سعید خانی در گفتگو با صبا:
برگ برنده؛ سریال قصهگو و مهیج
وقتی فیلمنامه «جانسخت» را خواندم، داستان را مهیج و جذاب دیدم. همچنین لوکیشنهای متنوع یکی از ویژگیهای اصلی «جانسخت» است. از کویر و مرز نوردوز گرفته تا شمال ایران و حتی بخشهایی در گرجستان.
سمیه خاتونی– در روزهایی که بازار سریالهای نمایش خانگی در ایران داغتر از همیشه دنبال میشود، گفتوگویی با سعید خانی تهیهکننده سریال «جانسخت» انجام دادهایم. مجموعهای که با نگاهی قصه محور و تولیدی پرتلاش، سعی کرده است رضایت مخاطبان را جلب کند. در این مصاحبه، موضوعاتی چون؛ روند شکلگیری پروژه، انتخاب بازیگران، دغدغههای قصهگویی و تجربه کار در مدیوم سینما و شبکه خانگی، رعایت حقوق مؤلف و ضرورت فرهنگسازی در تماشای قانونی آثار هنری مورد بحث قرار گرفته است.
ممنونم که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. نخستین پرسشم درباره نحوه شکلگیری سریال «جانسخت» هست. روندتولید سریال چگونه شکل گرفت؟
من هم ممنونم از شما. وقتی برای اولین بار فیلمنامه «جانسخت» را خواندم، داستان او را مهیج و جذاب دیدم. من با مصطفی تقیزاده کارگردان اثر از گذشته با پروژههایی مثل «سال گربه» و «حرفهای» همکاری داشتم. با همین پیش فرض پیشنهاد همکاری با او را پذیرفتم. به نظرم فیلمنامه ایده و روایت جذابی داشت. بعدش با پلتفرم وارد مذاکره شدیم و خیلی زود به توافق رسیدیم. این مذاکرات حدود دو سال پیش و در زمستان آغاز شد و فیلمبرداری هم از اوایل ۱۴۰۱ شروع شد.
انتخاب بازیگران به چه شکل انجام شد؟ تصمیمگیریها با شما بود یا کارگردان؟
واقعیت این است که انتخاب بازیگر همیشه نتیجه یک مشورت جدی بین تهیهکننده و کارگردان است. با آقای تقیزاده (کارگردان) خیلی گفتوگو کردیم تا برای بعضی از نقشها چهرههای شناخته شدهتری انتخاب کنیم، ولی تلاش کردیم بخش عمده بازیگرانمان از بدنه تئاتر و هنرمندانی باشند که شاید کمتر دیده شدهاند اما توانمند و قابل اعتماد هستند.
شما به عنوان یک تهیه کننده مستقل، در سینمای بدنه هم فعالیتهای شاخصی داشتید و سال گذشته در جشنواره فیلم فجر با اثر سینمایی «رها» موفق شدید، رضایت عمده مخاطبان و منقتدان را جلب کنید، با این حال تفاوت میان مدیوم سینما و سریالسازی برایتان چطور تعریف میشود؟
بله، کاملاً تفاوت دارد. سینما بیشتر یک هنر ناب محسوب میشود، اما نمایش خانگی مدیومی سرگرمی محور است. مخاطب در سریال به دنبال یک قصه خوب است و اگر بتوانیم داستانی مهیج و با اوج و فرود برایش روایت کنیم با اثر همراه میشود. سریال «جانسخت» برای من از همان ابتدا جذاب بود چون قصهگو بود. من همیشه سعی میکنم با فیلمنامههایی همکاری کنم که حس خوب و از روایتی قدرتمند بهرهمندند.
در «جانسخت» به وضوح تلاش شده از مولفههای بصری با لوکیشنهای خاص استفاده شود. چقدر به این جنبه اهمیت میدهید؟
خیلی زیاد. لوکیشنهای متنوع یکی از ویژگیهای اصلی «جانسخت» است. از کویر و مرز نوردوز گرفته تا شمال ایران و حتی بخشهایی در گرجستان. ما حتی برای یک کارخانه گچ، دنبال لوکیشنی میگشتیم که هم واقعی باشد و هم به لحاظ بصری اتمسفر خوبی داشته باشد. چون باور دارم که سریال باید از همه نظر چه قصه، چه بازی و چه تصویر غنی باشد.
درباره پایانبندی هم بفرمایید. برایتان مهم است که سریال به یک نقطه مشخص و خوشایند برسد؟
راستش پایان بندی برای من به معنای پایان خوش یا واضح نیست. مهم این است که مخاطب با قهرمانهای قصه همراه شود، با آنها زندگی کند و به آنها باور داشته باشد. اگر این اتفاق بیفتد، پایان میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد.
فکر میکنید بازخورد مخاطبان چطور بوده؟ ارزیابی خاصی داشتید؟
بله، بر اساس آماری که پلتفرم در اختیار ما گذاشته است و بازخوردهایی که از اطرافیان، مخاطبان و حتی منتقدان داشتیم، به نظرم سریال موفق شده ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند. همراهی با قصه برای ما ارزشمندترین بازخورد است.
یکی از سوالاتی که همواره برای مخاطبان و حتی سرمایهگذاران وجود دارد، این است که آیا واقعاً پروژههایی مثل «جانسخت» بازدهی مالی دارند یا خیر، وضعیت سرمایه و دستمزدها چگونه است؟
این سئوال کاملاً به جا و جدی است. متأسفانه در حوزه هنر ما دستمزد ثابت و مشخصی نداریم. ریسک تولید بالاست و تضمینی برای بازگشت سرمایه نیست. با این حال ما به عنوان تولیدکننده موظفیم به شعور مخاطب احترام بگذاریم، کار با کیفیت ارائه بدهیم و به نوعی امنیت فرهنگی ـ اجتماعی را هم در نظر بگیریم. اما تا زمانی که ساختار مشخصی برای حمایت اقتصادی وجود نداشته باشد، این حوزه همچنان با خطراتی مواجه است.
یکی از خطرات جدی، بحث لو رفتن آثار و انتشار غیرقانونی آنهاست. از نظر شما چقدر دولت میتواند در این موضوع موثر باشد؟
ببینید، ما هنوز به صورت رسمی عضو قانون جهانی کپیرایت نیستیم و این خودش بزرگترین خلأ است. اگر ما مثل بسیاری از کشورهای دیگر در این زمینه فعال باشیم، قطعاً حقوق مولف و سرمایهگذار بهتر حفظ میشود. رعایت کپیرایت نه تنها حمایت از تولیدکننده است، بلکه به نفع کل چرخه اقتصادی هنر است. متأسفانه عدم رعایت این قانون باعث شده که سرمایهگذارها خصوصا در حوزههای فرهنگی و هنری دلسرد شوند و امنیت سرمایهگذاری پایین بیاید.
مخاطبان چطور؟ بعضیها هنوز نسخههای غیرقانونی دانلود میکنند. پیام شما به آنها چیست؟
این هم کاملا یک مسئله فرهنگی است که با حوزه اقتصادی گره خورده است. دانلود غیرقانونی تفاوتی با دزدی از جیب یک نفر ندارد. وقتی گروهی زحمت میکشند، سالها برای تولید یک اثر انرژی میگذارند، احترام گذاشتن به نسخه اصلی، احترام به تلاش یک تیم است. امیدوارم فرهنگسازی در این زمینه جدیتر دنبال شود و مردم بدانند با خرید اشتراک یا تماشای قانونی، در واقع از یک صنعت زنده حمایت میکنند. آینده سینما و رسانههای تصویری ما بدون این احترام، در خطر است.