نادر فلاح در گفتگو با صبا:
بازیگر باید نقش را آشکار کند یا خود را؟
من همواره سعی دارم که خود را در نقش پنهان کنم نه اینکه به جای نقش، خودم را آشکار کنم و نمیدانم تا چه اندازه در این مسیر موفق بودم. بازیگری همواره برای من یک مدرسه است.
سمیه خاتونی – در این گفتوگو به سراغ عوامل سازنده فیلم سینمایی «عینکقرمز» آخرین ساخته حسین مهکام رفتهایم، حسین مهکام کار خود را در سینما با فیلمنامهنویسی مشترک در آثاری چون «آدم، هیچ، بیست» با عبدالرضاکاهانی آغاز کرد و همچنین در آثاری چون «آزادی مشروط»، «بیحسی موضعی»، «آندارنیک»، «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، «برف»، «احمد به تنهایی»، «کشیک قلب» در سمت کارگردان و نویسنده حضور داشت. در این فیلم که به تهیهکنندگی مرتضی شایسته است بازیگرانی چون؛ حامد بهداد، هادی کاظمی، الناز حبیبی، پانتهآ پناهیها، سروش صحت، نادر فلاح، سهیل مستجابیان و… ایفای نقش کردهاند. گفتوگو با بازیگر این فیلم را در ادامه میخوانید.
نقش شما در «عینک قرمز»، نمایش شخصیتی چند وجهی بود از گذشته؛ آینده با رویکردهای سلیقهای خاص و متضاد بود، برای نمایش این شخصیت چگونه توانستید به درون آن راه پیدا کنید تا جانمایه حسی نقش انتقال پیدا کند؟
شخصیت چند وجهی مقنی که تلفیقی از متضادها بود، در واقع در طول تمرینها و به کمک تحلیلی که کارگردان از فیلمنامه و شخصیت داشت، برایم درآمد. نتیجتا برای رسیدن به کاراکتر نهایی، پیشنهادهایی از طرف من مطرح شد و از سوی کارگردان پذیرفته شد و اجرایش کردم. در واقع خلق این کاراکتر از تعامل بین من به عنوان بازیگر نگاه و بینش کارگردان به فیلمنامه به شخصیتها و موقعیتها حاصل شد.
کدام سکانس از فیلم «عینک قرمز» برای شما کلیدیتر بود و حاوی معانی پنهانی از زیرمتن اثر بود؟
این کاراکتر از ابتدا برای من عجیب و جذاب بود. اینکه این آدم مدام در زیر زمین میلولد و رابطهاش با زیرزمین که بعدتر میفهمیم او ارتباطی با دنیای مرگ و ارواح دارد. این در واقع معنای آن ساکن شدن در زیرزمین، چاه، دالانهای زیرزمینی را میدهد. برای من همه سکانسهای «عینک قرمز» جذاب بود، اما اگر بخواهم انتخاب کنم؛ سکانسی است که مقنی شبیه به یک پزشک گوشی را روی گوشش گذاشته و نبض زمین را میگیرد و انگار صدای قلب زمین را میشنود و آگاه میشود که در زیر این قسمت از زمین چه اتفاقات تاریخی و حفاریهای رخ داده، خلق این موقعیت فیالبداهه شکل گرفت و برایم بسیار جالب بود که آدمی بتواند در فاصله بین چاهها و حفاریها، تاریخچهای از آن را استخراج کند، در طراحی این سکانسها و اکثر سکانسها علاوه بر فانتزی نگاهی هزل گونه نیز از موقعیت وجود دارد.
همکاری با حسین مهکام، به عنوان کارگردانی پیشرو که به دنبال سینمایی تجربی و ناشناخته است، چگونه بود و فکر میکنید چه تمهیدی باید اندیشید تا مخاطب عام با این سینما آشتی کند؟
سالهاست که حسین مهکام را میشناسم. به جز اینکه او را انسان شریف میدانم، با نوع تفکرش از جوانی با نمایشنامههایی که از او خواندم، آشنا هستم به همین خاطر همواره پیگیر آثار او هستم. این مدل از سینما خاص و متفاوت باید از یک جایی و مسیری توسط تماشاگر جدی گرفته شود. این وظیفه در ابتدا به عهده منتقدین است که به مخاطب آگاهی دهند، چرا که بدنه سینما به دنبال سینمایی قصه گو است که درک و دریافت آن آسان است، خصوصاً در ژانر کمدی که تماشاگر تنها برای خندیدن به سالن میآید. برای این مهم علاوه بر اهتمام تماشاگر در تفکر در اثر، نه پیروی از کلیشههای رایج، که با راهنمایی منتقدین اتفاق میافتد، سینمادارها هم باید به کمک بیایند تا این سینما جا بیفتد و بتواند به نشر اندیشه و تفکر در سینمای ایران و مخاطب منجر شود.
شما در هر نقشی که بازی میکنید، اصالتی خاص و یگانه به نقش میبخشید که آن را بسیار باور پذیر و دوست داشتنی میکند، برای اینکار از کدامیک از مولفههای بازیگری بهره میبرید.
من خیلی خود را درگیر تکنیک نمیکنم و اجازه میدهم نقش خلاقانه و آزادانه بر ذهنم قالب شود. برخی اوقات در بازیگری اینقدر فکر به اجرای درست تکنیک مهم میشود که لحظه و زندگی زنده نقش از دست میرود. عنصر حیاتی در بازیگری سینما و تئاتر برای من باورپذیر شدن نقش است طوری که تماشاگر فقط کاراکتر را ببیند و حس نکند که این نقشی است که فلان بازیگر در حال بازی آن است. نکته مهم در این مسئله این است که گاهی بازیگر در اجرای یک نقش به دنبال این است که خودش را به رخ بکشد، اما در مقابل بازیگری هم هست که به دنبال به رخ کشیدن خود نقش است نه هنر بازیگریاش، بین این دو مقوله تفاوت بسیار است. در مورد دوم کاراکتر در ذهن مخاطب ماندگارتر است. این مولفه در بازیگری با عنوان بازیگر پنهان مطرح شده، با این هدف که یک بازیگر چطور خودش را میتواند در نقش پنهان کند، من خیلی به این مفهوم فکر میکنم و همواره سعی دارم که خود را در نقش پنهان کنم نه اینکه به جای نقش، خودم را آشکار کنم و نمیدانم تا چه اندازه در این مسیر موفق بودم. بازیگری همواره برای من یک مدرسه است، مدرسهای که هیچگاه از آن فارغالتحصیل نخواهم شد و تا ابد شاگرد این مدرسه خواهم بود و در هر مواجههام با یک اثر چه در ساحت فیلم یا تئاتر، دریافتی تازه و درسی تازه میگیرم. از همه عوامل و بازیگران فیلم «عینک قرمز» تشکر میکنم و خوشحالم که فرصتی دست داد تا درباره این فیلم حرف بزنم. امیدوارم سینما در همه ساحتها و ژانرها رشد کند و در اندازه فیلمهای سهلالوصول باقی نماند.
در حال حاضر چه اثری را روی صحنه تئاتر دارید؟
نمایشی به نام «جایی که گوزنها آواز میخوانند» یک مونولوگ- تئاتر تک نفره است به نویسندگی مهدی غلام حیدری که بازیگری و کارگردانیاش را خودم برعهده دارم و موضوع آن درباره بخشی از تاریخ سینمای ایران است و در سالن شیشهای تماشاخانه هما هرشب ساعت ۷ منتظر حضور شما عزیزان هستیم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است