روزنامه صبا

روزنامه صبا

قیس یساقی در گفتگو با صبا:

«جک نارن» به نسبت «مَثلِث» اثری حرفه‌ای‌تر است


با قاطعیت می‌توانم بگویم که «جک نارن» به نسبت «مثلث» اثری حرفه‌ای‌تر است و علتش هم حضور افراد حرفه‌ای‌تر و متخصص‌تر در حوزه‌های مختلف است که باعث شدند چنین کیفیتی حاصل شود.

مریم عظیمی– قیس یساقی و گروهش در حالی که همچنان نمایش پر مخاطب «مَثلِث» را روی صحنه دارند با یک نمایش عروسکی دیگر به نام «جک نارن» به سالن قشقایی تئاتر شهر آمده‌اند. این نمایش که در جشنواره بین‌المللی عروسکی تهران مبارک موفق به دریافت جوایز بسیاری شده یک نمایش عروسکی برای بزرگسالان است و محمد لقمانیان، فرشاد قاسمی، محمدجواد مهدیان و خود قیس یساقی بازی دهندگان عروسکی آن هستند. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با نویسنده و کارگردان این نمایش را می‌خوانید.

 

با توجه به این که نویسنده این نمایشنامه نیز هستید، لطفاً بفرمایید ایده این متن چگونه متولد شد و روند شکل‌گیری آن به چه صورت بود؟

من سال ۱۳۹۵ نسخه اولیه‌ این متن را نوشتم و ایده آن خیلی اتفاقی، با دیدن یک نمایش در ذهنم جرقه زد. این اثر بر اساس یک اتفاق تاریخی که مربوط می‌شود به جنگ فرانسه و هلند در قرن هفدهم میلادی نوشته شده است. از سال ۹۵ تا کنون ما یک بار این اثر را در حالت غیرعروسکی روی صحنه بردیم و بعد کنار گذاشته شد اما همیشه در ذهنم بود که این کار را باید یک‌بار به صورت عروسکی هم اجرا کنیم. بدین ترتیب سال ۱۴۰۳ دوباره آن را بازنویسی کردم و در نسخه فعلی تغییرات مفصلی نسبت به گذشته دارد با این حال، شاکله اصلی متن و قصه همان چیزی است که سال ۹۵ نوشته شده بود.

بعد از تجربه اجرای مداوم نمایش «مَثلِث»، به نظر می‌رسد شروع یک کار تازه با بار سنگینی همراه باشد؛ باری که اجرای موفق اثر قبلی روی گروه اجرایی می‌گذارد. آیا در این رابطه احساس ریسک می‌کردید یا با آرامش شروع کردید؟

نه واقعاً بار سنگینی بود. از روز اولی که «مَثلِث» را به اجرای عموم گذاشتیم، مردم خیلی لطف داشتند و افراد متخصص هم به ما کامنت‌های خیلی خوبی می‌دادند. این بازخوردها مدام برای ما ترسناک‌تر می‌شد، بخصوص وقتی خیلی مستقیم می‌پرسیدند که : “کار بعدی‌تان چه خواهد بود؟” همین مسئله فشار زیادی روی ما آورد. در مقطعی تصمیم گرفتم که اگر بخواهیم در این فشار و به امید ایده‌ای که مطمئن باشیم از «مَثلِث» بهتر خواهد شد، بمانیم ممکن است اصلاً دیگر هیچ کاری نکنیم و در این تله گرفتار شویم به همین خاطر تصمیم گرفتیم همانطور که در مثلث بدون انتظار برای ساختن یک کار حتماً خوب و مردم‌پسند، پیش رفته بودیم کار جدید را شروع کنیم و صرفاً سعی کردیم از فرآیند تولید و ساخت آن لذت ببریم؛ و خوشبختانه همین هم شد. خوشبختانه این کار هم تا الان مورد استقبال قرار گرفته است. در واقع از ترس اینکه در فضای «مثلث» گیر کنیم خودمان را به عمد در پروسه تولید این کار انداختیم.

یکی از نکات جالب این اثر، تفاوت میان عروسک‌های «جک‌ نارن» و «مَثلِث» است. در آن نمایش، عروسک‌ها مینیمالیستی، مفهومی و متکی به تخیل مخاطب بودند، اما در اینجا با عروسک‌های کاراکتریزه ‌شده‌تری مواجه هستیم. کمی از این تفاوت برای‌مان بگویید.

بله، در واقع در «مَثلِث»، محدودیت‌های ما باعث شد که آن اتفاقی که دیدید رقم بخورد و بعد منجر شد به خلاقیت اما در «جک نارن» ما تصمیم گرفتیم طور دیگری با قضیه برخورد کنیم و هر چیزی را که می‌توانیم به واسطه قابلیت‌هایی که نمایش عروسکی به کار می‌دهد نشان دهیم. این امر یک سری از محدودیت‌های دیگر را از سر راه ما بر‌می‌داشت و این امکان را به ما می‌داد که هر تصویری که به ذهن‌مان می‌رسد را بتوانیم در نمایش خلق کنیم. این یک قابلیت ویژه و مختص نمایش عروسکی‌ است و متمایز از فرمی است که ما در «مَثلِث» داشتیم.

در دکور و بخش‌هایی که مربوط به فضای اجراکنندگان است، ما با ساختار داستان در داستان مواجه هستیم. در دکور و لباس بازیگران فضایی با حال و هوای ژاپنی شکل گرفته آیا ابتدا این فضا در ذهن‌تان شکل گرفت و بعد طرح کارگردانی بر اساس آن نوشته شد، یا برعکس؟

در واقع ما از طرح کارگردانی به این نقطه رسیدیم. البته نمی‌شود این دو را کاملاً از هم جدا کرد، چون مسأله اصلی ما در اجرا این بود که فضای واقعی و فضای فانتزی عروسکی را طوری به هم متصل کنیم که جهان نمایش دوپاره نشود. یعنی صرفاً با یک سری عروسک‌گردان و عروسک‌هایی که در دست‌شان دارند مواجه نباشیم، بلکه یک واقعیت و یک منطق روایی مستقل ایجاد کنیم. در روند پیش‌تولید به این نتیجه رسیدیم که این قصه را به نمایشنامه اضافه کنیم تا این پیوستگی شکل بگیرد.

در «مَثلِث»، فضای نمایش با نور محدود می‌شد و این باعث می‌شد تمرکز بیشتری روی بازی‌های مینیاتوری و حرکات ظریف به وجود بیاید. اما در «جک نارن»، گویا کل فضا درگیر اجراست و حتی با وجود باریکه‌‌هایی از نور، باز آن فضا و محیط پیرامون تا حدی حفظ می‌شود. این تغییر از این بابت که ممکن است تمرکز مخاطب روی عروسک‌ها کاهش پیدا کند برای شما ریسک‌برانگیز نبود؟

ما تصمیم گرفتیم در نمایش جدید به طور کلی کار متفاوتی انجام بدهیم و سعی نکنیم از راهی که قبلاً رفته‌ایم تقلید کنیم. البته ناخودآگاه گاهی مشابهت‌هایی ایجاد می‌شود، چون هر دو اثر تولید خود ماست. اما به لحاظ تولیدی و فرم اجرا، ما تلاش کردیم اتفاقات تازه‌ای رقم بزنیم. یکی از همین موارد، نکته‌ای است که به آن اشاره کردید. در فضای دکور و صحنه‌، ما خیلی حرفه‌ای‌تر پیش رفتیم؛ همچنین در طراحی نور. در مجموع با قاطعیت می‌توانم بگویم که «جک نارن» به نسبت «مثلث» اثری حرفه‌ای‌تر است و علتش هم حضور افراد حرفه‌ای‌تر و متخصص‌تر در حوزه‌های مختلف است که باعث شدند چنین کیفیتی حاصل شود. البته می‌پذیرم که ممکن است در ردیف‌های انتهایی، جزئیات بازی عروسک‌ها یا چهره کاراکترها کمتر دیده شود. اما شخصا این موضوع را چندین‌بار بررسی کردم و معتقدم آسیب جدی‌ای به نمایش وارد نمی‌شود. چون فرم عروسک‌های ما نیز به‌گونه‌ای‌ست که خیلی روی جزئیات چهره و میمیک تمرکز ندارد؛ بنابراین حتی اگر در ردیف‌های عقب‌تر مخاطب جزئیات کمتری ببیند، چیزی از دست نمی‌دهد.

اجازه بدهید، به یکی دیگر از تفاوت‌های دو اثر بپردازیم. در «مَثلِث»، مخاطب گاه قهقهه می‌زد، اما در اثر جدید، شوخی‌ها داستان‌محور و حرفه‌ای‌تر هستند. بازخورد مخاطبان از این جهت چگونه بوده؟ آیا با انتظارات قبلی به تماشای این کار آمده‌اند یا آن را به‌ عنوان تجربه‌ای جدید پذیرفته‌اند؟

بگذارید از آخر شروع کنم. بله، من فکر می‌کنم مخاطبان با رویکردی جدید به تماشای این اثر نشسته‌اند. از بازخوردهایی که دریافت کردیم، این ‌طور بر می‌آید که همه اذعان کرده‌اند با اثری متفاوت روبه‌رو هستند که اصلاً قابل مقایسه با «مَثلِث» نیست؛ نه از نظر بهتر یا بدتر بودن، بلکه از این جهت که جهان کاملاً متفاوتی دارد. درباره طنز کار نیز همان‌طور که شما گفتید، این نمایش بیشتر قصه‌گو است تا صرفاً یک نمایش کمدی. اگر با دقت به عمق ماجرا و آنچه برای شخصیت‌های اصلی رخ می‌دهد نگاه کنیم، حتی ممکن است وجهی دردناک هم در آن ببینیم. البته که «مثلث» اثر اقتباسی از آثار شکسپیر است و طبیعتاً آن آثار با هیچ قصه دیگری قابل مقایسه نیستند. اما روایت ما تمرکزش روی قصه است، نه صرفاً نشاندن لبخند بر لب مخاطبان.

درباره عروسک‌های «جک نارن» و اینکه دقیقاً چند مدل عروسک در نمایش استفاده شده و هرکدام در چه دسته‌بندی قرار می‌گیرند، بفرمایید؟

ما در این نمایش به طور کلی دو مدل عروسک داریم: یک مدل ماپت و یک مدل تاپ تیبل. لحظاتی هم البته از سایه استفاده می‌کنیم، اما نه به شکل مرسومی که همه می‌شناسند، بلکه نوعی متفاوت و خیلی کوتاه. اما اساس کار ما روی همان دو مدل اصلی است. در مدل تاپ تیبل حدوداً بیست عروسک داریم که هرکدام بنا بر لحظه و موقعیتی که باید نشان داده شود، تغییر می‌کنند و ما برای اینکه ریتم نمایش حفظ شود و آن اعجازی که می‌خواهیم توسط تماشاگر درک شود، برای هر موقعیت و متناسب با آن، عروسک جدید ساختیم و این هم یکی باز یکی از آن قابلیت‌هایی‌ست که فقط در نمایش عروسکی ممکن می‌شود.

از همکاری با طراح و عروسک‌ساز نمایش هم برای‌مان بگویید.

طراحی کاراکترها توسط خانم نفیسه‌سادات صاحب‌کار انجام شد. ما حدود یک ماه و نیم روی طراحی‌ها وقت گذاشتیم. ساخت عروسک‌ها هم توسط خانم فرشته ابراهیمی انجام شد که از عروسک‌سازهای بسیار باسابقه و شناخته‌شده هستند. بعد از اینکه طراحی‌ها کامل شد، وارد مرحله ساخت شدیم و این پروسه نیز در مجموع حدود یک ماه و نیم تا دو ماه طول کشید.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها