روزنامه صبا

روزنامه صبا

احمد درویشعلی‌پور در گفتگو با صبا:

تولید کار برای کودک را نباید ساده‌انگارانه دید


نباید به این بهانه که داریم برای کودک کار می‌کنیم، تولید را ساده‌انگارانه پیش ببریم. موضوعات باید به‌روز باشند. من وقتی از علاقه‌نداشتن به ریاضی در سریال صحبت می‌کنم، به دغدغه بچه‌های امروز می‌پردازم.

مینا پیروزیان – در دنیای پرتحول امروز که رسانه‌ها و فضای مجازی با سرعتی غیرقابل تصور، کودکان و نوجوانان را در معرض حجم عظیمی از اطلاعات و مدل‌های رفتاری مختلف قرار می‌دهند، تولید برنامه‌های کودک به کاری دشوار و در عین حال بسیار حساس تبدیل شده است. در این میان، حفظ شادی و معصومیت کودکانه، انتقال پیام‌های اخلاقی و امید به آینده، و در نهایت خلق اثری که هم مخاطب را سرگرم کند و هم به رشد فکری و روحی او کمک کند، چالشی است که تنها با حمایت‌های جدی و نگاه حرفه‌ای امکان‌پذیر است. اما متأسفانه در شرایط فعلی، به‌رغم اهمیت فوق‌العاده این حوزه، حمایت کافی و مستمری از تولیدات کودک صورت نمی‌گیرد و بسیاری از هنرمندان این عرصه در مواجهه با محدودیت‌ها و موانع مختلف، سختی‌های زیادی را تحمل می‌کنند.

داریوش فرضیایی، چهره محبوب برنامه‌های کودک و نوجوان، با بیش از دو دهه تجربه فعالیت در این حوزه، دغدغه اصلی‌اش را بازگشت کودکان به شادی واقعی و عمیق می‌داند؛ شادی‌ای که نه فقط لحظه‌ای و گذرا باشد بلکه به آن‌ها امید و انگیزه برای زندگی بزرگسالی ببخشد. او تأکید می‌کند که خانواده‌های شاد و محیط‌های مثبت، نخستین گام در تربیت کودکانی امیدوار است، اما در کنار آن، تولیدکنندگان برنامه‌های کودک نیز باید خود از درون شاد و پرانرژی باشند تا بتوانند این حس را به مخاطبان منتقل کنند. در این میان، تضاد تلخ زمانه امروز با ظهور فناوری‌های مدرن و اطلاعات بی‌پایان، کودکان را در معرض هیجانات کاذب و محتوایی قرار داده که بسیاری از آن‌ها مناسب سن آن‌ها نیستند.

در چنین فضایی، سریال «آرزوهای چپکی» به عنوان یکی از تازه‌ترین تولیدات کودک و نوجوان، با هدف نزدیک شدن به دغدغه‌های نسل امروز طراحی شده است. این مجموعه که توسط درویش علیپور کارگردانی شده و داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) در نقش «پاداش» در آن ایفای نقش می‌کند، در قالبی فانتزی و طنزآمیز به موضوعاتی مانند بی‌علاقگی به درس ریاضی و چالش‌های آموزشی نسل جوان می‌پردازد. ترکیب بازیگران باتجربه و تازه‌کار، بهره‌گیری از جلوه‌های ویژه به‌روز، و تلاش برای روایت داستانی جذاب و در عین حال آموزشی، از ویژگی‌های بارز این مجموعه است که تلاش دارد با احترام به ذوق و احساسات کودکان، محتوایی سالم و به‌روز ارائه دهد.

اما پشت صحنه این آثار ارزشمند، مشکلات و محدودیت‌هایی پنهان است که کمتر به آن پرداخته می‌شود؛ نبود حمایت‌های لازم از تولیدات کودکانه، محدودیت‌های شدید در زمینه‌های مالی و مدیریتی و همچنین برخوردهای سلیقه‌ای که گاه باعث توقف و توقیف برنامه‌ها می‌شود، شرایط دشواری را برای هنرمندان این حوزه رقم زده است. فرضیایی در این زمینه می‌گوید: «ساختار تولید باید به‌روز شود، اما اصول اخلاقی نباید تغییر کند. با این میزان سانسور و محدودیت، واقعاً نمی‌دانم چطور باید خواسته‌هایم را پیاده کنم.» این جمله تلویحاً به ناکافی بودن حمایت‌ها و فضای سخت‌گیرانه موجود اشاره دارد که مانع از ظهور آثار با کیفیت و متنوع در زمینه کودک و نوجوان شده است.

از سوی دیگر، درویش علیپور به عنوان کارگردان سریال، بر اهمیت نگاه جدی و حرفه‌ای به تولیدات کودک تأکید می‌کند و معتقد است که نباید این حوزه را ساده‌انگارانه دید، بلکه باید با کیفیت بالا، استفاده از فناوری‌های نوین و شناخت دقیق مخاطب، برنامه‌هایی ساخت که بتوانند در رقابت با نمونه‌های خارجی، همچون انیمه‌های محبوب، حرفی برای گفتن داشته باشند. همچنین او از حمایت قابل توجه پلتفرم‌های نمایش خانگی مانند فیلیمو در این مسیر یاد می‌کند که می‌تواند گامی مثبت در جهت ارتقای تولیدات داخلی کودک و نوجوان باشد، هرچند هنوز این حمایت‌ها به اندازه کافی گسترده و پایدار نیست.

سریال «آرزوهای چپکی» در تلاش است با ساختاری تازه و به‌روز، در قالب طنز و تخیل کودکانه، مفاهیم مهمی را به شکل غیرمستقیم و جذاب به مخاطبان منتقل کند. شخصیت «پاداش» که داریوش فرضیایی آن را ایفا می‌کند، نمونه‌ای از شخصیت‌های پرانرژی و بازیگوش است که تلاش می‌کند کودکان را با دنیای اطراف‌شان آشتی دهد و پیام‌هایی آموزنده را در بستر داستانی دلنشین و طنزآمیز به آن‌ها برساند.

در ادامه، گفت‌وگوی خبرنگار روزنامه صبا با درویش علیپور، کارگردان سریال «آرزوهای چپکی» را می‌خوانید که در آن به چالش‌ها، دغدغه‌ها و پشت ‌صحنه تولید این مجموعه پرداخته‌اند. این گفت‌وگو، نگاهی عمیق به دنیای تولید برنامه‌های کودک و نوجوان دارد و از زبان سازندگان، تصویری روشن از تلاش‌های پنهان و امید به آینده‌ای بهتر ارائه می‌دهد.

در فرایند انتخاب بازیگران سریال «آرزوهای چپکی»، از ابتدا همین ترکیب مدنظر بود یا در ادامه شکل گرفت؟

ایده و نگارش فیلمنامه «آرزوهای چپکی» در بطن همان مراحل ساخت سریال «لالایی» شکل گرفت. از ابتدا در ذهن‌مان این بود که تولید فصل دوم «لالایی» بدون وقفه ادامه پیدا کند. به همین دلیل با برخی از بازیگرانی که در «لالایی» با ما همکاری داشتند، به توافق رسیدیم که این همکاری ادامه‌دار باشد. در کنار آن بازیگران جدیدی هم به مجموعه اضافه شدند تا تیم کامل‌تری شکل بگیرد.

 شما سال‌هاست با داریوش فرضیایی همکاری می‌کنید. این همکاری در طول زمان چگونه تحول یافته است؟

دیگر نمی‌شود اسمش را گذاشت همکاری؛ این رابطه در واقع بعد از بیست‌وسه‌چهار سال تبدیل به برادری شده است. رابطه‌ای بر پایه احترام و اعتماد متقابل که چه در برنامه‌های زنده سال‌های گذشته و چه در کارهای نمایشی تلویزیونی و سریال‌های اخیر شبکه نمایش خانگی، بسیار خوب و حرفه‌ای پیش رفته است. تعامل ما باعث یک هم‌افزایی واقعی شده و به دلیل شناخت عمیقی که از هم داریم، این رابطه صمیمانه روند کار را بسیار ساده‌تر می‌کند. برای من این تجربه کاملاً خوشایند است.

 انتخاب سروش کریمی‌نژاد برای ایفای نقش جهان‌افروز در سریال، تصمیمی غیرمنتظره بود. چرا او را برگزیدید و نگران ریسک این انتخاب نبودید؟

همکاری من با آقای کریمی‌نژاد در پروژه «کلبه عموپورنگ» آغاز شد؛ جایی که او به‌عنوان طراح حرکت، حرکات موزون مورچه‌ها را طراحی می‌کرد. در طی هشت ماه کار مشترک، گفت‌وگوهای زیادی درباره بازیگری داشتیم. با توجه به تجربه تئاتری ایشان، به این نتیجه رسیدم که می‌توانم از استعدادش در یکی از پروژه‌ها استفاده کنم. به همین دلیل بود که برای نقش جهان‌افروز او را انتخاب کردم. این انتخاب برای من ریسک محسوب نمی‌شد چون بر پایه شناخت انجام شد. البته در همه کارهای هنری احتمال فاصله میان تصور و نتیجه نهایی وجود دارد، اما خوشحالم که با وجود شروع تازه پخش سریال، بازخوردهای بسیار خوبی از این انتخاب دریافت کرده‌ام.

 سوژه اصلی سریال، یعنی بی‌علاقگی به ریاضی، ریشه‌ای شخصی هم داشت؟

جالب است بدانید که نه تنها از ریاضی بدم نمی‌آمد، بلکه اتفاقاً خیلی هم به آن علاقه‌مند بودم. در دبیرستان رشته‌ام ریاضی-فیزیک بود و همسرم هم همین‌طور. تحصیلات او در زمینه نرم‌افزار است. اما موضوعی که ما را به فکر انداخت، بی‌علاقگی پسرمان به درس ریاضی بود. این عدم علاقه در میان دوستان و هم‌کلاسی‌هایش هم خیلی شایع بود. از خودمان پرسیدیم که آیا مشکل از ماهیت ریاضی است یا از شیوه آموزش؟ این دغدغه باعث شد که آن را به‌عنوان محور اصلی سریال انتخاب کنیم و با همکاری برادرم که نویسنده سریال است، داستان را بر این اساس بنا کنیم.

 نسل امروز کودکان و نوجوانان در معرض الگوهای متنوع جهانی هستند. شما چگونه تلاش کردید این نسل را جذب سریال خود کنید؟

در دنیای امروز، بچه‌ها به آسانی به طیف وسیعی از اطلاعات و مدل‌های رفتاری دسترسی دارند. در این شرایط، ما باید تلاش کنیم که هم‌پای تحولات باشیم. طی بیست و چند سال گذشته همیشه تلاش کردیم خودمان را به‌روز نگه‌داریم و از امکانات بهتر در آثار کودک و نوجوان بهره ببریم. احساس کردیم که بعد از تجربه برنامه‌های زنده، شاید بتوانیم در فضای نمایشی ارتباط بهتری با بچه‌ها برقرار کنیم. رنگ و لعاب و فانتزی همواره در آثار من حضور داشته و به نظر می‌رسد که بچه‌ها با آن ارتباط خوبی برقرار می‌کنند. از هوش مصنوعی در اتومبیل پاداش گرفته تا ایده‌آل‌های شخصیت جهان‌افروز، همه چیز در راستای تعامل با ذهن نسل امروز طراحی شده است. حتی نام سریال هم به این دغدغه اشاره دارد که آیا این آرزوها واقع‌گرایانه‌اند یا چپکی؟

با توجه به استقبال از انیمه‌های شرقی، شما چه راهکاری برای رقابت و جذب مخاطب کودک و نوجوان ایرانی پیشنهاد می‌دهید؟

من معتقدم بچه‌ها کار باکیفیت را در هر قالبی تشخیص می‌دهند. اگر برای آن‌ها از امکانات خوب، قصه‌های حساب‌شده، سخت‌افزار و نرم‌افزار به‌روز استفاده کنیم و تمام جزئیات را جدی بگیریم—از گریم و لباس گرفته تا نور و جلوه‌های ویژه—می‌توانیم آن‌ها را جذب کنیم. نباید به این بهانه که داریم برای کودک کار می‌کنیم، تولید را ساده‌انگارانه پیش ببریم. موضوعات هم باید به‌روز باشند. من وقتی از علاقه‌نداشتن به ریاضی در سریال صحبت می‌کنم، به دغدغه واقعی و ملموس بچه‌های امروز می‌پردازم. هدف‌مان این بود که جهانی بدون ریاضی را به تصویر بکشیم تا ارزش علوم پایه را نشان دهیم.

آیا پلتفرم‌های نمایش خانگی دغدغه تولید برای کودک و نوجوان دارند؟

در دو فصل پیوسته سریال‌های «لالایی» و «آرزوهای چپکی» که برای نمایش خانگی ساخته شدند، پلتفرم فیلیمو حمایت بسیار خوبی از ما کرد. اگر دغدغه‌ای وجود نداشت، قطعاً چنین حمایتی صورت نمی‌گرفت. در سال‌های گذشته هم با پروژه‌هایی مانند «عمو پورنگ» در سال ۱۳۹۰ و «بالش‌ها» در سال ۱۳۹۶ در این فضا تجربه‌هایی داشتیم. شاید نتوان گفت که همه پلتفرم‌ها چنین دغدغه‌ای دارند، اما در مورد فیلیمو، این دغدغه ملموس و سازنده بوده است.

کار در شبکه نمایش خانگی برای گروه سنی کودک و نوجوان چه سختی‌هایی دارد؟

وقتی در بخش خصوصی کار می‌کنید، بازار تعیین‌کننده است. گروه سنی کودک و نوجوان، مخاطب هدف محدودتری دارد، بنابراین بازار کوچک‌تر است و ریسک سرمایه‌گذاری بالاتر می‌رود. همچنین در تولید محتوای کودک، بسیاری از عناصر جذاب درام مانند عشق، خشونت یا جرم قابل استفاده نیستند. همین موضوع ایجاد جذابیت را دشوارتر می‌کند. از سوی دیگر، باید از نظر روانشناسی و تربیتی هم محتوایی سالم، هدفمند و به‌روز ارائه بدهید که این کار را بسیار پیچیده‌تر و پرمسئولیت‌تر می‌کند.

و در پایان، اگر بخواهید نکته‌ای جمع‌بندی‌کننده بگویید، چه خواهد بود؟

اول از همه از شما تشکر می‌کنم که این فرصت را فراهم کردید. نباید فراموش کنیم که در سبد فرهنگی کشور، مخصوصاً برای نوجوانان، کمبود شدیدی وجود دارد. یک سریال به تنهایی نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای عظیم این گروه سنی باشد. نوجوانان ذهن‌های جستجوگری دارند و همواره در حال یادگیری‌اند. ما باید هم‌زمان با افزایش تولید، کیفیت آثار را نیز ارتقا دهیم. اگر تولیدات فرهنگی را با دقت، تعهد و شناخت درست از مخاطب پیش ببریم، می‌توانیم تأثیرگذارتر و مفیدتر باشیم.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها