روزنامه صبا

روزنامه صبا

صادق برقعی در گفتگو با صبا:

این کاراکتر برای من سیاه مطلق نیست


این کاراکتر برای من سیاه مطلق نیست بلکه او در زندگی شخصی‌ و خانوادگی‌اش با شرایطی روبرو است که سبب شده تصمیم بگیرد از پادگان برود اما یک اتفاق باعث می‌شود که نتواند این تصمیم را عملی کند.

مریم عظیمی– پس از استقبال خوب مخاطبان از دوره‌های اجرایی مختلف نمایش «دشمن مردم» این بار نمایش «قربانگاه» به نویسندگی عمادالدین رجبلو و کارگردانی مشترک او با سمیرا سرچاهی به سالن چهارسوی تئاتر شهر رسیده است. در این نمایش که به موقعیتی دراماتیک می‌پردازد چند سرباز در یک آسایشگاه نظامی دورافتاده، با یک شوخی نابجا باعث حادثه‌ای ناخواسته می‌شوند. ماجرا خیلی زود از کنترل‌شان خارج می‌شود و به بحرانی جدی می‌انجامد. این اتفاق، رابطه‌ی میان آن‌ها را به هم می‌ریزد و زخم‌های قدیمی را دوباره زنده می‌کند. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را می‌خوانید.

 

کاراکتر رضا از همان ابتدا خشم مخاطب را برمی‌انگیزد اما مسلماً وجوه دیگری نیز دارد که شما به عنوان بازیگر به آن پرداخته‌اید.

اگرچه رضا بدمن داستان است اما او است که کنترل کننده داستان نیز می‌شود. در واقع رضا از زاویه خودش داستان را می‌بیند و سعی می‌کند با هدایت حادثه به سمتی که نقطه نظر خودش است اوضاع را به کنترل خود در آورد. او آفات و ایراداتی که در قضیه وجود دارد را می‌بیند و سعی می‌کند گروه را با خود هم نظر کند تا مسئله بدتری پیش نیاید. این کاراکتر برای من سیاه مطلق نیست بلکه او در زندگی شخصی‌ و خانوادگی‌اش با شرایطی روبرو است که سبب شده تصمیم بگیرد از پادگان برود اما این اتفاق باعث می‌شود که نتواند این تصمیم را عملی کند و همین انگیزه‌ایست که او تصمیم بگیرد مسئله و اتفاقی که افتاده را لاپوشانی کند.

در نزدیک شدن به کاراکتر چه مسیری را طی می‌کنید؟

مهمترین نکات در مورد کاراکتر را متن به ما می‌دهد و این متن است که یک بازی درخشان را می‌سازد. وقتی کاراکتر در متن به درستی تعریف شده باشد و طیف‌های حسی مختلفی را در داستان تجربه کند مهم‌ترین مرحله برای یک بازیگر تنها انتخاب آن نقش خواهد بود. اما اگر کاراکتری دارای چنین ویژگی‌هایی نباشد بازیگر باید خارج از قصه خودش چنین ویژگی‌هایی را به کاراکتر اضافه و ضمیمه کند. خوشبختانه در متن «قربانگاه» این ویژگی‌ها برای کاراکترهای مختلف از جمله رضا تعریف شده است و این امکان وجود دارد که بتوانیم از وجوه مختلف رضا را بررسی کنیم. من هم سعی می‌کنم کم کم به متن نزدیک شوم و آرام آرام کاراکتر را پیدا کنم من در ابتدا رفته رفته خود را حذف و شروع به ساختن کاراکتر می‌کنم بخصوص که این کاراکتر کاملا از من دور است.

در بیشتر صحنه‌های نمایش، این رضا است که نسبت به دیگر کاراکترها خشونت اعمال می‌کند. به عنوان یک بازیگر اعمال این خشونت در صحنه نمایش و آماده شدن برای اعمال آن چگونه است؟

بله این لحظات به شدت سخت و پیچیده است و به لحاظ روحی فشار زیادی روی بازیگر ایجاد می‌کند و وقتی از بیرون به آن نگاه می‌کنم نمی‌دانم که اساساً چگونه می‌شود که می‌توانیم این کار را انجام دهیم. ما در ابتدا حدود ۸۰ یا ۹۰ درصد این صحنه‌ها را به صورت چیدمان نمایشی انجام می‌دهیم اما بخش اعظم این صحنه‌ها در لحظه‌ اتفاق می‌افتد و میزانش بر اساس روندی که صحنه طی می‌کند مشخص می‌شود.

به این ترتیب می‌توان گفت که نوعی از بداهگی در این لحظات جریان داشته؟

بله صد در صد همینطور است و همین مسئله را پیچیده‌تر می‌کند.

از تجربه همکاری با آقای رجبلو و خانم سرچاهی بگویید.

یک بخش سخت کار همین بود که با توجه به فرصت محدودی که در اختیار داشتیم تازه باید یکدیگر را پیدا می‌کردیم و کمی هم زمان برد اما در نهایت کم کم شکل گرفتیم و از جایی به بعد که این ارتباط ایجاد شد و به یک ادبیات واحد رسیدیم توانستیم چیزهایی را بسازیم که امیدوارم خوب باشد.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها