روزنامه صبا

روزنامه صبا

مهرداد ضیایی در گفتگو با صبا:

این نمایش حال و هوای بسیار خوبی دارد


در عین حال که داستان با یک درام پیش می‌رود حال و هوای مفرحی بر اثر حاکم است و ما نیز سعی کردیم این حال و هوای مفرح را پررنگ‌تر کنیم تا اثر برای تماشاگر جذابیت بیشتری داشته باشد.

مریم عظیمی– نمایش «آشپزخانه و متعلقات» نوشته انیس ژاوی به کارگردانی شهره سلطانی و بازی چهره‌های نام آشنایی مانند کمند امیرسلیمانی، مهرداد ضیایی، بهروز پناهنده، شهره سلطانی و شهروز دل‌افکار این روزها در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه می‌رود. این نمایش که در سال ۱۹۹۲ برنده چهار جایزه مولیر شده برای اولین بار در ایران به اجرا رسیده است. در خلاصه این نمایش آمده: یک مهمانی ساده به افتخار دوستانی که سال‌هاست همدیگر را ندیده‌اند، که ای کاش هیچ وقت نمی‌دیدن… . لازم به توضیح است که شهر سلطانی کارگردان و بازیگر این نمایش این روزها در سوگ برادرشان نشسته‌اند و با وجود این مصیبت نگذاشتند به اجرای این نمایش لطمه‌ای وارد شود. ضمن تسلیت روزنامه صبا به این بانوی هنرمند به دلایلی که گفته شد شرایط گفت‌وگو با وی ممکن نبود. در ادامه گپ‌وگفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را می‌خوانید.

 

نقش ژاک را چگونه دیدید و کدام ویژگی‌های این کاراکتر در نقش پردازی بیشتر مورد توجه قرار دادید؟

به طور کلی نمایش «آشپزخانه و متعلقات» در مورد حسرت‌ها، دلتنگی‌ها، آرزوها و آمال آدم‌هایی است که به آن نرسیده‌اند اما دوست دارند که به آن آرزوها برسند و این کاراکتر یعنی ژاک نیز از این قاعده مستثنا نیست. ژاک یک زندگی معمولی روتین داشته و دارد ولی همیشه در رویاهایش دوست داشته که با آدم‌های بزرگ رفت و آمد کند و در جمع‌های آنچنانی حضور داشته باشد. ژاک در واقع فردی بلند پرواز است و فکر می‌کند که اگر از این افراد و موقعیت‌ها استفاده کند به جایگاهی که می‌خواهد می‌رسد حال در این موقعیت نیز تمام تلاشش را می‌کند تا با دعوت از یک آدم مهم و سلبریتی به چنین جایگاهی برسد. ژاک یک زن خانه‌دار و دو فرزند دارد و برای خودش کار می‌کند اما بلند پروازی عجیب غریبش را هیچ وقت رو نمی‌کند و همیشه شعار می‌دهد که یک فرد فرهنگی است و جایگاه مهمی دارد. این جاه طلبی در تک تک کاراکترهای این نمایشنامه هست آنها یا همیشه حسرت گذشته را می‌خورند یا همچنان امید دارند که به آن بلندپروازی‌هایی که در زندگی تصور می‌کرده‌اند برسند.

یک نکته جالب در مورد کاراکتر ژاک این است که با وجود یک ثبات در زندگی شغلی و شخصی باز هم از لحاظ فیزیکی و حسی خیلی اکتیوتر از دیگر کاراکترها عمل می‌کند.

بله ژاک اساساً فرد هیجان زده‌ای است و حال در موقعیتی خاص قرار گرفته، برداشت من و کارگردان کار خانم سلطانی این بود که این زن و شوهر یعنی ژاک و مارتین در این شب مهمانی اصلاً حالت عادی ندارند و بسیار هیجان زده و تحت استرس هستند که بتوانند در موقعیتی که ایجاد شده خودشان را نشان دهند به همین دلیل تمام خودشان را صرف این موقعیت می‌کنند تا خیلی بالاتر از آنچه که هستند و آن چیزی که دارند را برای میهمان‌شان به نمایش بگذارند. آنها از همان ابتدای نمایش به شدت در تلاش هستند و کارهایی می‌کنند که شاید پیش از این در زندگی روتین روزمره‌شان انجام نداده‌اند امری که در واقع برای میهمان‌شان هیچ اهمیتی ندارد. از سوی دیگر بخشی از این تحرک کاراکتر که روی صحنه می‌بینید انتخاب شخصی خودم نیز بود و تصمیم گرفتم که کاراکتر را خیلی اکتیوتر از آنچه که این افراد در حالت معمول هستند در نظر بگیرم به خصوص در تضاد با شخصیت ژرژ که یک فرد روتین معمولی و ساده است و اصلاً این مسائل براش اهمیت ندارد تا بتوانیم جلوه‌ای دیگر از یک کاراکتر ارائه کنیم که می‌خواهد یک نمایش عالی برای مهمانش اجرا کند. هرچه به پایان نمایش نزدیک می‌شویم و در زیر متن اثر فونداسیون زندگی ژاک و مارتین را بسیار ضعیف‌تر از آنچه می‌پنداشتیم می‌بینیم.

با توجه به اینکه نمایشنامه فرانسوی است و کاراکترها نیز با همان اسم‌ها بازی می‌شوند آیا تلاشی در این رابطه بود که این ویژگی غیر وطنی بودن کاراکترها حفظ شود؟

اتفاقا ما اصلاً سراغ این قضیه نرفتیم و نگاه‌مان به این شکل نبود چون به نظر من و دیگر اعضای گروه و خانم سلطانی این نمایش به نوعی شامل حال هر موقعیت، هر زمان و هر جغرافیایی می‌توانست باشد و اساساً زیبایی‌ این نمایشنامه به همین علت است و به همین دلیل تا این حد مورد توجه جهانی قرار گرفته که شامل حال تمام جوامع و تمام موقعیت‌ها می‌تواند باشد و بسیاری از مخاطبان نمایش‌مان به این مسئله اشاره می‌کنند. ما سعی کردیم جهان شمول‌تر به قضیه نگاه کنیم اما باز هم در نمایش به صورت مستقیم اشاره می‌شود که سال ۲۰۰۱ است و اتفاق در پاریس می‌افتد. ما بیشتر سعی کردیم که اگر اتفاقی در نمایش می‌افتد با فرهنگ و روابط ما نیز ربط داشته باشد تا مخاطب به آن هم‌ذات پنداری برسد.

سخن پایانی

از تماشاگران تئاتر دوست دعوت می‌کنم که حتماً این نمایش را ببینند نه به این خاطر که من از بازیگران آن هستم بلکه به این علت که به نظرم این نمایشنامه بسیار قوی است، اولین بار است که در ایران به اجرا می‌رسد، چندین جایزه جهانی دارد و در بسیاری از کشورهای دنیا اجرا شده و در کنار همه اینها این نمایش حال و هوای بسیار خوبی دارد یعنی در عین حال که داستان با یک درام پیش می‌رود حال و هوای مفرحی بر اثر حاکم است و ما نیز سعی کردیم این حال و هوای مفرح را پررنگ‌تر کنیم تا اثر برای تماشاگر جذابیت بیشتری داشته باشد. حداقل و با قاطعیت می‌توانم بگویم که سعی کردیم تمام عناصری که می‌تواند یک تئاتر خوب را بسازد به درستی کنار هم قرار دهیم تا یک نمایش خوب شکل بگیرد و مخاطب در این یک ساعت و ۲۰ دقیقه از تئاتر لذت ببرد. بنابراین از کسانی که دوست دارند تئاتر خوب ببینند دعوت می‌کنم که به دیدن این نمایش بیایند چون مطمئنم که پشیمان نمی‌شود.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها