روزنامه صبا

روزنامه صبا

رضا جهانی در گفتگو با صبا:

روی صحنه تئاتر بخش‌هایی از زندگی جاری را می‌بینیم


ما روی صحنه تئاتر برش‌ها و بخش‌هایی از زندگی جاری را می‌بینیم و کاراکتر موسی نماینده بخشی از جامعه است که در عین پافشاری روی برخی مسائل، انسان‌ها را مجبور به پذیرفتن آنچه که خودشان می‌خواهند می‌ کنند.

مریم عظیمی_ دور دوم اجرای نمایش «باخ» به نویسندگی و کارگردانی بهزاد عبدی موزیسین نام آشنای کشورمان پس از اجرای این اثر در تاجیکستان اینبار در سالن نوفل‌ لوشاتو آغاز شده است. «باخ» داستان تماشاخانه‌ای است که طی اتفاقات سیاسی و اجتماعی دست به دست شده و حال به مکانی برای تقابل اندیشه، هنر و تعصب تبدیل شده است. این نمایش صدا و آرزوهای بخشی از جامعه که در انتظار شنیده شدن است را فریاد می‌زند. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را می‌خوانید.

 

به نظرم موسی یکی از کاراکترهای نوستالژیک این نمایش است

ما همیشه روی صحنه تئاتر برش‌ها و بخش‌هایی از زندگی جاری را می‌بینیم و کاراکتر موسی نماینده بخشی از جامعه است که در عین تعصب و پافشاری روی برخی مسائل به هر قیمتی، انسان‌ها و محیط پیرامونشان را مجبور به پذیرفتن آنچه که خودشان می‌خواهند می‌کنند بدون اینکه کوچک‌ترین انعطافی نشان دهند. اما این فقط بخشی از کاراکترهایی مثل موسی است و بعد دیگر این کاراکترها، فرصت طلبیشان است. کاراکترهایی که وقتی پای منفعتشان وسط می‌آید اخلاقیات را به راحتی فراموش می‌کنند و برای آنکه به منفعتشان برسند حاضرند دست به هر کاری از جمله محدود کردن و زیر فشار گذاشتن انسان‌های دیگر و حق و ناحق کردن بزنند. یکی از اولین ابزارهای کاراکترهای مثل موسی نیز برخوردها و رفتارهای خشن و تند است تا دیگران نتوانند به آنها نزدیک و یا با آنها وارد چالش شوند. آنها همیشه از موضع بالا به اطرافیانشان می‌نگرند همانگونه که موسی نسبت به سعید، بشیر و فروغ این موضع را دارد و خود این کاراکترها یعنی سعید، بشیر و فروغ هم نماینده بخش‌های دیگری از جامعه هستند. آدم‌هایی مثل موسی با چیزی به نام هنر و عواطف انسانی به نام مفهوم عشق آشنایی ندارند و منافعشان بر هر چیزی ارجحیت دارد همانطور که می‌بینیم موسی در این نمایش با موسیقی زاویه دارد و تنها عنصر این نمایش است که نه آواز می‌خواند و نه ساز می‌زند و تنها مواجهه‌اش با ساز چند باری است که روی پیانو می‌کوبد. او مواجهه‌ای خیلی سفت، سخت و زننده‌ با مقوله‌ای به نام هنر دارد چون کسانی که به لحاظ تخصصی با هنر آشنایی دارند یا کسانی که به عنوان مخاطب با هنر روبرو می‌شوند همیشه از نظر عواطف و اخلاقیات افراد منعطف‌تری هستند و ما می‌بینیم که موسی هیچ وجه اشتراکی با این افراد ندارد بلکه مقابل هنر می‌ایستد همانطور که برای تامین منافعش مقابل اخلاق و هر چیز انسانی دیگری می‌ایستد.

یکی از مهم‌ترین صحنه‌های نمایش که اوج بازی شما نیز هست لحظه‌ای است که کاراکتر موسی را در عریان‌ترین شکل خود می‌بینیم از این صحنه بگویید

یک بخش این صحنه به همان جمله مشهور چون به خلوت می‌روند… باز می‌گردد و بخش دیگرش به لحظه‌ای باز می‌گردد که ما واقعیت عریان این افراد را می‌بینیم. تمام عقده‌ها و فشارهایی که از گذشته‌ موسی می‌آید در این صحنه برملا می‌شود. هرچند که گاه می‌بینیم انسان‌ها بر خلاف جهت تاثیر آن عقده‌ها و فشارها عمل می‌کنند اما گاه هم می‌بینیم که این عقده‌ها و مسائل کارکرد منفی پیدا می‌کنند و آدم‌ها را به سمت مسائل منفی می‌کشانند یعنی همان چیزی که برای موسی هم اتفاق می‌افتد او می‌خواهد به هر قیمتی که شده به حقش برسد حال قیمتش چیست! کشتن آدمی مثل فروغ و کشتن فروغ تنها کشتن یک انسان نیست بلکه کشتن هنر و عواطف انسانی است.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها