روزنامه صبا

روزنامه صبا

مریم امینی در گفتگو با صبا:

در این نمایش دغدغه‌های آدم‌های امروز بیان شده است


دوست دارم مخاطبان زیادی این کار را ببینند نه صرفاً مخاطبان تئاتری و از روز اولی که کار روی این متن را آغاز ‌کردیم هدف‌مان مخاطب عام بود به این علت که در این نمایش دغدغه‌های آدم‌های امروز بیان شده است.

مریم عظیمی– نمایش «به یک قاتل ساده نیازمندیم» به نویسندگی و کارگردانی مریم امینی و تهیه‌کنندگی وحید سالک‌فرد که این روزها در سالن نوفل لوشاتو به اجرا در می‌آید به پیچیدگی و عمق افسردگی در بزرگسالی می‌پردازد. در خلاصه داستان این نمایش آمده: مگه آدم از زندگی چی می‌خواد؟! من همه چی دارم. من حالم خیلی خوبه، عالی‌ام… ولی دیگه نمی‌خوام زندگی کنم. در این نمایش که رویکردی روانشناسانه دارد بازیگران نام آشنایی چون ایوب آقاخانی، رز رضوی و بهرام سروری‌نژاد به نقش آفرینی می‌پردازند. در ادامه گپ‌وگفت خبرنگار صبا با کارگردان این نمایش را می‌خوانید.

 

این اثر چندمین تجربه تئاتری شما محسوب می‌شود و اساساً چرا به این سوژه علاقه‌مند شدید؟

واقعیتش از سال ۹۳ تاکنون کارهای تئاتر زیادی انجام دادم اما در زمینه اجرای عموم و کارگردانی این اثر چهارمین کار من محسوب می‌شود و دلیل علاقه‌ام به این موضوع فردی بود که یک سری از ویژگی‌های کاراکتر اصلی این نمایش را داشت و با اینکه برای سال‌های زیادی آدم مثبتی بود از جایی شاید دیگر از زندگی و آدم‌های اطرافش خسته شد. در دقت بیشتر احساس کردم که این موضوع در جامعه ما خیلی زیاد شده اینکه آدم‌ها به چهره خود ماسک بزنند، مشکلاتشان را مطرح نکنند و حتی نتوانند با دیگران حرف بزنند اما انقدر فشار موضوع و غم آن زیاد است که اگر می‌خواستم به صورت یک نمایشنامه جدی آن را بنویسم بسیار تلخ می‌شود و احتمال آن بود که روان انسان‌ها این موضوع را پس بزند و نتواند تحمل کند اینگونه شد که این موضوع روانشناختی را در بستر کمدی نوشتم.

دکور این نمایش ارتباط تنگاتنگی با گروه بیت باکسی که وارد اثر کرده‌اید دارد در این مورد بگویید.

می‌خواستم که موسیقی کار حتماً یک موسیقی زنده، جدید و در عین حال به انسان مربوط باشد در همین راستا ابتدا به هم آوایی فکر می‌کردم یا نوعی از موسیقی که انسان‌ در تولیدش نقش بیشتری به نسب ساز داشته باشد تا اینکه از دوستان استفاده از بیت باکس را به من پیشنهاد کرد و من تا آن لحظه هیچ تصوری از حضور یک گروه بیت باکس در تئاتر نداشتم و نمی‌دانستم که چه اتفاقی را می‌تواند رقم بزند و پیرو آن سراغ گروه‌های جوان و علاقمند رفتم. دکور ما نیز متناسب با فضای نمایشنامه و در واقع انبار یک کارخانه است اما می‌خواستم حضور بچه‌های موسیقی مثل اکثر کارهایی که در تئاتر می‌بینیم نباشد و می‌خواستم مخاطب کاملا حس کند که این موسیقی بخشی از نمایش است بر این اساس به ذهنم رسید که بچه‌های بیت باکس به عنوان کارگران آن کارخانه حضور داشته باشند و در حین اجرای بازیگران اصلی سایه‌ای از آنها در حال انجام یک سری کارهای مربوط به کارخانه دیده شود و بدین ترتیب با همپوشانی برخی قسمت‌های اجرای بیت باکس و تعویض صحنه‌ها دیگر با تقطیع در این موضوع مواجه نمی‌شدیم و سبب می شد که رفت و برگشت نوری نداشته باشیم.

رز رضوی را کمتر در آثار کمدی دیده‌ایم علت این انتخاب چه بود؟

ما قبل از خانم رضوی بازیگر دیگری را برای این کاراکتر مد نظر داشتیم اما به خاطر شرایط کاری ایشان، ادامه همکاری میسر نشد. اما من از همان ابتدا برای این کاراکتر به دنبال بازیگری بودم که در این قالب دیده نشده باشد یعنی در قالب یک دختر لات و جنوب شهری که شاید وضع مالی خوبی هم ندارد و نمی‌خواستم بازیگر این نقش کسی باشد که پیش از این کاراکتری مشابه را در ذهن مخاطب تداعی کرده باشد. خانم رضوی نیز تاکنون کمتر کار تئاتر انجام داده‌اند به همین علت احساس کردم که این تفاوت جذاب خواهد بود. یعنی هم اینکه ایشان تا حالا تئاترهای زیادی کار نکرده بودند و کسی هم ایشان را در این قالب ندیده بود و ذهنیتی وجود نداشت که رز رضوی در این قالب چگونه خواهد بود.

به نظر می‌آمد که شما در مقام کارگردان کمی عقب کشیده‌اید و اجازه داده‌اید که بیشتر محتوای نمایش و بازی‌ها به چشم بیایند.

بله ولی این کار کاملاً عامدانه بود. شاید هر کارگردانی دوست داشته باشد که با میزانسن دادن‌ و قاب بندی‌ها آنچه که آموخته است را روی صحنه نشان دهد ولی واقعیتش هیچ کدام از این‌ها به این نمایش تعلق نداشت چون ما با کاراکتری مواجه بودیم که این کارخانه پناهش شده است و حتی حال و توان این را ندارد که بخواهد حرکت‌های زیادی روی صحنه داشته باشد. در واقع بر خلاف ظاهرش درون او افسرده است و باید میزانسن‌های او صرفا تشکیل شده از حرکت‌هایی باشد که ضرورت دارند به همین علت اکثر مواقع این کاراکتر روی سه کارتن وسط صحنه نشسته است چرا که این کارخانه پناهگاه اوست. او برای خودش جایی را ساخته که کسی نباشد تا بتواند به راحتی درون خود فرو برود و من تلاش کردم با همکاری بازیگران میزانسن‌ها را جوری طراحی کنیم که بیشتر، فضایی که به وجود می‌آید مخاطب را درگیر کند و بازخوردی هم که می‌گیرم در همین راستا است. صحنه مینیمال است چون قرار نیست فوکوس بکشد و دید و نظر مخاطب را بیش از اندازه جلب خود کند همینطور نور نیز در خدمت همین موقعیت‌ها است و ما می‌خواهیم تمرکز روی آدم‌هایی باشد که آن موقعیت را خلق می‌کنند.

از چگونگی پیوستن تهیه کننده به کار بگویید.

من و آقای سالک‌فرد آشنای مشترکی به نام خانم دکتر عطاری داشتیم که ایشان را به من معرفی کردند. البته آقای سالک‌فرد قبلاً هم یک تجربه تهیه‌کنندگی تئاتر داشتند و پس از اینکه ورژن اولیه نمایشنامه را خواندند با توجه به اینکه ارشد روانشناسی داشتند و همان زمان برای دکترای روانشناسی اقدام کرده بودند وقتی دیدند که محتوای کار مربوط به روانشناسی و موضوعات از این دست است خیلی استقبال کردند.

سخن پایانی

دوست دارم مخاطبان زیادی این کار را ببینند نه صرفاً مخاطبان تئاتری و از روز اولی که کار روی این متن را آغاز ‌کردیم هدف‌مان مردم و مخاطب عام بود به این علت که در این نمایش دغدغه‌های آدم‌های امروز بیان شده و با توجه به بازخوردی که در این روزها گرفته‌ایم به این نتیجه رسیده‌ام که این نمایش می‌تواند مخاطب را جذب کند و مخاطب می‌تواند خودش را در قالب کاراکتر اصلی ببیند به همین علت دوست دارم که مخاطبان بیایند و این کار را ببینند و به نظرم حتی اگر تعداد کمی تاثیر بپذیرند و تغییری در برخی مسائل زندگی‌شان ایجاد شود نمایش کار خودش را کرده است.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها