آرش ظلیپور در گفتگو با صبا:
قهرمان «جرون» برایم بسیار ملموس بود
من اجرای شب اول بچهها را دیدم و قهرمان «جرون» برایم بسیار ملموس بود. شاید هر مملکت یا کلونی نیاز به قهرمان داشته باشد اما فکر میکنم که مردم ما خیلی بیشتر به قهرمان نیاز دارند.
مریم عظیمی– نمایش «ذرات آشوب» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشت کوهی، پرترهای از دلاوری و پردلی مردم محجوب جزیره هرمز برای بیرون راندن اشغالگران پرتغالی را به تصویر میکشد که نشاندهنده عظمت روح ایرانی و جنگاوری آنها برای دفاع از میهنشان است. در این نمایش که به عنوان اجرای نوروزی از ۷ فروردین روی صحنه تالار اصلی تئاتر شهر اجرا میشود بازیگران نامآشنایی مانند رویا جاویدنیا، محسن زرآبادی، مهدی حسینینیا، یاشار نادری، سیدجواد یحیوی و… به ایفای نقش میپردازند. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را میخوانید.
چگونه به این پروژه ملحق شدید و ارزش و اهمیت تئاتر برای آرش ظلیپور چیست؟
تئاتر همیشه برای من جذاب بوده و از کودکی تئاتر را دوست داشتم و تمام این سالها شاید بیشتر از فیلم و سریال تئاتر دیده باشم بنابراین در این چند سال اخیر که وارد حرفه بازیگری شدهام و تجربهاش میکنم همیشه در پس ذهنم بوده که کار تئاتر انجام بدهم. در این مدت نیز چندین بار این شرایط پیش آمد و حتی تا پای اجرا هم رفتم اما بنا به دلایل مختلف هر بار ممکن نشد تا اینکه چند روز پیش از شروع اجراهای عمومی «ذرات آشوب» از سمت آقای پشتکوهی با من تماس گرفته شد در حالی که گروه نزدیک به ۶ ماه تمرین کرده بود و من باید در مدت کوتاه ۴ روز خودم را به گروه میرساندم و من هم پذیرفتم چون هم نقش و هم نمایش و هم گروه درجه یک هستند. ابراهیم پشتکوهی را سالهاست که میشناسم و کارها، تفکر و نگاهش را خیلی دوست دارم. بنابراین چهار روز بدون توقف تمرین کردیم و چهاردهم اولین اجرای من در نقش «جرون» بود. البته پیش از اینکه سر کار بیایم با پژمان جمشیدی تماس گرفتم چون ایشان پیش از من این نقش را بازی میکرد و از نظر اخلاقی حکم میکرد که من از او رخصت بگیرم. پژمان جمشیدی رفیق ۲۵ ساله من است و از زمان فوتبال با هم رفاقت داریم و خیلی حرفهای برخورد کرد و انرژی خوبی که به من داد آنچنان مرا به جلو هول داد که چهار روز تمرین به اندازه ۲۰ روز تمرین جواب داد و من توانستم خودم را به گروه برسانم و خیلی از او ممنون هستم آنقدر حرفهای و درجه یک عمل کرد.
روی صحنه تالار اصلی تئاتر شهر بودن تجربه بسیار منحصر به فردی است لطفاً از این تجربه بگویید.
پیش از هر چیز میخواهم بگویم که قطعاً خداوند مرا خیلی دوست داشت و منکر این نیستم که خیلی خوش شانس بودم که اولین اجرای من در سالن اصلی تئاتر شهر انجام شد. نکته دیگر اینکه چون سبقه کاری من در زمینه مجریگری و اجرا بوده و اجرا از جهاتی نزدیک به تئاتر است این تجربه اجرا در این زمینه به من کمک کرد. تجربه ایفای نقش روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر به شدت شیرین و هیجان انگیز بود و مدام به این فکر میکنم که چرا این همه سال کمی جدیتر به تئاتر که آنقدر به من انرژی میدهد و حالم را خوب میکند نپرداختم. البته این را نیز بگویم که من خیلی کم تجربه هستم و امیدوارم همه کسانی که سالهاست در این عرصه کار میکنند و خاک صحنه را خوردهاند مرا قبول کنند و ببخشند که با کمترین تجربه آمدهام و بازی میکنم چرا که تئاتر فقط عشق است امیدوارم بتوانم حتی به اندازه ذرهای هم که شده دین خودم را نسبت به تئاتر ادا کنم.
نقش یک مرد مبارز آزادیخواهی را بازی میکنید که در نهایت عشقش را فدای هدفش میکند نزدیک شدن به این کاراکتر چگونه بود؟
من اجرای شب اول بچهها را دیدم و این قهرمان برایم بسیار ملموس بود. شاید هر مملکت یا کلونی نیاز به قهرمان داشته باشد اما فکر میکنم که مردم ما خیلی بیشتر به قهرمان نیاز دارند و وقتی چنین قهرمانی را در فیلم، سریال و یا تئاتری میبینند خیلی زود با آن همزاد پنداری میکنند. من هم این کاراکتر و قهرمان را دوست داشتم و از لحظهای که دیدمش فکر کردم که چقدر خوب احساسات درونی مرا که در سالهای اخیر درونم مانده و ابراز نشده را میتواند نشان دهد. من نقش «جرون» را بازی میکنم فکر میکنم همه آدمها یک جرون درون دارند که فقط باید کشفش کنند و بدان بال و پر داده و آزادش کنند. از آنجایی که فردی به شدت احساسی و ناسیونالیست هستم و سرزمینم را خیلی دوست دارم توانستم خیلی راحت نقش «جرون» را در بیاورم و امیدوارم که در ادامه نیز اتفاقات خوبی بیفتد و دیگران نیز نقش را دوست داشته باشند.
سخن پایانی
به ضرس قاطع میگویم که حتی مخاطبی که تئاتر بین نیست با دیدن «ذرات آشوب» حالش خوب میشود. یک نمایش دو ساعته که اجازه پلک زدن به مخاطب نمیدهد. نمایشی که هم فرهنگ ایرانی و هم تاریخ سرزمین ما را روایت میکند و هم از موسیقی، قابهای زیبا، رنگ و نور در آن بهره برده شده بنابراین مخاطب وقتی سالن را ترک میکند حالش خوب است و من پیشنهاد میکنم که مخاطبان وقت بگذارند و «ذرات آشوب» را ببینند و مطمئن باشند که پشیمان نمیشوند.