سمیرا سرچاهی در گفتگو با صبا:
کارگردانی این اثر برای من جایگاه ویژهای داشت
در کارهای قبلی این گروه علاوه بر بازیگری همیشه در گروه کارگردانی نیز حضور داشتم اما کارگردانی این اثر برای من جایگاه ویژهای داشت چرا که چندین سال انتظار کشیدم تا امکان کار کردنش فراهم شود.
مریم عظیمی– پس از استقبال خوب مخاطبان از دورههای اجرایی مختلف نمایش «دشمن مردم» این بار نمایش «قربانگاه» به نویسندگی عمادالدین رجبلو و کارگردانی مشترک او با سمیرا سرچاهی به سالن چهارسوی تئاتر شهر رسیده است. در این نمایش که به موقعیتی دراماتیک میپردازد چند سرباز در یک آسایشگاه نظامی دورافتاده، با یک شوخی نابجا باعث حادثهای ناخواسته میشوند. ماجرا خیلی زود از کنترلشان خارج میشود و به بحرانی جدی میانجامد. این اتفاق، رابطهی میان آنها را به هم میریزد و زخمهای قدیمی را دوباره زنده میکند. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با کارگردان این نمایش را میخوانید.
همکاری شما با آقای رجبلو نویسنده کار چگونه شکل گرفت و تصمیم بر کارگردانی مشترک با ایشان بر چه اساسی رقم خورد؟
چندین سال است که ما گروهی داریم و با هم کار میکنیم این همکاری به زمانی که در شهر گرگان به فعالیتهای تئاتری مشغول بودیم باز میگردد. ما یک گروه سه نفره بودیم و اگرچه همکاری ما به صورت جدی از نمایش «دشمن خدا» آغاز شد اما پیش از آن در کارهای مشترک بازی و همکاری میکردیم. پس از اتفاقات خوبی که در سال ۹۵ و دورههای بعدی اجرای «دشمن خدا» رخ داد آقای رجبلو نمایشنامهای به نام «متساویالساقین» نوشتند و همزمان با آن فیلمنامهای به نام «قربانگاه»، در ابتدا قرار بود «قربانگاه» را به صورت فیلم کوتاه کار کنیم اما پروژهای به نام «قلم روشن» توسط انتشارات نمایش به چاپ میرسید و نمایشنامهای در این حوزه میخواستند به همین علت آقای رجبلو «قربانگاه» را به صورت نمایشنامه درآورد. فضای نمایشنامه «قربانگاه» و «متساویالساقین» بسیار شبیه بودند و «متساویالساقین» نیز در جشنواره فجر مورد توجه قرار گرفت. من اما از همان ابتدا که «قربانگاه» یک فیلمنامه بود دوست داشتم روی این اثر کار کنم. در مسیر کار روی این نمایشنامه چندین بار به دلیل مسائل مختلفی که ایجاد میشد دچار وقفه شدیم تا اینکه امسال موفق شدیم نمایشنامه را به اجرا برسانیم. از طرفی آقای رجبلو به عنوان نویسنده اشراف زیادی روی فضا و کاراکترها داشتند و در این مسیر خیلی به من کمک کردند. هرچند در کارهای قبلی این گروه علاوه بر بازیگری همیشه در گروه کارگردانی نیز حضور داشتم اما کارگردانی این اثر برای من جایگاه ویژهای داشت چرا که چندین سال انتظار کشیدم تا امکان کار کردنش فراهم شود به همین دلیل از کمکهای آقای رجبلو بسیار ممنون هستم.
در طراحی صحنه کار تلاش شده که محیط خوابگاه به نوعی ایزوله و بدین طریق از مخاطب جدا شود. این طراحی در چه راستایی انجام شد و چه مفاهیمی مد نظر شما بود؟
ما طراحی صحنه، نور و لباس این کار را به صورت مشترک با آقای رجبلو انجام دادیم و تلاش کردیم این فضای خصوصی و خفقانی که در محیط وجود دارد را بدین طریق نشان دهیم و در این طراحی قصد بر این بود که کاراکترها به نوعی از مخاطب دور باشند و مخاطب از فاصله آنها را ببیند. متریالی که برای این جداسازی انجام شد طلق است و در داخل این محوطه میکروفونهایی کار شده و دیالوگیهای کار اساساً به شکل فوسه است تا آن فضای آرام و خصوصی که باید پس از خاموشی در خوابگاه سربازان وجود داشته باشد را تداعی کند.
یکی از نکاتی که از همان دقایق ابتدایی اجرا ذهن مخاطب را چالش میکشد دوربینی است که روی بدن کاراکتر محمد نصب شده و تمام حرکات و احساسات بازیگران دیگر در رابطه با این کاراکتر را علاوه بر آنچه در صحنه میبینیم از نقطه نظر دوربین هم نشان میدهد. لطفاً در این مورد بگویید.
هدف از به کارگیری دوربین صرفاً این نبود که آنچه در داخل اتفاق میافتد را نمایش دهیم. ما در ابتدا درگیر این سوال بودیم که چه جایی برای کاشت این دوربین بهتر است و روی این ایده حسابی فکر کردیم و در نهایت تصمیممان این شد که از pov کاراکتر محمد این تصاویر را داشته باشیم. حال مفهوم این حرکت و تصاویر به تفسیر مخاطب باز میگردد و اینکه آیا این حرکت نشان از زنده بودن کاراکتر است و یا چیزی دیگر، همه به این تفسیر وابسته میشود.
بازخورد مخاطبان تا این لحظه چگونه بوده است؟
خدا را شکر بازخورد مخاطبمان خیلی خوب بوده مخصوصاً نسبت به طراحی صحنه بازخوردهای بسیار خوبی داشتیم و مخاطبان در نظرات تیوال و گفتوگویهای حضوری به این نکته اشاره میکردند که دکور این نمایش نشان دهنده احترامی است که برای مخاطب قائل شدهایم، دکوری با توجه به جزئیات و کامل که جای خالیاش در اجراهای فعلی کاملاً حس میشود چرا که اکثر سالنها چند اجرایی هستند و محلی برای دپو و به عنوان انبار دکور وجود ندارد و همین امر گروههای اجرایی را مدام مجبور به جابجایی دکور و یا استفاده از دکورهای پرتابلی که گاه کامل نیستند سوق میدهد. این نظرات برای من واقعاً جالبه توجه بود و واقعاً فکر نمیکردم که مخاطب تا این حد به دکور و طراحی صحنه اهمیت بدهد. علاوه بر این در مورد بازیها، میزانسنها، کارگردانی و متن نیز بازخوردهای خوبی دریافت کردیم. در واقع تنها مشکلی که ما داشتیم زمان شروع اجراها بود که باعث شد در ابتدا نتوانیم با میزان مخاطبی که میخواهیم پیش برویم بخصوص که زمان زیادی نیز برای تبلیغات کار نداشتیم اما خوشبختانه در هر اجرا مخاطب کار بیشتر شد. علاوه بر این ما تصمیم داریم که اگر ممکن شود کار را در سالن دیگری نیز اجرا کنیم اما با توجه به سنگینی دکور با چالشهایی مواجه هستیم. به نظرم مسئله دکور جزو معضلاتی است که باید بدان توجه شود تا در آینده اجراهایی با طراحی صحنههای قویتر داشته باشیم.
چگونه شد که این نمایش به تئاتر شهر رسید؟
ما درخواست اجرای اثر را حدود یک سال و نیم پیش به تئاتر شهر دادیم اما با وجود این بازه زمانی در اسفند ماه سال گذشته تاریخ اجرا مشخص شد همین سبب شد که ما مجبور شویم در شرایط و بازه زمانی محدود کار را جمع کنیم اما در کل اتفاق بدی نبود و فکر میکنم پس از یک سال و نیم انتظار، اجرا در تئاتر شهر ارزشش را داشت.
سخن پایانی
این هفته پایانی اجرای ما در تئاتر شهر است و هنوز مشخص نیست که بتوانیم در سالن دیگری کار را به اجرا برسانیم یا نه اما برای لحظه به لحظه و جزئیات این کار تمام گروه زحمت زیادی کشیده است و دوست داشتیم که کاری در خور برای مخاطب ارزشمند تئاتر ارائه دهیم. ما تمام تلاشمان را کردهایم و دوست دارم که دوستان بیشتری کار را ببینند و نظراتشان را بدانیم. محیط و فضاهای آموزشی مثل پادگان و مدرسه همیشه مورد نظر ما بوده و آقای رجبلو در پرداخت به این گونه فضاها تجربه و تسلط ویژهای پیدا کردهاند. علاقه ما به این حوزه و بیان کردن معضلات این حوزه در هر سه نمایش «دشمن خدا» «متساوی الساقین» و «قربانگاه» مشهود است و دوست داریم که مخاطبان بیایند و نظر آنها بتواند مسیری را که طی میکنیم روشنتر و راه را برایمان کامل کند.