آرش فلاحتپیشه در گفتگو با صبا:
کاش روزهای خوب تئاتر را ندیده بودیم
متاسفانه اغلب آثار بخاطر تامین هزینه سالنها تبدیل به شو شدهاند و مجبور هستند برای فروش بیشتر با رنگ و لعاب، بازیگر چهره و رقص و آواز پیش بروند. کاش ما هم آن روزهای خوب تئاتر را ندیده بودیم.
مریم عظیمی– خانه دراکولا نمایشی به نویسندگی و کارگردانی بابک صحرایی، ترانهسرای نام آشنای عرصه هنر و موسیقی است که در تالار حافظ روی صحنه میرود. در این نمایش که بازیگران شناخته شدهای مانند فرزاد حسنی، آرش فلاحتپیشه، ریحانه سلامت و … به ایفای نقش میپردازند در فضایی فانتزی موقعیتهای کمیکی ایجاد و یکسری کلیشههای فلسفی به چالش کشیده میشود. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را میخوانید.
با توجه به اینکه هیتلر یک کاراکتر معاصر است یکسری الگوهای بیرونی داریم شما در پرداخت چگونه با این کاراکتر مواجه شدید؟
من در ابتدا به آن پیش آگاهی واقعی نسبت به شخصیتهای معاصری مثل هیتلر که مستندها و پژوهش های زیادی حتی در حوزه روانشناختی در مورد او انجام شده رجوع کردم درست مانند همه نقشهای دیگری که میخواهم بازی کنم. هر کاراکتری در دنیا هندسه رفتاری مشخصی دارد و کاراکترهایی از این جنس هندسه رفتاری مشخصتری از طرفی در حوزه مسائل عاطفی و روح و روانی او نیز اطلاعات زیادی وجود داشت که میشد به خوبی آن را بررسی کرد. سادهترین اتفاق که تعریف بازیگری نیز هست اینکه شما اگر بتوانید درست تقلید کنید نیمی از راه راه رفتهاید به هر حال هر بازیگری بخشهایی از خود را وارد نقش میکند و اگر قرار بود دوست نازنین دیگری ایفاگر این نقش باشد مسلماً از ویژگیهای فردی خودش به نقش میافزود و برای من نیز همینگونه بوده اما آنچه که ادامه مسیر را مشخص میکند جهان اثر است به هر حال جهان اثر ما در فضای فانتزی بود و در مواجهه با کاراکترهای دیگر و پارتنرها کم کم آن فانتزی شکل میگیرد. وسواس من در فانتزی این بود که نقش به هیچ عنوان وارد آن فضای لودگی و کمدی سخیف نشود و خیلی مراقبت کردم. متاسفانه این روزها هر ولنگاری روی صحن فانتزی اطلاق میشود و یا از آن بدتر گروتسک و هر کاری که دوست دارند میکنند اما تلاش من بیشتر بر این بود که مخاطب خود هیتلر را ببیند و باور کند که این کاراکتر هیتلر است اما هیتلری که آرش فلاحت پیشه ساخته است.
آیا میتوانیم بگوییم که در این نمایش تا حدی یک شکل کاریکاتوریزه از هیتلر و بقیه کاراکترها میبینیم؟
بله مطمئناً همینطور است چون جهان نمایش ما و ارتباطات آن میخواهد مناسباتی که بین این دیکتاتورها شکل میگیرد را بیان کند. وقتی به جهان امروز مینگریم میبینیم که مثلاً در نشستهایی که ترامپ و زلنسکی دارند از قاب خود بیرون میزنند و کاریکاتور میشوند فقط کافیست که بازیگر موقعیت را در فضای نمایش درست درک کند و جهان نمایش ما یک تصویر کاریکاتورگونه از تمام اینها ارائه میکند.
آیا شما به عنوان یک مدرس تئاتر میتوانید در انتخاب نمایشها وسواس به خرج دهید؟
مطمئنا از امکان انتخاب بالایی برخوردار نیستیم و در اغلب گپ و گفتها با همکاران میگوییم که کاش ما هم آن روزهای خوب تئاتر را ندیده بودیم. متاسفانه اغلب آثار بخاطر تامین هزینه سالنها تبدیل به شو شدهاند و مجبور هستند برای فروش بیشتر با رنگ و لعاب، بازیگر چهره و رقص و آواز پیش بروند. اما تمام تلاش من این است که در کاری که حضور دارم تاثیری بگذارم و کار را به آن استاندارهای یک تئاتر واقعی که میشناختم نزدیک کنم.