بررسی سریال «جان سخت»
«جان سخت»؛ ملودرامی پرکشش با تم پررنگ انتقام
در میز نقد صبا سریال «جان سخت» را به بهانه نزدیک شدن به قسمت پایانی بررسی کرده ایم.
محمد جلیلوند– باورپذیری قصه و مماس بودن آن با جامعه که در عین حال از صافی ذهن و تخیل نویسنده گذشته باشد، کلید موفقیت یک سریال در مواجهه با تماشاگر به حساب میآید. به ویژه در ملودرامها که تماشاگران پروپاقرصی در ایران داشته و بخش مهمی از سریالهای تولید شده در پلتفرمها را تشکیل میدهد. «جان سخت» ساخته مصطفی تقیزاده و محصول پلتفرم فیلمنت که این روزها به قسمتهای پایانی رسیده و در مرحله گرهگشایی قرار دارد، یکی از تازهترین نمونههای پخش شده در این باب به حساب میآید.
تقیزاده که فیلمنامه «جان سخت» نیز محصول قلم اوست، در قسمت نخست شخصیتهای اصلی کار را به واسطه تور کویرگردی در کنار هم قرار داده و با تکیه بر درگیریهای قبلی دو گروه، زمینه چینیهای لازم برای خلق نقطه عطف اول را انجام میدهد. جایی که فرزاد، وحید و نگار که نوعی مثلث عشقی را تشکیل میدهند، فرصتی برای ابراز تقابل با یکدیگر را پیدا کرده و سر آخر قتلی ناخواسته رقم میخورد؛ قتل وحید توسط فرزاد که قصه را وارد فاز تازهای میکند. تقیزاده در ایجاد تنش در سریال خود موفق بوده و منحنی تنش را با کمترین نوسان ترسیم کرده است. قرار گرفتن قهرمان در برابر مانعی بزرگ، ایدهای کلاسیک و امتحان پسداده به حساب میآید که کارگردان به خوبی از آن بهره گرفته و فرزاد را در قالب قهرمان بر سر دوراهی فرار یا تسلیم در برابر قانون قرار میدهد. فرزاد اولی را انتخاب کرده و با دستگیریاش سر مرز، نقطه عطف کلیدی دیگری را رقم میزند.
قصاص یا بخشش، تم اصلی فیلمنامه «جان سخت» در نیمه اول کار را تشکیل داده و شخصیتهای مختلف را حول محور آن میچیند؛ از دوستان فرزاد و نگار تا حامد برادر وحید و دوستانش و مهمتر از همه خانواده قاتل و مقتول. در این بین، داستانکهایی هم که با تکیه بر پیشینه شخصیتهای فوق خلق شده به گسترش داستان در عرض کمک شایانی کردهاند. برای نمونه میتوان به داستانک عاشقانهای با محوریت حامد و الهام اشاره کرد که یک قتل بر آن سایه انداخته و تم انتقام را به واسطه اولی پررنگتر میکند. همین طور رابطه بین اشکان و هانیه که این داستان فرعی در قسمتهای پایانی قوت بیشتری پیدا کرده و به یک نقطه عطف اساسی منجر میشود. حمید و شاهین هم مکملهای نسبتا خوبی برای بقیه بوده و در عین حال متفاوتتر به چشم میآیند. مخالفت ثریا و حامد برای بخشیدن فرزاد در تقابل با ناصر پدر مقتول، پیچ و تاب خوبی به قصه داده و در عین حال گذشته ثریا را به رحیم پیوند میزند. آن هم در فلاشبکی که نقطه عطف آن قتلی است که رضا برادر ثریا مرتکب شده و رحیم شاهد آن بوده است. به این ترتیب تم انتقام پررنگتر شده و شعله خاکستر شده آن، دوباره شعلهور میشود.
«جان سخت» در یک سوم پایانی نیاز به خون تازهای داشته که شهرام به عنوان شخصیت مکمل، این کار را به شکل مطلوبی انجام میدهد. مرد میانسالی که خود را به فراموشی زده و با پیشنهاد وسوسهکننده یافتن الماسی گرانقیمت و پرداخت سهمی کلان از آن به گروه یاکوزا، عطف دیگری را رقم میزند. رفتن اشکان و بقیه به قشم برای پیدا کردن الماس دفن شده داخل چاه متروک، تنش حاکم بر داستان را حفظ کرده و در عین حال تماشاگران را در بیم و امید نسبت به فرجام کار نگه میدارد. تقیزاده در این بخش، شوک خوبی به کار داده و عطف درخشانی را رقم میزند. در عین حال سکانس مربوط به قصاص فرزاد و حضور ثریا در زندان را در هالهای از ابهام برگزار کرده و تکه مهمی از آن را مجهول نگه میدارد تا در قسمت بعدی از آن به عنوان یک عطف استفاده کند. ناپدید شدن هانیه و تلاش اشکان برای پیدا کردن ردی از او و به موازات آن تلاش فرزاد برای پیدا کردن شهرام، قصه را با ریتمی مناسب پیش برده و به تفلیس گرجستان میرساند. جایی که زنی جوان در قامت شخصیت مکملی جدید وارد کار شده و حواس تماشاگر را معطوف خود میکند.
پس از فیلمنامه «جان سخت»، به کارگردانی آن میرسیم که به لحاظ حفظ ریتم تا حدود زیادی موفق عمل کرده و توانسته تماشاگران را به مدت چهار ماه با خود همراه کند. انتخاب بازیگر در روزهایی که پلتفرمهای گوناگون دست به تولید سریالهای مختلف میزنند، کار سخت و پیچیدهای است که اهمیتی حیاتی برای کلیت پروژه دارد. «جان سخت» از این حیث گلیم خود را از آب بیرون کشیده و بازیگران متناسب با نقشها انتخاب شدهاند. از قدیمیترها همچون: علی عمرانی، مسعود کرامتی، نسرین مقانلو و فرهاد اصلانی تا جوانترهایی همچون: مهراد صدیقیان، مجتبی پیرزاده، الناز حبیبی، ماهور الوند و مجید یوسفی که بازیهایشان نسبتا یکدست از کار در آمده است.
در آخر اینکه، تقیزاده در «جان سخت» توانسته با استفاده از قصهای آشنا و حتی کلیشه شده، ملودرام پرکششی بسازد که تماشاگران زیادی را همراه خود کند.