پری محفوظی نژاد در گفتگو با صبا:
عروسک برای من مانند یک معجزه بود
در زمان جنگ، وقتی که آژیر خطر به صدا در میآمد به پناهگاه میرفتیم. مادرم در پناهگاه ما را با عروسک مشغول میکرد. عروسک برای من همیشه مانند معجزهای بود که ما را از بحرانها نجات می دهد.
مریم عظیمی– نمایش کودک و نوجوان «عشق که میگن چیه؟» به نویسندگی زهرا خسروی و کارگردانی آناهیتا غنیزاده پس از اتمام دور اول اجراها و استقبال بیش از ۴۴۰۰ مخاطب حال در دور دوم اجراهایش در سالن سینما تئاتر وزرا وابسته به کانون پرورش فکری کودک و نوجوان روی صحنه میرود. این نمایش همانگونه که از عنوانش پیداست به جستجوی دو نوجوان برای درک معنی و مفهوم عشق میپردازد و با بهرهگیری از عروسک، ماسک و بخشهای انیمیشنی اثری متفاوت ارائه میکند. در ادامه گپوگفت خبرنگار صبا با طراح و عروسکساز این نمایش را میخوانید.
عروسک سازی برای شما چگونه آغاز شد؟
سالها پیش در زمان کودکیام و در زمان جنگ، وقتی که آژیر خطر به صدا در میآمد باید با عجله به پناهگاه میرفتیم. مادرم در پناهگاه ما را با عروسک مشغول میکرد البته عروسکی در پناهگاه نبود اما با یک سری از وسایل و خرده ریزی که با عجله جمع کرده بود یا حتی لباسهایمان عروسکهایی برای ما میساخت و این تاثیر زیادی روی من گذاشت. عروسک برای من همیشه مانند معجزهای بود که ما را از بحرانها نجات میدهد. فکر میکنم که مادرم و شرایط سخت جنگ روی علاقهام به عروسکسازی تاثیر زیادی گذاشتند.
به صورت حرفهای عروسکسازی را چگونه دنبال کردید؟
در دانشگاه رشته نمایش عروسکی را دنبال کردم. نمایش عروسکی خود متشکل از چند گرایش تخصصی تر صداپیشگی، عروسک گردانی و عروسکسازی است و من در زمینه ساخت و ساز علاقه بیشتری از خود نشان می دادم و خلاقیتم در این زمینه بیشتر نمود پیدا میکرد از طرفی چون درک خوبی از اصول فنی و علم هندسه داشتم، از چالشهای مربوط به طراحی مکانیزم در عروسکسازی استقبال میکردم. در واقع طراحی یک مکانیزم برای حرکات پیچیده عروسکها یا وسایل متحرک صحنه برای من کار جذابی بود و در ساختن سخت ترین سازهها به «ناممکن» فکر نمیکردم.
عروسکهای این نمایش جزو کدام دسته از عروسکها هستند؟ در زمینه طراحی چه مولفههایی مد نظر بود و از چه متریالی برای ساخت آنها استفاده شده است؟
یک عروسکساز ابتدا باید بداند که کارگردان چه میخواهد نه فقط به لحاظ هزینهها یا فرم تصویر حتی از نظر معنا. برای یک طراح بسیار مهم است که بتواند هم نگاه و زاویه دید کارگردان را در کار به اجرا در بیاورد و هم زیباییشناسی خودش را. بنابراین گفتگو با سفارش دهنده در مسیر خلق اثر برایم اهمیت ویژه ای دارد. من و خانم غنیزاده عزیز که از پیشکسوتان ما در حوزه آموزش کودک و تئاتر هستند، عروسکهایی میخواستیم که وقتی کودک آنها را روی صحنه میبیند، برایش غریبه نباشد و بتواند با عروسکها همذات پنداری کند. یعنی فکر کند که پدربزرگ یا مادربزرگش روی صحنه هستند و مخاطب بزرگسال یا میانسالمان هم حس کند که نمونهای از خودش را روی صحنه میبیند. با توجه به اینکه همیشه در کارهای من رسیدن به ترکیب درستی از فرم و معنا بسیار مهم است در مرحله بعدی به این فکر میکنم که بر اساس خواست و دیدگاه کارگردان کدام تکنیک موثرتر و مناسبتر است و اینگونه بود که به تکنیک ماروت رسیدم. تکنیک ماروت تکنیکی در تلفیق با بدن است یعنی بخشی از عروسک، بدن عروسک گردانش است. عروسکهای این نمایش نیز به دو دسته تقسیم میشدند. عروسکهای ماروت و عروسکهای دو بعدی مثل ماسکها، اکسسوار صحنه، وسایل خانه و شهر مثل ماشین که در صحنه دیده میشوند. علت دوبعدی بودن این دسته نیز این بود که ما میخواستیم بخش مرور خاطرات و تخیلات را از نظر تکنیکی با بخش دیگر جدا کنیم و با این کار برای مخاطب کدگذاری کنیم تا مخاطب کودک از این طریق به راحتی متوجه تفاوت صحنهها از نظر زمانی و مکانی بشود و هنگام تماشای نمایش سفر دلچسبی به صحنههای مختلف داشته باشد. متریال ساخت صورتها و دستهای پدربزرگ و مادربزرگ پاپیه ماشه است و هرچند که پاپیه ماشه در ظاهر متریال سادهای به نظر میآید اما زمان بر و البته بسیار مقاوم و حرفهای است. وقتی میخواهید همه چیز اصولی پیش برود مراحل اولیه مثل طراحی شخصیت و بعد از آن مدلسازی بیشتر طول می کشد. چون این دو مرحله مثل ستونهای یک ساختمان، پایه اصلی کار است. و باید به درستی بنا شود. طراحی و مدل سازی با خمیر مجسمه سازی هر کدام تقریباً زمانی دو هفتهای میخواهد. بعد از مدل سازی نیز قالب گیری و اجرای پاپیه ماشه را داریم و سپس اتصالات، و چندین بار چک و تست روی صحنه و روی تن عروسکگردان ها. به طور کلی ساخت و ساز عروسکهای ماروت، عروسکهای دو بعدی و اکسسوار و طراحیهایشان حدود دو ماه زمان برد.