سرمقاله امیر افشارفتوحی
تئاتر امروز ایران؛ در محاق، یا میدان مقاومت؟
تاریخ هنر نشان میدهد که در دورانهای جنگی و انقلابی، تئاتر نه تنها تعطیل نشده، بلکه گاه نقش حیاتی در بسیج مردم، حفظ روحیه ملی و حتی خلق زیبایی در دل فاجعه ایفا کرده است.
ایران امروز در وضعیت جنگی قرار دارد؛ نه جنگی رسمی و اعلام شده، بلکه جنگی که با موشک، پهپاد، عملیات سایبری و روانی، توسط دشمنی متجاوز یعنی رژیم صهیونیستی علیه امنیت ملی، روانی و اجتماعی مردم ایران به راه افتاده است. هدف، ویران کردن بنیان پایداری جامعه از درون است؛ ایجاد ترس، فلج کردن زندگی روزمره و تعطیل کردن فعالیتهای جمعی. یکی از نخستین قربانیان این فضا، هنر تئاتر است. درک می کنم که تعطیلی اجراها، لغو جشنوارهها، خالی شدن سالنها؛ نشانههایی از اولویت دادن به امنیت در برابر اجتماع فرهنگی است. اما در این نقطه بحرانی، ضرورت بازخوانی تجربههای تاریخی مشابه از جنگ و هنر پدیدار میشود.
تاریخ هنر نشان میدهد که در دورانهای جنگی و انقلابی، تئاتر نه تنها تعطیل نشده، بلکه گاه نقش حیاتی در بسیج مردم، حفظ روحیه ملی و حتی خلق زیبایی در دل فاجعه ایفا کرده است. یکی از برجستهترین مکاتب هنری که از دل جنگ و انقلاب پدید آمد و به صورت ویژه در تئاتر تأثیر گذاشت، رئالیسم سوسیالیستی بود.
در دوران جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی از تئاتر به عنوان ابزار تقویت روحیه و ارتقای همبستگی ملی بهره گرفت. گروههای سیار تئاتری با اجرای نمایش در خطوط مقدم، روحیه رزمندگان را بالا نگه میداشتند.
در کتاب «تاریخ تئاتر جهان» اثر اسکار براکت آمده است: «تئاتر در جبهههای شرق، نقشی کلیدی در زنده ماندن امید بازی میکرد؛ بازیگران همچون سربازانی بیسلاح بودند که دشمن را با روایت شکست میدادند.»
کارگردانانی چون واختانگوف، استانیسلاوسکی و حتی مایرهولد (پیش از حذفش در دوره استالین)، در رشد این مکتب تأثیرگذار بودند. آنها در کنار فرمگرایی تجربی، تأکید میکردند که هنر بدون محتوا، کارکرد اجتماعی خود را از دست میدهد.
در ایران، بهویژه در دوران هشت سال دفاع مقدس، با وجود تفاوتهای ایدئولوژیک با شوروی، تئاتری شکل گرفت که از بسیاری جنبهها با رئالیسم سوسیالیستی همپوشانی داشت و به دلیل همان تفاوتهای ایدئولوژیک من نامش را «تئاتر مقاومت مردمی» میگذارم. تئاترهای دفاع مقدس، با مضامین ایثار، مقاومت، شهادت و بازنمایی نقش مردم عادی، نمونههایی برجسته در این شیوه تئاتری هستند.
نمایشنامههایی مانند: «پات»، «شب بخیر فرمانده»، «پچپچههای پشت خط نبرد» و «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» از جمله این آثار هستند که در زمان جنگ شکل گرفتند.
این آثار، تیپسازی مشخصی از رزمنده مؤمن، دشمن پست و جامعه پشتیبان ارائه میدهند. آنها حامل پیام امید و استمرار ارزشهای جمعیاند.
در کتاب «تئاتر دفاع مقدس»، تألیف مصطفی عبدالهی آمده است: «نمایشنامهنویسان ایرانی، در دهه ۶۰، قهرمان را از دل خاک، خون، و دعا بیرون آوردند؛ آنان آگاهانه یا نا آگاه، فرزند رئالیسم سوسیالیستی بودند.»
اما باید توجه داشت که در زمانه بحران، برخی ابزارها حتی اگر ایدئولوژیک باشند کارکرد نجاتبخش دارند.
امروز، تئاتر ایران به دلیل تهدیدات امنیتی دشمن تعطیل شده است. اما تجربه «تئاتر مقاومت مردمی» به ما میآموزد که تئاتر در دل جنگ، میتواند همچنان نفس بکشد؛ اگر شکل اجرا، رسانه و مخاطب آن بازتعریف شود.
به نظر نگارنده ایجاد «تئاتر مقاومت مردمی» با بهرهگیری از روایتهای واقعی، نمایشنامههای کوتاه، اجراهای خانگی و انتشار آن در شبکه خانگی و یا حتی تلویزیون میتواند در جهت حفظ وحدت و آرامش بین خانوادهها و بخصوص کودکان مفید فایده باشد. این محتوا میتواند تجربیات پزشکان، امدادگران، خانوادههای شهدا و بازماندگان حملات اخیر باشد. این تئاتر لازم نیست حرفهای؛ بلکه باید صادق، ساده و امیدوارکننده باشد.
از طرفی نیز نگارنده معتقد است با توجه به این که در غم از دست دادن عزیزان، سرداران و دانشمندانمان در سوگ هستیم اما به قول رضا کیانیان بازیگر صاحب سبک و پیشکسوت کشورمان که در یادداشتش در واکنش به حمله تجاوزکارانه رژیم صهیونی نوشته است «ما به امید زندهایم و با امید ادامه میدهیم. امید، راز ماندگاری ماست» میتوانیم حتی با اجرای نمایشهای کمدی در این بزنگاه در ایجاد روحیه مضاعف و امید بخش موثر عمل کنیم.
این جمله یوجینو باربا کارگردان تئاتر و نویسنده اهل ایتالیا میتواند مقصد اصلی تئاتر را در این شرایط جنگی به خوبی ترسیم کند: «تئاتر اگر به درد زمانهاش نخورد، دیگر تئاتر نیست؛ تزئین دیوار است.»