روزنامه صبا

روزنامه صبا

نادر فلاح در گفتگو با صبا:

«پلکانی به سوی بهشت» یک تراپی برای مواجهه با مرگ است


یکی از نکاتی که برای من بسیار جذاب بود، "شوخی با مرگ" است؛ حالتی ایجاد می‌شود که انگار نمایشنامه نوعی تراپی‌ست برای کسانی که از مرگ هراس دارند و چه کسی هست که ترس از مرگ را تجربه نکرده باشد؟

مریم عظیمی- نمایش «پلکانی به سوی بهشت» به نویسندگی و کارگردانی داریوش رعیت و با بازی نادر فلاح و پریزاد سیف که این روزها در سالن قشقایی تئاتر شهر روی صحنه می‌رود، در یک دکور مینیمال به دیدار یک نویسنده تئاتر با مرگ می‌پردازد و در خلال این داستان، فلسفه پیچیده مرگ و زندگی را گاه با زبانی طنزآمیز و گاه با درامی تکان دهنده از منظر خود مطرح می‌کند. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را می‌خوانید.

 

با توجه به اینکه مرد داستان نیز یک هنرمند تئاتر است آیا نزدیک شدن به این کاراکتر برای شما کم چالش تر و در نهایت کاراکتر ملموس تر بود؟

بله، به هر حال درک من از این کاراکتر تا حدی کامل‌تر بود. البته ما در حال ساخت یک کاراکتر هستیم و باید در نظر داشت که “هنرمند تئاتر” در واقع تیپ شغلی این شخصیت است؛ وگرنه در این تیپ شغلی، انواع و اقسام کاراکترها وجود دارند، آدم‌های متعددی که هر یک ویژگی‌های خاص خود را دارند. این شخصیت در وهله نخست یک نویسنده است، نویسنده‌ای سرخورده که آثارش چندان منتشر نشده و آن‌هایی هم که به چاپ رسیده یا روی صحنه رفته‌اند، مورد توجه مخاطبان قرار نگرفته‌اند. در واقع، آدرس‌ها و مشخصاتی که نویسنده این اثر، آقای داریوش رعیت، برای این شخصیت ارائه داده بود، مبنای من برای ساخت این کاراکتر شد ضمن آن‌که هنرمند تئاتر بودنِ این شخصیت، خود عاملی بود که به من اجازه داد از تجربه‌های شخصی‌ام و زیستِ حرفه‌ای‌ام در فضای تئاتر برای خلق دقیق‌تر این نقش بهره بگیرم.

فلسفه مرگ و زندگی دغدغه همیشگی ذهن بشر است نگاه شما به عنوان بازیگر این نمایش به نگاه فلسفی متن در این زمینه چگونه بود؟

نگاه من به مقوله مرگ و زندگی، با نگاهی که نویسنده در این اثر ارائه می‌دهد، فاصله دارد. به‌طور مشخص، من نه زندگی را تکراری و بیهوده می‌دانم و نه مرگ را پایان تلقی می‌کنم. باورها و نگرش من نسبت به این مفاهیم، با آن‌چه در کاراکتر این نمایش بازتاب یافته، متفاوت است. از نظر من، زندگی یک نعمت و فرصت ارزشمند است و شخصاً معتقدم که زندگی، حتی با وجود رویدادهای تکراری‌اش، بی‌هدف یا بی‌معنا نیست. تجربه زیستن در این جهان ــ با همه تلخی‌ها، سختی‌ها، جنگ‌ها، ظلم‌ها، ستم‌ها و شکست‌هایش، تجربه‌ای بیهوده نیست و با مرگ نیز به پایان نمی‌رسد. به باور من، پیش از این شکل از زیستن نیز به نوعی در هستی حضور داشته‌ایم و اساساً حتی علم فیزیک نیز بر این باور استوار است که هیچ چیز از بین نمی‌رود، بلکه تنها تغییر شکل می‌دهد. بنابراین، دیدگاه من نسبت به فلسفه مرگ و زندگی، با دیدگاه کاراکتر نمایشنامه و نویسنده این اثر، متفاوت است.

تقابل و تضاد فکری مرگ و نویسنده لحظات طنزی ایجاد می‌کند که جالب توجه است در این راستا همکاری با خانوم سیف چگونه بود و این لحظات چگونه خلق شد؟

یکی از نکاتی که برای من در این اثر بسیار جذاب بود، همین “شوخی با مرگ” است؛ حالتی ایجاد می‌شود که انگار نمایشنامه نوعی تراپی‌ست برای کسانی که از مرگ هراس دارند و اساساً چه کسی هست که ترس از مرگ را تجربه نکرده باشد؟ وقتی شخصیت بزرگی چون مولوی نیز با آن‌همه معرفت، چنین نگاهی به مرگ دارد و می‌گوید: «دردی‌ست غیر مردن، کان را دوا نباشد/ پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟» می‌توان دریافت که این ترس چقدر ریشه‌دار و همگانی‌ست. به همین دلیل، احساس می‌کنم این نمایشنامه تلاشی‌ست برای مواجهه با مرگ و سبک‌تر کردن بار سنگینی که مرگ در ذهن ما ایجاد می‌کند. ما همگی به مرگ فکر می‌کنیم، و اگر گاهی بدان فکر نمی‌کنیم، تنها به‌خاطر سنگینیِ این تصور است و ترجیح می‌دهیم به آن نیندیشیم و منتظر وقوعش بمانیم. از همین منظر، شوخی‌هایی که در این اثر با مرگ صورت می‌گیرد، برای من بسیار دل‌نشین بود، چرا که جنبه‌ای درمانی در مقابله با ترس از مرگ دارد. خانم سیف هنرمندی بسیار همراه هستند و در تمام طول تمرینات، حتی کوچک‌ترین مسئله‌ای با ایشان نداشتیم. چه ‌بسا فضای خصوصی منزلشان را نیز برای انجام تمرین‌ها در اختیار گروه قرار دادند و در تمام مراحل، چه پیش از اجرا و چه روی صحنه، با تمام توان و تعهد درخشان ظاهر شدند. روند تمرین و اجرا نیز با چالش‌های بسیار اندکی همراه بود و هر مسئله‌ای هم که پیش آمد، با گفتگو و تعامل حل‌وفصل شد. خوشحالم که در این پروژه افتخار همکاری با ایشان را داشتم.

سخن پایانی

از تمام مخاطبان این مطلب دعوت کنم که به تماشای این اثر بنشینند. این نمایش، اثری‌ست که در عین برخورداری از لحظات طنزآمیز، واجد جنبه‌های عمیق فکری و تأمل‌برانگیز نیز هست و علاقه‌مندان با مراجعه به بخش نظرات در پایگاه تیوال می‌توانند بازخوردهای مخاطبان دیگر، که نزدیک به ۹۰ درصدشان با رضایت کامل سالن را ترک کرده‌اند را مشاهده کنند.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها