سینا رازانی در گفتگو با صبا:
نمایش، محصول کار یک تیم است
برای شکلگیری یک نمایش اصلاً اینکه تمرکز شما فقط روی بازیگری باشد کافی نیست چرا که نمایش محصول کار یک تیم است که ذره به ذره این اجزا باید در کنار هم به دقت چیده شوند تا یک نمایش به جان مخاطب بنشیند.
مریم عظیمی _ نمایش «رام کردن اسب چوبی» به نویسندگی سینا رازانی و نیما نافع و کارگردانی سینا رازانی و تهیهکنندگی علی شاهانی با حضور چهرههای نام آشنایی مثل کامران تفتی، سانیا سالاری، اتابک نادری و… این روزها در سالن چهارسوی تئاتر شهر به اجرا در میآید. موضوع این نمایش در دنیای فردی مرفه و پولدار که تفریحش گیر آوردن افراد ساده لوح و فاقد پیچیدگی و دست انداختنشان است، میگذرد در حالی که شکارچی خود به زودی تبدیل به شکار خواهد شد. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با نویسنده و کارگردان این فیلم را میخوانید.
از چگونگی آغاز این پروژه بگویید.
نمایشنامه اولیه حدود ۲۵ سال پیش با ترجمه دیگری وارد بازار ایران شده اما یکی از دوستانم این اثر را ترجمه کرد و من این ترجمه جدید که یک قرائت نو از این متن بود را خواندم و احساس کردم که دوست دارم تغییرات بنیادینی روی آن ایجاد شود و نمایش ما اثری برگرفته از آن باشد تا برای تماشاچی امروز، تماشاچی تهران و ایران امروز ملموس باشد. یکی از نکات جذاب این نمایشنامه تاکیدی بود که بر مسئله قضاوتهای سطحی و شخصی داشت اینکه نشان میداد ما تا چه حد درگیر قضاوتهایی هستیم که صرفاً بر اساس ظاهر افراد انجام میشوند و اینکه ما فکر میکنیم بعضی از افراد چقدر ساده و فاقد پیچیدگی هستند اما وقتی به کنه آن افراد نگاه کنیم میبینیم که چه زندگی پیچیده و قابل تاملی دارند. در نهایت من با کمک دوست عزیزم نیما نافع این نمایشنامه را به نوعی جراحی و موقعیت، اتفاقات و شخصیتهایش را ایرانیزه کرده متناسب با حال و هوای اتفاقاتی که پیرامون خودمان میگذرد، کردیم و بر اساس آن نمایشنامه اولیه، متنی که تماشاچی عزیزمان میبیند محصول ذهن من و نیما نافع است.
با اینکه این نمایش دکور ایستایی دارد اما با فضاهایی که در پشت لتههای انتهایی تعبیه شده و دری که در انتهای وسط صحنه قرار گرفته سه فضای مجزا به اثر اضافه میشود که هر کدام کارکرد خود را دارند. لطفا در این مورد بگویید.
همان زمان که در حال نوشتن متن بودیم من یک تصور و تجسم ذهنی از دکور و صحنه این نمایش داشتم اما زمانی که سعید یزدانی به گروه اضافه شد در همان اولین بار که تمرین را میدید شروع به طرح زدن کرد و این برای من بسیار جالب بود و آنچه امروز مخاطب در این نمایش میبیند محصول ایده اولیه و ذهنیت خامی که من به سعید یزدانی عزیز اعلام کردم و محصول خلاقیت خود اوست و من از طراحی او بسیار راضی هستم به خصوص که من کارگردانی هستم که تمرکز اصلیم روی بازیگری است اما هر آنچه که مد نظر من بود را آقای یزدانی توانستند لحاظ کنند و مشورتهایی که در برخی موارد میدادند واقعاً کمک کننده بود. همانگونه که گفتید صحنه این نمایش به خاطر همین ویژگیها برای مخاطب خسته کننده نیست در عین حال آنقدر چشمگیر هست که مخاطب از آن لذت ببرد و در عین این چشمگیری به هیچ عنوان تمرکز تماشاگر را از اتفاقات روی صحنه نمیدزدد و واقعاً یک طراحی خلاقانه و در عین حال در خدمت نمایش است.
با توجه به اینکه تاکنون بیشتر در عرصه بازیگری فعالیت کردهاید چطور شد که تصمیم به کارگردانی این نمایش گرفتید و در این راه با چه چالشهایی مواجه شدید؟
من از چندین سال پیش مترصد این بودم که کارگردانی کنم و رفقای کارگردان من میدانند که من اصولاً بازیگر پیشنهاد دهندهای هستم مخصوصاً در حیطه بازیگری، چه برای بازی خودم و چه برای همکارانم همیشه سعی میکنم پیشنهادی داشته باشم. من به دنبال کارگردانی بودم و اینکه بتوانم شکل قرائت خودم را برای تماشاچی تثبیت کنم، اینکه چقدر میتوان روی بازیگری متمرکز بود البته تمرکز اصلی من همچنان روی بازیگری است اما الان میفهمم که اتفاقاً برای شکلگیری یک نمایش اصلاً اینکه تمرکز شما فقط روی بازیگری باشد کافی نیست چرا که نمایش محصول یک تیم است که ذره به ذره این اجزا باید در کنار هم به دقت چیده شوند تا یک نمایش به جان مخاطب بنشیند. فکر میکنم اینکه در تولید این نمایش تمرکزم بیشتر روی بازیگری بود سبب شده ریتم صحنهها و بازیها سر و شکل دیگری پیدا بکنند اما رفقای هنرمندی که در این کار کنار من قرار گرفتند نگرش جدیدی به من دادند و از این موضوع بسیار خوشحالم چرا که به من یادآوری میکند که نمایش صرفا بازیگری نیست هرچند که بازیگری برای مخاطب خیلی مطرح است اما اگر نور، موسیقی، گریم، دکور و باقی عوامل درست نباشند همان بازیگری نیز نمیتواند درست دیده شود و قطعاً در آینده هم دوست دارم کارگردانی کنم و هم بازیگری و در تجربههای کارگردانی بعدی به این نکاتی که گفتم بیشتر توجه خواهم کرد و در زمینه بازیگری نیز سعی میکنم آن حل شدن جز در کل را در کارم بیشتر لحاظ کنم.