روزنامه صبا

روزنامه صبا

سرمقاله امیر افشارفتوحی

#یک_ملت_یک_وطن؛ هنرمندان وطن، سربازان بی‌سلاح مقاومت‌


در روزگاری که صدای بمب‌ها بر صدای حقیقت غلبه می‌کند و تصویر ویرانی، جانشین تصویر انسانیت می‌شود، ایران ایستاده است؛ نه فقط برای دفاع از مرزهای جغرافیایی خود، که برای دفاع از حقیقت، کرامت و امید.

در روزگاری که صدای بمب‌ها بر صدای حقیقت غلبه می‌کند و تصویر ویرانی، جانشین تصویر انسانیت می‌شود، ایران بار دیگر ایستاده است؛ این‌بار نه فقط برای دفاع از مرزهای جغرافیایی خود، که برای دفاع از حقیقت، کرامت و امید. در برابر حملات وحشیانه و تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، جمهوری اسلامی ایران با صلابت و قدرت، بر حقانیت دفاع مشروع خود تأکید دارد. اما چیزی فراتر از قدرت نظامی، ایران را به قهرمان خاورمیانه بدل کرده است؛ و آن، روح زنده فرهنگی و هنری این ملت است.

در میانه‌ جنگ، هنر نه‌تنها خاموش نمی‌شود، بلکه شعله‌ورتر می‌شود. هنر در زمان جنگ، فریاد بی‌صدای مظلومان است، مرهم دل زخمی است و شاید مهم‌تر از همه، گواهی است بر این حقیقت ساده اما ژرف: هنوز زیبایی وجود دارد. هنوز امید نفس می‌کشد. هنوز انسانیت زنده است.

ایران با هنرمندانش نفس می‌کشد. مردمانی که در جبهه‌ فرهنگ و هنر، هم‌سنگر رزمندگان‌اند. کسانی که با تصویر، با واژه، با نت‌های موسیقی و قاب‌های سینما، نشان می‌دهند که جنگ، هرچند ویران می‌کند، اما نمی‌تواند روح یک ملت را نابود کند. هنرمند ایرانی، در خط مقدم این مقاومت معنوی، رسالتی دوگانه دارد: افشای حقیقت و زنده نگه‌داشتن امید.

در جهانی که حقیقت تحریف می‌شود و ظلم با زر و زور تطهیر، نقش هنرمند چیزی کمتر از یک سرباز نیست. او تصویر واقعی درد را نشان می‌دهد، اما در همان قاب تاریک، روزنه‌ای از نور نیز می‌گشاید. او مرگ را می‌بیند، اما از زندگی می‌گوید. او رنج را به تصویر می‌کشد، اما با واژگانش به ما یادآوری می‌کند که هنوز زیبایی هست. هنوز عشقی هست که بر خاکستر بنشیند و دوباره گل دهد.

امروز، بیش از هر زمان دیگر، هنر متعهد ایرانی مورد نیاز است. فیلمسازان، شاعران، نویسندگان، نقاشان، موسیقی‌دانان و دیگر هنرمندان این سرزمین، در حال خلق آثاری هستند که نه‌تنها مقاومت را ثبت می‌کند، بلکه آن را معنا می‌بخشد. آثارشان گواهی است بر اینکه ما تنها زنده نیستیم، بلکه زندگی می‌کنیم. زنده ‌بودن یک واکنش بیولوژیکی است؛ اما زندگی‌کردن، در میانه‌ جنگ و تاریکی، یک کنش ارادی و شجاعانه است.

از قاب فیلمی که چهره‌ یک کودک در میان آوار را ثبت می‌کند، تا شعری که در قلب خون و دود، از صلح می‌گوید؛ این‌ها سندهایی هستند برای آیندگان که ایران تنها در برابر حمله نایستاد، بلکه در برابر خاموشی زیبایی و فراموشی انسانیت نیز مقاومت کرد.

هنر، آن‌گونه که در ایران بالیده است، نه تجمل است و نه تفنن. در این سرزمین، هنر، سلاحی است از جنس معنا. هنرمند، مورخی است که تاریخ را با قلبش می‌نویسد، و شاعری است که در میان انفجارها، از شکفتن گل‌ها می‌سراید. و این، دقیقاً همان چیزی است که متجاوز نمی‌تواند بفهمد: آن‌ها شاید بتوانند ساختمانی را ویران کنند، اما نمی‌توانند شعری را بمباران کنند. نمی‌توانند ملودی‌ای را که در دل مردم طنین انداخته، خاموش کنند.

آری، ایران قهرمان خاورمیانه است؛ اما نه فقط به خاطر موشک‌هایش، بلکه به خاطر فرهنگ و هنرش. به خاطر مردمانی که در زمانه‌ تیر و ترکش، هنوز از ساز و واژه‌ها استفاده می‌کنند تا جهان را به یاد بیاورند که زندگی ادامه دارد. که عشق هنوز هست. که زیبایی، پنهان شده شاید، اما نمرده است.

و این رسالتی است که هنرمندان ایرانی بر دوش گرفته‌اند: آن‌ها تنها از گذشته نمی‌گویند، بلکه آینده را می‌سازند. آینده‌ای که در آن، کودکی در کلاس نقاشی به جای موشک، آسمان آبی می‌کشد. آینده‌ای که در آن، جهان از زبان هنر، زبان صلح را دوباره خواهد آموخت.

در پایان، بگذارید چنین بگویم: ایران ایستاده است، با سلاح و با شعرش؛ با دلاوران و با داستان‌نویسانش و جهان باید بداند، تا وقتی هنرمند ایرانی می‌نویسد، می‌سراید، می‌سازد و می‌نوازد، نه فقط ایران زنده است، بلکه انسانیت هم زنده است.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها