حسین ریگی در گفتگو با صبا:
در همه جای دنیا ژانر کودک حمایتی است
ژانر کودک و نوجوان خود مهجور و مظلوم هست و حال برخی از دوستان بدون علم کافی از اینکه ژانر کودکان نوجوان یک ژانر حمایتی است و باید به آن بها داد به این آثار میتازند.
مریم عظیمی _ حسین ریگی که پیش از این دو فیلم سینمایی دیگر به نامهای «لیپار» و «هوک» در ژانر کودک و نوجوان ساخته فیلم سینمایی «میرو» را به تهیهکنندگی سعید الهی به روی پرده سینماهای هنر و تجربه رسانده است. سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، آرزو تاجنیا و… در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. در ادامه گپوگفت خبرنگار صبا با کارگردان این فیلم را میخوانید.
نابازیگران زیادی در فیلم حضور دارند و حتی نقشهای اصلی را در کنار بازیگران حرفهای بر عهده گرفتهاند. از نحوه انتخاب و کار با این نابازیگران بگویید.
من در فیلم «لیپار» ۵ بازیگر نوجوان، در فیلم «هوک» دو بازیگر نوجوان و در این فیلم ۱۷ بازیگر نوجوان داشتم که برای اولین بار دوربین فیلمبرداری سینما را از نزدیک میدیدند. من این بازیگران را از طریق تستهایی که به عمل آمد و از گوشه گوشه سیستان و بلوچستان پیدا کردم. این بازیگران در کنار بازیگران حرفهای که تجربه سالها بازیگری در سینما دارند حضور پیدا کردند و فکر میکنم که پا به پای آنها پیش آمدند و این مطلب مهمی است که باید دیده شود. گاهی در مورد بازیگران با نقدهای غیر منصفانهای مواجه میشویم درحالیکه حتی اگر تمام بازیگران یک فیلم نابازیگر و یا همه حرفهای باشند باز احتمال دارد که بازیها یکدست نباشد. حال ما در این فیلم ۱۷ نابازیگر داشتیم که به نظرم واقعاً بازیهای قابل قبولی نیز ارائه دادند ولی متاسفانه عدهای انتظار دارند که این نابازیگران در حد و اندازه بازیگرانی مثل نوید محمدزاده و یا شهاب حسینی ظاهر شوند که قطعاً اینگونه نخواهد بود.
مسیری که برای آماده کردن این نابازیگران طی شد به چه شکل بود؟
من در هر کدام از فیلمهایم به روشی پیش رفتم، معمولاً مسئولی انتخاب میکنم تا با نابازیگرها تمرین کند حال در پروژهای از بازیگردان استفاده میکنم مثل آقای امین میری و در فیلم دیگری از مشاوری که بتواند اکتها را به این بازیگران انتقال دهد و به نوعی به عنوان دستیارم آنچه که من میخواهم را انتقال داده و با آنها تمرین کند. ما با این بازیگران ساعتها تمرین میکردیم ولی سعی من بر آن بود که کل فیلمنامه را به این بازیگران ندهم تا وارد قصه فیلمنامه نشوند بلکه بیشتر با تحلیل شخصیت و صحبت در این زمینه بازیگر را به اتمسفر فیلم بکشانیم. من معتقدم که وقتی فیلمنامه را به یک نابازیگر بدهید و او فیلمنامه را بخواند دیگر درگیر داستان و قصه خواهد شد و تجربه من نشان میدهد که این امر به عدم موفقیت بازیگر ختم میشود. در این فیلم ایوب افشار به عنوان مشاور لهجه و کسی که سالها کار بازیگری کرده و خود استادی در این زمینه است با این بازیگران همینطور با بازیگر حرفهای فیلم روی لهجهها تمرین کرد.
زمان نسبتاً مناسبی برای فیلمبرداری داشتید و احتمالا همین امر سبب شده برخلاف برخی فیلمهای این ژانر، فیلم دچار پرش نشده و صحنهها از توالی مناسبی برخوردار باشند.
بله من راشهای زیادی داشتم اما میخواهم به یک نکته اشاره کنم. همیشه ما با این مسئله و تفکر روبرو هستیم که کار کودک و نوجوان را میشود سریعتر از کارهای دیگر جمع کرد در حالی که برعکس است و من اعتقاد دارم که برای کار کودک و نوجوان باید وقت بیشتری گذاشت. روزهای متعددی حین ساخت این فیلم روی دریا بودیم و کار کردن روی دریا به اندازه دو یا سه برابر کار کردن روی خشکی زمان و انرژی نیاز دارد چرا که پای ما روی زمین نیست و یک موج میتواند کل سیستم فیلمبرداری را به هم بریزد و حتی عوامل کار را به خطر بیندازد. علاوه بر این معمولا در فیلمهای کودک و نوجوانی و فیلمهایی که برای کودک و نوجوان ساخته میشود نابازیگران حضور دارند و حضور نابازیگران یعنی نیاز به برداشتهای متعدد و بیشتر و این یعنی زمان و بودجه بیشتر. متاسفانه در نقدها نسبت به سینمای کودک و نوجوان گارد گرفته شده و این سوال ایجاد شده که چرا بنیاد فارابی و یا دیگر ادارات دولتی از پروژههای کودک و نوجوان حمایت میکنند. اما سوال من از عزیزان این است که ما در سینمای کودک و نوجوان کشورمان تاکنون چند فیلم داشتهایم که خوب فروخته است؟ تعداد این فیلمها به انگشتان دو دست هم نمیرسد با این اوصاف چه کسی باید از ژانر کودک و نوجوان حمایت کند؟! فیلمسازانی مثل حسین ریگی یا دیگر فیلمسازان که به صورت تخصصی کار کودک و نوجوان میکنند باید از طریق کدام نهاد حمایت شوند؟! آیا تهیه کننده شخصی میتواند به تنهایی در این عرصه دوام بیاورد؟ متاسفانه از روزی که فیلم به اکران رسیده است یکی از این مجموعهها مدام به ما و بنیاد فارابی حمله میکند که چرا بنیاد سینمایی فارابی از این فیلم حمایت کرده است؟ ولی اگر بنیاد سینمایی فارابی حمایتش را بردارد همین چند فیلم نیز دیگر در ژانر کودک و نوجوان ساخته نخواهد شد. ما باید تمام ابعاد یک مسئله را در نظر بگیریم، ژانر کودک و نوجوان ژانر سختی است و دوستانی در این عرصه مشغول به فعالیت هستند و موفقیتهایی نیز کسب کردهاند. فیلمهایی که من تاکنون ساختهام هر کدام حداقل چندین جایزه داخلی و خارجی گرفتهاند و اگر این موفقیت نیست پس موفقیت یک اثر فقط با فروش آن تعیین و تایید میشود؟ و هیچ کدام از این اتفاقات بینالمللی و جوایز داخلی و خارجی ارزشی ندارند و فقط اگر فیلمم به فروش بالایی میرسید من فیلمساز موفقی بودم؟ مسلماً اینکه یک فیلم هم در عرصه بینالمللی موفق باشد و هم فروش بالایی داشته باشد حالتی ایدهآل و بسیار خوب است اما نمیتوانیم بگوییم که چون یک اثر خوب نفروخته، فیلم خوبی نیست و یا اینکه چون جایزه نگرفته فیلم خوبی نیست. ژانر کودک و نوجوان خود مهجور و مظلوم هست و حال برخی از دوستان بدون علم کافی از اینکه ژانر کودکان نوجوان یک ژانر حمایتی است و باید به آن بها داد به این آثار میتازند. درحالی که ژانر کودک و نوجوان در همه جای دنیا به غیر از هالیوود ژانر حمایتی است و این ژانر فقط در هالیوود جا افتاده است و در دیگر نقاط جهان با حمایتهای ngo ها و سیستمهای دولتی به حیات خود ادامه میدهد. مشخصا در هالیوود با المانها، فضا، امکانات و سرمایهای که وجود دارد فیلمها با کیفیتی ساخته میشود که میتواند حتی یک پخش بینالمللی خوب داشته باشد و به همین علت علاوه بر تماشاگر کودک حتی مخاطب بزرگسال را نیز جذب میکند.
بازخورد مردم منطقه سیستان و بلوچستان در روزهای فیلمبرداری و همکاریها به چه صورت بود؟
برای من به عنوان یک فیلمساز بلوچ جای مسرت داشت که وقتی ما فیلمبرداری را آغاز میکردیم واقعاً مردم با تمام انرژیشان همکاری و به ما کمک میکردند و لطف زیادی داشتند و اغلب میخواستند که تمام گروه را یا به منزل خود دعوت کنند و یا ضیافت شام یا ناهاری برپا کنند. البته ما نمیتوانستیم تمام این پیشنهادات را قبول کنیم ولی برای عوامل کار نیز خیلی جالب بود که چقدر مردم این منطقه با آنچه که از آنها شنیده بودند متفاوت هستند. خانم رویا تیموریان که یکی از بازیگران دومین فیلم سینمایی من بود برای حضور در منطقه خیلی نگران بودند اما زمانی که فضا را دیدند شگفت زده شدند، همینطور آقای امیر رضا دلاوری و برخی از عوامل کار هم در ابتدا نگرانیهایی داشتند اما اکنون خبردار میشویم که این عزیزان جدا از مبحث فیلم نیز به چابهار و منطقه سفر کردهاند و خوشبختانه این فضای خوبی که ایجاد شد احساس آرامشی برای سفر به این منطقه در دوستان ما ایجاد کرد.
سخن پایانی
در انتها دوست دارم به دو مطلب اشاره کنم یکی اینکه کسانی که بدون اطلاع سخن میگویند قاتلان خاموش ژانر کودک و نوجوان هستند. باید نگاه ویژهای به ژانر کودک و نوجوان وجود داشته باشد و راجع به آن در جوامع مختلف صحبت کرد و مطلب دوم اینکه به پشتوانه صحبتهایی که داشتم از مردم دعوت میکنم که از ژانر کودک و نوجوان به ویژه فیلم سینمایی «میرو» حمایت کنند. این فیلم را ببینند و با بخشی از تاریخ مملکت و جغرافیای کشورمان که تاکنون در سینما با تصویر دیگری به آنها نشان داده شده آشنا شوند و مردم خوب سیستان و بلوچستان را روی پرده سینما ببینند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است