باسط رضایی در گفتگو با صبا:
بازی در مقابل بازیگران پیشکسوت سخت است
بازی در مقابل بازیگرانی مثل محمد نادری، سروش جمشیدی و رویا میرعلمی واقعا سخت بود به ویژه در زمانی که دیالوگ چهره به چهره بامن داشتند و بارها به خاطر خندههای من کارگران مجبور بود کات بدهد.
ندا حسنی – باسط رضایی، بازیگر کرمانشاهی است که کار حرفهای خود را از سال ۹۶ و با بازی در فیلم «درساژ» به کارگردانی پویا بادکوبه آغاز کرد. او در با فیلم سینمایی «اشک هور» در جشنواره ۴۳ فیلم فجر حضور داشت و در حال حاضر نقش اول سریال «قول مردونه» به کارگردانی علی طاهرفر و تهیهکنندگی ایرج محمدی را بر عهده دارد که هرشب ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه سه سیما پخش میشود. به همین بهانه با وی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
آقای رضایی، با توجه به اینکه نقش اول «قول مردونه» را شما بازی کردید، علاوه بر اینکه بازی در نقش محوری یک مجموعه فریبنده است، چه ویژگی دیگر شخصیت «احد» در سریال شما را جذب کرد؟
با توجه به موقعیت کمدی نقش که توأم با فوبیا و ترس از خون و به تبع آن ترس از جبهه و جنگ است، نقطه جذاب این نقش بود که موقعیت کمدی را خلق میکرد. هرچند که بازی کاراکتر کمدی سختیهای خود را دارد ولی قرار گرفتن در موقعیت کمدی جذابیتهایی دارد که من بازیگر را در انتخاب آن نقش ترغیب میکند.
اولین کار حرفهای شما و اولین بازی کمدی شما مربوط به کدام اثر سینمایی است؟
اولین کار حرفهای من به سال ۹۶ و «درساژ» به کارگردانی پویا بادکوبه بر میگردد که مورد توجه فستیوال سینمایی در کشورهای دیگر از جمله برلین، واقع شد. در «ماهی و برکه» اثر علی براتی، نقش اصلی بودم و با سعید آقاخانی بازی میکردم که هیچ وقت اکران نشد. اولین بازی کمدی من در کاری از رقیه توکلی به نام «مهران» بود که جذابیتهای خود را داشت. فیلم «زالاوا»، سریال «خونسرد»، سریال «شهید هاشمی» و سینمایی «اشک هور» که از قسمتهای پایانی سریال «شهید هاشمی» ساخته شد، از دیگر کارهایی است که من به عنوان بازیگر با آنها همکاری کردم.
ترجیح شما در بازیگری نقشهای جدی هستند یا کمدی؟
کمدیای که خوب نوشته شده باشد. کمدی تلخ را بیشتر میپسندم و ترجیح من کمدی موقعیت است نه کمدی تیپ. یعنی کاراکتری جدی که در موقیت طنز قرار میگیرد، تقریبا چیزی شبیه به شخصیت احد در «قول مردونه» که به خواسته من نزدیکتر است. از این رو چون من کمدین نیستم، خودم را بازیگر جدی میدانم که در موقعیت، لحظه کمدی را درک میکند و باعث ایجاد خنده میشود.
از سختیهای این پروژه و بازی در مقابل پیشکسوتان کمدی بگویید.
محدود بودن زمانبندی برای ضبط سریال، که ۳۰ قسمت در ۴ ماه ضبط شود چون راندمان بالا است، کار دشواری است و این اولین بار بود که با چنین سرعت بالایی بازی میکردم. معمولا بازیگرانی که چنین تجربهای را دارندو بجای حفظ کردن دیالوگ، با درک موقعیت پیش میروند و چون کارگردان هم اصراری به ادای واو به واو دیالوگ نداشت، گفتوگوها در موقعیت شکل میگرفت. این سبک بازی در ابتدا برای من سخت بود اما کم کم با آن مدل آپدیت شدم. در واقع نه فرصتی برای تحلیل متن وجود داشت و نه حفظ کردن آن. در واقع دورانی شده که تلویزیون به جای کیفیت گرایی بیشتر، به سمت کمیت گرایی، گرایش یافته و شاید یکی از دلایل ریزش مخاطبان سریالها نسبت به دهههای گذشته همین باشد. اگر وقت و امکانات مناسب به سازندگان داده شود آنها فرصت کافی برای ارتقاء کیفیت کاری که انجام می دهند را خواهند داشت. مانند «پایتخت ۷» که فکر میکنم کیفیت سابق را نداشت. به عقیده من بازیگران باید زمان فکر کردن به نقش و واکاوی آن را داشته باشند. ضمن اینکه بازی در مقابل بازیگرانی مثل محمد نادری، سروش جمشیدی و رویا میرعلمی واقعا سخت بود به ویژه در زمانی که دیالوگ چهره به چهره بامن داشتند و بارها به خاطر خندههای من کارگران مجبور بود کات بدهد.
با توجه به اینکه شما متولد دهه ۷۰ هستید، چگونه به خوبی از پس شخصیت یک دهه شصتی برآمدید؟
من از زمان ورود به دانشگاه هنر، به سینمای دوران انقلاب و قبلتر از آن علاقهمند شدم، شخصیتها را دنبال میکردم مثل یونس غزالی در سریال موفق «وضعیت سفید». همچنین با توجه به اینکه من در شهر روانسر کرمانشاه مانند دهه شصتیها با کمبود امکانات، با همان تغذیه فرهنگی متولد و بزرگ شدهام. تقریبا تا سال ۸۳-۸۴ زندگی خیلیها مثل دهه شصتیها بود تا زمانی که اینترنت پیشرفت کرد و خیلی چیزها متحول شد. تا قبل از آن ما هم مثل نسل قبل از خود موبایل، اینترنت و کامپیوتر نداشتیم و به نوعی با شرایط یک دهه قبلتر از خود بزرگ شده و به آن آشنا بودیم.
بازخوردها در زمان پخش سریال چگونه بود؟
باتوجه به عمومیت داشتن مخاطبین سریال، برخورد مردم در حد گفتن تکه کلامها و بازخوردهای گذرا است، متخصصان و صاحب نظران هم معمولا در سالهای اخیر کمتر این سریالها را میبینند. درواقع این سریال برای لحظههای مردم عادی است. برخی از سریال رضایت داشتند و برخی نه؛ اما به شخصه ری اکشنها و بازتابهای مثبت از سریال گرفتم. با توجه به اینکه در شهر من بلند پروازی یا مثلا بازیگر شدن، کمی دور از ذهن است، از این جهت برای همشهریهای من، حضورم در این سریال جالب بوده و به من ابراز لطف میکنند.
کار با علی طاهرفر چطور بود؟
کارگردانی است که کمدی را میفهمد، میتواند لحظه و موقعیت کمدی را ایجاد کند. همه اینها در کار قبلی وی «آپاراتچی» هم مشهود بود. قطعا کارکردن با چنین کارگردان منعطفی که به بازیگر اجازه میدهد که در فضای خود حرکت کند و ارتباط خوبی با بازیگر دارد و حداقل در زمینه کار کمدی خیلی حرفها برای گفتن دارد میتواند ارزشمند باشد.