پانیذ نصیری در گفتگو با صبا:
شاید تاریخ من را نادیده گرفته است
ما در این نمایش تصمیم گرفتیم حاج ابراهیم کلانتر را که دروازه شهر کرمان را به روی آقا محمدخان گشود، پررنگ کنیم تا بتواند از خودش دفاع کند و بگوید:«من هم هستم، هرچند شاید تاریخ من را نادیده گرفته باشد».
مریم عظیمی– نمایش «میرزا مخنث» به نویسندگی و کارگردانی صالح رجایی پس از حضور در جشنواره تئاتر فجر به سالن قشقایی تئاتر شهر رسیده است. این نمایش با استفاده از عروسک نگاهی متفاوت به واقعه کرمان، حضور آقا محمدخان قاجار و نقش او در این واقعه دارد. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را میخوانید.
در این اجرا ویژگی بیانی شما تا حدی یادآور بیان بازیگران آثار استاد بیضایی بود.
این ویژگی در جنس بیان من حتی پیش از این نمایش نیز وجود داشت و واقعیت این است که من همیشه به این نوع بیان علاقه داشتم. نمایش «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی را نیز دیده بودم و آن نوع لحن و بیان برای من بسیار الهامبخش بود اما در این اجرا، سعی نکردم تقلیدی انجام بدم، فقط سعی کردم آن چیزی را که در خودم هست، تقویت کنم.
نقشی که بازی میکنید، یعنی نجفقلیخان خراسانی، ممکن است با حاج ابراهیم کلانتر اشتباه گرفته شود. این دو شخصیت چه تفاوتی دارند؟
نجفقلیخان خراسانی در واقع یک شبهه تاریخی است و در منابع رسمی چیزی از او نمیبینیم. در مقابل، حاج ابراهیم کلانتر چهرهای شناختهشده در تاریخ است. اما ما در این نمایش تصمیم گرفتیم که این شخصیت سایهوار را که گفته میشود دروازه شهر کرمان را به روی آقا محمدخان گشود، پررنگ کنیم، به او جسم و صدا بدهیم، تا بتواند از خودش دفاع کند و بگوید: «من هم هستم، هرچند شاید تاریخ من را نادیده گرفته باشد.» این برای من بسیار چالشبرانگیز بود، چون هیچ سابقه یا ویژگی مشخصی از این آدم وجود نداشت، و تمام آنچه ساختم، بر پایه ذهن و تخیل شخصیام بود.
در اجرا، شما روی کفش اسکیت وارد صحنه میشوید. آیا پیشزمینهای در اسکیت داشتید یا این هم بخشی از روند تمرینات بود؟
در کودکی چند جلسه کلاس اسکیت رفته بودم و یک آشنایی ابتدایی داشتم، اما وقتی کفش اسکیت را برای این نمایش پوشیدم، کاملاً فراموش کرده بودم که باید چه کنم! خوشبختانه با تمرین و ممارست زیاد توانستم به تعادل برسم و در صحنه عملکرد قابل قبولی داشته باشم.
چه دلیلی دارد که تمام ورود و خروجهای شما و دیگر بازیگران بهصورت ناگهانی و شتابان انجام میشود؟
بخشی از این طراحی، ملاحظات فنی و میزانسن اجرایی بود و میخواستیم که حضور کاراکتر در صحنه چشمگیر باشد، توجه مخاطب را جلب کند، و از یکنواختی جلوگیری شود. اما از منظر دیگر مهم بود که مخاطب متوجه شود ما بهعنوان بازیگر، در لحظاتی خارج از کاراکتر هستیم؛ یعنی شخصیتی که بازی میکنیم، از خود ما جداست بنابراین آن قطع و وصل سریع میان بازیگر و نقش، بخشی از ایده اجرایی ما و همان ایده فاصله گذاری بود.