پرونده روزنامه صبا درباره فیلم «قطار سریعالسیر»؛
قاتل بدشانس به دنبال کفشدوزکها!
فروش فیلم «قطار سریعالسیر» به 200 میلیون دلار در گیشه جهانی رسید.
روزنامه صبا – فیلم «قطار سریع السیر» یک فیلم اکشن-کمدی جدید با بازی برد پیت در نقش اصلی و به کارگردانی دیوید لیچ و تهیهکنندگی آنتوان فوکاوا، در تاریخ جمعه ۵ آگوست ۲۰۲۲ توسط سونی پیکچرز اینترتینمنت در ایالات متحده امریکا اکران شد. با اینکه اکران این فیلم در ابتدا برای ماه آوریل ۲۰۲۲ برنامه ریزی شده بود، اما به تابستان سال جاری موکول شد. این فیلم توسط زاک اولکویچ بر اساس رمانی از کوتارو ایساکا که در سال ۲۰۱۰ با عنوان «ماریا بیتل» منتشر شده بود، به رشته تحریر درآمده است.
در خلاصه این فیلم سینمایی آمده است: «یک قاتل حرفهای اما بدشانس به نام «لیدیباگ» (با بازی برد پیت) از زندگی ناامید شده است. او در آخرین ماموریتش که در یک قطار سریعالسیر است، باید کیف دستی مخصوصی را به دست آورد. اما سرنوشت ممکن است اتفاقات دیگری را برای او رقم بزند، چراکه آخرین ماموریت «لیدیباگ» باعث میشود تا او در این مسیر با دشمنان خطرناکی از سراسر جهان روبهرو شود. در این قطار٬ پنج قاتل که همگی بهطور مرموزی به هم مرتبط هستند٬ با اهدافی مرتبط و درعین حال متضاد در کنار هم قرار گرفتهاند. پایان خط٬ آغاز داستانی هیجانانگیز در ژاپن خواهد بود.» در کارنامه سینمایی دیوید لیچ که کارگردان این فیلم است٬ میتوان به فیلمهای موفقی چون «بلوند اتمی»، «ددپول۲» و «سریع وخشمگین تقدیم می کند: هابز و شاو» اشاره کرد. او همچنین در چندین فیلم به عنوان بدلکار برد پیت همکاری داشته است.
پیشتولید و فیلمبرداری فیلم «قطارسریعالسیر» در پاییز سال ۲۰۲۰ آغاز شد و در ژوئن ۲۰۲۱ به مرحله پستولید رسید. هزینه ساخت این فیلم اکشن نزدیک به ۹۰ میلیون دلار و فروش جهانی این فیلم تا به امروز ۱۹۶ میلیون دلار بوده است.
اولین تریلر رسمی این فیلم ۱۲۶ دقیقهای در ماه مارس سال ۲۰۲۲ منتشر شد. تریلر فیلم «قطار سریعالسیر» با صحنههای اکشن تاثیرگذار٬ به خوبی فضای تعقیب و گریز را به نمایش گذاشته است به طوری که در ابتدا برد پیت را که به عنوان کاراکتر «لیدیباگ» ایفای نقش کرده است٬ مشاهده میکنیم که سوار قطار سریعالسیری در ژاپن میشود تا کیف دستی مخصوصی را پیدا کند و در ادامه این تریلر میبینیم که سرنوشت شخصیتها همگی به همین کیفدستی مرموز گره خورده است.
در این فیلم سینمایی علاوه بر برد پیت که به عنوان کاراکتر اصلی نقشآفرینی کرده است٬ بازیگرانی چون آرون تیلور جانسون، ساندرا بولاک، بنیتوآ مارتینز، برایان تایری هنری، مایکل شانون و جوی کینگ در این فیلم سینمایی حضور دارند.
حواشی و انتقادات درباره فیلم سینمایی «قطار سریع السیر»
فیلم سینمایی «قطار سریع السیر» از سوی تعدادی از منتقدین به «سفیدپوست نمایی» یا همان «وایت واشینگ» متهم شده است. انتخاب بازیگران غیرآسیایی، از جمله برد پیت و جوی کینگ، دلیل واضح این اتهامات است زیرا شخصیتها در رمان «کوتارو ایساکا» ملیتی ژاپنی داشتند.
دیوید اینو، مدیر اجرایی کانون شهروندان آمریکایی-ژاپنی، ضمن انتقاد از انتخاب بازیگران توضیح داد: اگرچه بازیگران آمریکایی در صورت تغییر مکان به ایالات متحده مناسب بودند اما سازندگان فیلم از فضای ژاپنی رمان برای ساخت این فیلم استفاده کردند و این در حالی است که شخصیتهای اصلی ژاپنی را در پسزمینه فیلم نگه داشتند.
او بیان کرد: تقویت و تشدید اتهامات بیشتر درباره جایگاه بازیگران آسیایی در هالیوود بوده است. اتحاد بازیگران با جامعه آسیایی و در عین حال پذیرفتن آگاهانه نقشهای «سفید پوست نما» آنها را زیر سوال برده است و این سبب آن شده است تا انتقادات از این فیلم بیشتر و بیشتر شود٬ حتی با وجود موفقیتهای اخیر فیلمهای آسیایی٬ هنوز این باور وجود دارد که بازیگران آسیایی در نقشهای اصلی نمیتوانند باعث افزایش فروش فیلمها شوند. در این زمینه میتوان به فیلمهای موفق با نقشآفرینی بازیگران آسیایی چون «آسیایی ثروتمند دیوانه»٬ «شانگ چی» و «افسانه ده حلقه» اشاره کرد.
اریک فرانسیسکو نویسنده و منتقد از در این باره نوشت: ظاهرا هالیوود بازیگران اصلی آسیایی را انتخاب نمیکند زیرا آنها ستاره نیستند، اما حقیقت این امر آن است که آنها ستاره نیستند چون هالیوود به آنها بها نمیدهد و همچنان به رویه خود ادامه میدهد. چگونه مخاطب میتواند برای خرید بلیط و دیدن بازیگران آسیایی هیجان زده شود در حالی که وجود این بازیگران تا این حد در فیلم کمرنگ و به سختی قابل تشخیص است؟
در این مورد هنگامی که از خود ایساکا در مورد بازیگران پرسیده شد، از فیلم دفاع کرد و شخصیتهایش را از لحاظ قومیتی تغییرپذیر توصیف کرد.
او معتقد بود که محیط و فضای ژاپنی این داستان به کلیت این فیلم ربطی ندارد، زیرا افراد واقعی نیستند و حتی میتوانند ملیت دیگری داشته باشند و صرفا ژاپنی نباشند. همچنین در ادامه این اتهامات وارد شده، عوامل فیلم «قطار سریع السیر» در برابر این قضایا توضیحاتی را ارائه دادند.
سنفورد پانیچ، رئیس گروه سونی موشن پیکچرز، دیدگاههای ایساکا را برای دفاع از بازیگران این فیلم برجسته کرد و اطمینان داد که این فیلم به هویت ژاپنی این رمان احترام میگذارد و در عین حال فرصتی برای انتخاب ستارههای بزرگ و اقتباس از آن در مقیاس ارائه جهانی میدهد.
زاک اولکویچ نویسنده فیلمنامه «قطار سریع السیر» در راستای این دفاعیات توضیح داد که انتخاب بازیگرهای غیر ژاپنی یا غیر آسیایی برای نقشها٬ قدرت کار ایزاکا را ثابت کرد. زیرا این داستانی بود که میتوانست از نژاد فراتر رود.
همچنین دوید لیچ اشاره کرد که در پیشتولید فیلم قصد تغییر لوکیشن فیلم را داشته است، اما در نهایت تصمیم مبنی بر این شد که به دلیل جذابیتهای بینالمللی لوکیشن اصلی ایساکا٬ فیلمبرداری در شهر توکیوی ژاپن حفظ شود.
پس از صحبتهای کارگردان فیلم، هجمهای دوباره مبتنی بر بهانهتراشی برای نابرابری سمت او وارد شد.
جانا مونجی از ای.اس.ای.ام به بازنمایی و معرفی نادرست آسیاییها در فیلم اشاره کرد و در پاسخ به اظهار نظرات لیچ گفت: به نظر میرسد که امتیاز سفید پوست بودن بهانهای را برای توجیه محرومیتها فراهم میکند.
اریک فرانسیسکو یکی دیگر از منتقدان مجددا اشاره کرد که نویسندگان ژاپنی و بیشتر مخاطبان در آسیا٬ صنعت فیلمسازی منحصر به فرد خودشان را دارند و از این موضوع لذت میبرند. آنها برای تماشای خارجیها به هالیوود میروند.
گای آئوکی، موسس شبکه اکشن رسانهای از بیانیه ایساکا برای آمریکاییهای آسیایی انتقاد کرد و گفت: چه فروش شرم آوری! میشود حدس زد که او بیشتر علاقهمند است تا پولی را که برای فروش اثر خود از هالیوود به دست میآورد حساب کند و به عاقبت آن امیدوار باشد.
او همچنین فکر میکند که اظهارنظر لیچ بهانهای بود برای روش نخنمای هالیوود در بهرهبرداری از منابع آسیایی، کنار گذاشتن اکثر آسیاییها در آن و انتخاب بازیگران سفیدپوست، سیاهپوست و لاتین تبار و پیروزی در بازی تنوعنژادی.
آنوکی ادامه داد: متأسفانه مردم کشورهای آسیایی به دیدن فیلمهایی با بازیگران تمام آسیایی عادت کردهاند، بنابراین وقتی فیلمهای آسیایی به فیلمهایی با بودجه کلان تبدیل میشود، دیدن ستارههای سفید، سیاه و لاتینتبار در فیلم برایشان یک تنوع هیجان انگیز است؛ در مقابل، آسیایی-آمریکاییها که هنوز تشنه دیده شدن، شنیده شدن و درک شدن در کشور خود هستند.
اریک فرانسیسکو منتقد سینما از اینورس نوشت: این فیلم تمام دستورعملهای سرگرم کننده بودن را دارد و تا حد زیادی هم با رقص اکشن دلپذیر موفق میشود تا ما را سرگرم کند، اما در واقع آنقدر که ادعا میکند هوشمندانه نیست و آنقدر هم که باید هیجانانگیز باشد، نیست. مشکل دیگر علاقه بیوقفه هالیوود به لوکیشنهای آسیای، پارکهای تفریحی یک بعدی از چراغ های نئون، یاکوزا، طلسمهای انیمه، و آثار پرطرفدار کارائوکه پاپ است.
او در آخر خاطرنشان کرد: فیلمهای بدتر از «قطار سریعالسیر» هم وجود دارد. اما شما میتوانید به دنبال فیلمهای بهتر بروید و استعدادهای جذاب آسیایی این گونه از فیلمها را تماشا کنید. استعدادهایی مانند یوشی سودارسو، که بازی کوتاه او در نقش «هیرویوکی سانادا» جوان از نیمی از گروه ستارههای فیلمهای هالیوددی جذابتر است. دیگر استعدادهای ثابت شده ژاپنی-آمریکایی مانند ماسی اوکا و کارن فوکوهارا که از استعدادهای درخشان سریال «The boys» هستند٬ به طرز متحیرکنندهای از شلوغکاری و کارهای اضافه در ایفای نقش، دوری میکنند. امیدوارم که در آینده، همه این بازیگران بااستعداد به جای قرار گرفتن به عنوان نقش مکمل یا دست چندم در مقابل شخصیتهای ویرانگر و وسترن فیلم بتوانند نقشهای پررنگتر و پختهتری نسبت به فیلم «قطار سریعالسیر» بازی کنند.
مت زولر سیتس ویراستار و متنقد سینما اظهار کرد: فیلم «قطار سریع السیر» یک فیلم اکشن است که به راحتی میتوانست در قالب یک انیمیشن باشد و اغلب جاها نیز همانند انیمیشن به نظر میرسد. داستان این فیلم در سراسر ژاپن اتفاق میافتد، اما بیشتر فیلم با پرده سبز فیلمبرداری شده است و مناظر شهری و حومهای که قطار از آن عبور میکند عمدتاً مینیاتوری و سی.جی.ای است. شخصیتهای آن نیز آگاهانه به صورت کمیک و انتزاعی هستند. کاراکترها٬ جانیها و یا افراد خشن همگی مرتبط به دنیای جنایت هستند، و یا اکثریت نسبت به یکی از شخصیتهای دیگر کینه دارند یا مورد کینه قرار میگیرد و سعی میکند تا از عواقب اعمال گذشته فرار کند. شخصیتها اغلب داستانهای غمانگیز و احساساتی دارند و یا صرفا بدخواهانه رفتار میکنند. اکثر آنها پرحرفهایی هستند که با هرکسی که اسلحه را به سمت سرشان نگیرد و دستور ندهد مجادله میکنند. لحنی که در فیلم قالب است و کمدی سیاه فیلم شباهتهایی به فیلمهای کوئنتین تارانتینو در اوایل دهه نود دارد.
منوله درگیس منتقد از نیویورک تایمز نوشت: فیلم «قطار سریع السیر» هیچ ایدهای فراتر از یک سری اشکال هندسی و ظاهری ندارد و مانور سطحی فیلم مثل حرکت در یک اتاق بسته است. این بدان معناست که جز اینکه ظاهر پیت چقدر خوب به نظر میرسد و خشونت چگونه در فیلم موج میزند، چیز زیادی برای فکر کردن وجود ندارد. یقینا بسیاری از انرژی خلاقانه در این فیلم صرف یافتن راههای مختلف برای مردن آدمها شده است. این که این کاراکترها چگونه همدیگر را به کشتن میدهند. برخی با شمشیر میمیرند، برخی مسموم می شوند و برخی دیگر از طریق انفجارها یا ضرباتی که آنها را مارپیچی میکند، میمیرند. گلوی یک مرد با چاقو بریده میشود و دیگری به گردنش شلیک شده میشود. دیگری بیهوده تلاش میکند فواره خونینی را که مانند آبی از چشمه میجوشد، از بین ببرد.
او ادامه داد: قرار نیست مخاطب درگیر این فیلم شود چراکه بیشتر شخصیتها آدمکهای یکبار مصرف و قابل تعویض هستند که قبل از اینکه به طور اجتنابناپذیر توسط شخص دیگری با تفنگها و مغزهای بزرگتر نابود شوند، چند مدتی را دور خودشان میچرخند. همانطور که از داستان آن انتظار دارید، بسیاری از این افراد زیردست با تفنگهای دستی و بلند در اندازههای مختلف به ضرب گلوله کشته میشوند٬ شخصیتها از بین میروند، خرد میشوند و نابود میشوند. یک مرد نیمی از صورت خود را از دست می دهد – بنگ-بنگ، ها-ها…
ریچارد روپر منتقد سان تایمز نوشت: همانقدر که من عاشق سکانسهای اکشن خلاقانه و خون پاشیده در اکشن-کمدی وحشیانه و سرگرمکننده «قطار سریعالسیر» دیوید لیچ بودم، به همان قدر که از بازی پرقدرت برد پیت لذت بردم، کار گروهی فوقالعاده وموفقشان را نیز تحسین میکنم. علاوه بر بازیگران بسیار بااستعداد، چیزی که بیش از همه من را خیره کرد این بود که زاک اولکوویچ، فیلمنامهنویس، با کار روی رمانی غنی و درخشان از کوتارو ایساکا (منتشر شده با عنوان «ماریا بیتل» به ژاپنی و «قطار سریع السیر» به انگلیسی) فیلمی بسیار هوشمندانه ساخته است که میتواند قوسهای داستانی کاملی را برای آنها خلق کند که با تعداد زیادی از کاراکترهای مختلف و با تکخطهای پرزرق و برق و سریع و همچنین با هزاران سورپرایز خارقالعاده و طنز سیاه و خندهدارش درست در تیتراژ پایانی پر شده است. برخلاف بسیاری از فیلمهای اخیر٬ فیلم «قطار سریعالسیر» از همان ابتدا عجیب بودن خود را تصدیق میکند و در عین حال موفق میشود تا نقاط زیادی را به شیوه خلاقانه به هم متصل کند.
«لیدی باگ» با بازی برد پیت به عنوان یک قاتل کهنهکار است که به تازگی پس از وقفهای به کار و زندگی سابق خود بازگشته است. لقب جدید او «لیدی باگ» است، زیرا خودش میگوید در تمام زندگیاش با بدشانسی روبهرو بوده است و ظاهرا کفشدوزکها برایش خوششانسی را به همراه میآورند!
طهورا رفیعیمنفرد
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است