شیرزنی در قاب خبر؛
سحر امامی؛ صدای مقاومت شد
وقتی دشمن آتش به جان استودیوی شبکه خبر زد و خواست صدای حق را خاموش کند، زنی ایستاد که فقط مجری نبود؛ او پیامآور غیرت، ایمان و شجاعت بود. سحر امامی، در آن لحظات آتش و دود، قهرمانانه صدای وطن شد.
وقتی دشمن آتش به جان استودیوی شبکه خبر زد و خواست صدای حق را خاموش کند، زنی ایستاد که فقط مجری نبود؛ او پیامآور غیرت، ایمان و شجاعت بود.
سحر امامی، مجری شبکه خبر، فقط نماند تا برنامهای را ادامه دهد؛ او ایستاد تا حقیقت را از دل آوار عبور دهد و به مردمش برساند.
او نماینده نسلی بود که در قاب تلویزیون نایستاد تا دیده شود، ایستاد تا نلغزد. صدای انفجار را شنید، اما صدای ایمانش بلندتر بود.
در لحظهای که دشمن میخواست تصویر را بدزدد و روح جمعی را بشکند، سحر امامی، صدای روح جمعی شد. صدای زنی ایرانی، بیهراس، مصمم، سربلند.
او فقط مجری نبود، روای بود. روایتی زنده از شجاعت، از ریشه، از غیرتی زنانه که در لحظه خطر، نه فرو میریزد، که قد میکشد.
سحر امامی، در آن لحظات آتش و دود، قهرمانانه صدای وطن شد.
صدای انفجار را شنید، اما نترسید؛
چون صدای او نه از آنتن، که از ریشههای عمیق این خاک برخاست.
وقتی دشمن میخواست اراده مردم را بشکند،
او با قدرت و عزمی آهنین، نه تنها برنامه را ادامه داد، بلکه جان تازهای به امیدها دمید.
او در مقابل ظلم و تاریکی ایستاد؛
نماد یک زن ایرانی که با قلبی پر از ایمان، در برابر زوزه سگهای هار دشمن، مشت گره کردهاش را به آسمان بلند کرد.
این همان مکتب دلاور پروری است،
مکتبی که در آن صداها را نمیتوان خاموش کرد،
و در آن هر شیرزنی، پرچمدار مقاومت است.
سحر امامی، تو نه تنها مجری، که مظهر عزت و شجاعت این سرزمین هستی.
نام تو در تاریخ این سرزمین، به یادگار خواهد ماند؛
نام تو، صدای زنده ایران، در قلب هر ایرانی است.