کاریکاتوریستها دیده نشود. کاریکاتوریست باید قدرت تحلیل و آگاهی سیاسی داشته باشد چون کاریکاتور در کنار بعد اجتماعیاش بیشتر یک هنر سیاسی است البته خود من به هیچ عنوان یک بعدی کار نمیکنم چون خودم نیز فردا تنوع طلبی هستم.
در زمینه ورود به عرصه کاریکاتور آموزش و خلاقیت فردی در چه نسبتی با هم قرار دارند؟
در زمینه کاریکاتور من چندان به آموزش اعتقاد ندارم چون پایه کاریکاتور به نوعی طراحی است . خود من برای ورود به این عرصه هیچ آموزش مستقیمی ندیدم و با دیدن کاریکاتورهایی که در مطبوعات کار میشد و دید خاص و حساسیتی که خودم در زندگی نسبت به مسائل داشتم باعث شد که به کاریکاتور رو بیاورم، کارم در نشریه چاپ شد و برنده و دعوت به کار شدم. فکر میکنم نسل امروز هم باید مطالعه بیشتری داشته باشد ما در جامعهای زندگی میکنیم که با مسائل و چالشهای زیادی روبرو هستیم و همه این چالشها سوژهای برای کاریکاتوریست هستند و فکر میکنم با این مسائلی که ما داریم هیچ کاریکاتوریستی چه در زمینههای اقتصادی و سیاسی و چه از نظر تناقضاتی که در زندگی همه ما هست دچار کمبود سوژه نشود. منتها یک کاریکاتوریست باید سعی کند که آن دید طنزآمیز خودش را داشته باشد و به طور مستقیم به یک مشکل اجتماعی اشاره نکند چون اساساً هدف کاریکاتور این است که بتواند انسانها را به مشکلاتشان بخنداند و به نظر من یک کاریکاتوریست موفق کسی است که می تواند هم انسانها را به مشکلات رئالیستی خودشان بخنداند مشکلاتی مانند گرانی، تورم، بیکاری و غیره و هم به مشکلات سورئالیستی خودشان (این اصطلاحی است که من به کار میبرم) یعنی مشکلاتی که شامل مسائل درونی. ذهنی و تخیلی خود انسان چراکه انسانها حتی اگر مشکلات روزمره و مادی هم نداشته باشد باز یک سری مشکلات فلسفی دارند. به هر حال زندگی ما در نهایت به مرگ منجر میشود و خود زندگی یک طنز سیاه است، زندگی که همه ما به آن عادت کردهایم و به مرگ فکر نمیکنیم، هر سال تولد ما را جشن میگیریم در حالی که در هر جشن تولد یک سال به مرگمان نزدیکتر میشویم. شخصاً کنار کارهای ژورنالیستی و ادیتوری همیشه به این تناقضات و تضادهای زندگی اشاره میکنم و شاید توجه من به صادق هدایت، فلسفه نسبیت و انیشتین نیز به همین نگاه برمیگردد البته لزومی ندارد حتماً تمام کاریکاتوریستها به موضوعات عمیق و عجیب بپردازند اما به نظرم تنوع مسئله مهمی است که کاریکاتوریست باید در نظر بگیرد، آگاهی سیاسی اجتماعی داشته باشد و در زمینه طراحی و تکنیک و اجرا بیاموزد. در واقع کاریکاتور را میتوان از لحاظ تکنیک و اجرا مثلا پرسپکتیو، آناتومی، حرکت، شبیه سازی و… در کلاسها آموزش داد اما سوژهیابی را نمیشود. درست مانند فردی که به دانشکده ادبیات میرود و لیسانس میگیرد اما الزاماً یک شاعر یا نویسنده نمیشود چرا که این مسئله به خلاقیتی برمیگردد که میتواند شامل آموزش کلاسیک نباشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است