چهره روز؛
دو روی سکه سینما برای مهدی فقیه
شخصیت پیرمرد مهربان با وجود مهدی فقیه عجین شده و انگار هرگز او را رها نمیکند.
روزنامه صبا – پنجم آذر، همان روزی که سال ۳۸۱ پیش از میلاد مسیح شاهد آخرین جنگ اردشیر بابکان ساسانی با رومیان، جنگ باربالیوس در آنتالیا که با پیروزی ایرانیان توام بود، همان روزی که سالروز تولد جمشید مشایخی، بازیگر برجسته فقید سینما و تلویزیون ایران است، زادروز او نیز محسوب میشود.
مهدی فقیه ۵ آذر ۱۳۲۴ در دیار سعدی و حافظ دیده به جهان گشود. کودکی، دوران دبستان و دبیرستان را هم در زادگاهش، شیراز گذراند و سال ۱۳۴۴ فعالیت در گروههای تئاتر مرکز استان فارس را آغاز کرد. سه سال بعد در آزمون بورسیه تحصیل در فرانسه رتبه دوم کشور را کسب کرد اما فقیه بیم آن را داشت که پدرش، رئیس القرای تفسیر قرآن در شیراز با عزیمت او به بلاد فرنگ مخالفت کند.
این اتفاق اما نه تنها نیفتاد، بلکه پدر با استقبال از قبولی فرزندش در این آزمون، وقتی اضطراب مهدی فقیه جوان را با آن خط ریشهای چکمهای، سبیل تنک و موهای پارافین زده میبیند، با لبخند گفت:« باباجان! پسرجان برو درس بخوان ! و حواست باشد کاری کن که عاقبت به خیری در آن باشد.» و دعای خیر بدرقه راه فرزند میکند. به این ترتیب فقیه راهی سرزمین هگزاگون (کشور شش ضلعی) میشود.
پاریس باشکوه، پاریس فریبنده، پاریسی که پایتخت فرهنگ و ادب اروپا و جهان محسوب میشد و فقیه در حومه این شهر به دانشکده «ونسن» رفت که بخشی از دانشگاه «برادران لومیر» محسوب میشد. ۲ سال بعد مهدی فقیه به میهن و زادگاهش بازگشت تا با فرمی جدید نمایش رستم و سهراب را اجرا کند. نمایشی که نقال و بازیگر توامان در آن حضور داشتند.
این نمایش نه فقط در شیراز که در شهرستان دیگر استان فارس، در لار و آباده و فسا هم اجرا شد تا مردم با استعداد این جوان تازه از فرنگ برگشته آشنا شوند. نمایش «افعی طلایی» به کارگردانی مهدی فقیه در تاریخ هنر استان فارس، اثری جاودانه محسوب میشود، چرا که نخستین پوستر تئاتر استان فارس برای این نمایش منتشر شد.
فقیه همزمان به اجرای نمایشهای عروسکی و روحوضی که برای عوام جذابیت زیادی داشت پرداخت. فقیه نخستین کسی بود که نمایش عروسکی موسوم به «جی جی بی جی» را به گونهای منظم در ایران اجرا کرد. این نوع نمایش عروسکی کاری متفاوت با خیمه شببازی بود، از آن جهت که در این نمایش، عروسکها برخلاف خیمه شب بازی که نخیاند، با دستکش نقشآفرینی میکنند. فقیه جوان شخصیت «پهلوان کچل» این نمایش را به یکی از محبوبترین کاراکترهای کودکان و نوجوانان ایران بدل کرد. فقیه درباره این موضوع سال ۱۳۹۶ در گفت و گویش با روزنامه جامجم گفته است:« در کشور ما بهخاطر سابقه فرهنگ طولانی متنهای با اصالت و کهن بسیار زیبا و خوبی منطبق بر فرهنگمان برای اجرا وجود دارد. یکی از این متنها جیبیجی یا پهلوان کچل است. این کار باید به شیوه عروسکی اجرا شود. در این نمایش ۱۴ عروسک روی پرده بازی دارند. این نمایش در گذشتههای دور در کوی و برزنهای استان فارس در ایام نوروز توسط هنرمندان سیار و دورهگرد برای مردم اجرا میشد. در برخی از مواقع این گروههای سیار این نمایش را در خانههای اعیان و اشراف هم اجرا میکردند.
سال ۱۳۵۰ اما زمانی بود که فقیه در نخستین فیلم سینمایی خود نقش آفرینی کرد. «داش آکل» به کارگردانی مسعود کیمیایی نام این فیلم بود که باعث شد فقیه در نخستین حضور سینمایاش بازی کنار ستارههای سینمای ایران از جمله بهروز وثوقی، ژاله علو و بهمن مفید را تجربه کند. فقیه پس از این فیلم، به حضور در سینمای ایران علاقه چندانی نشان نداد. حدود یک دهه پس از انقلاب اسلامی بود که او دوباره در سینمای ایران با فیلم «تابستان ۵۸» کاری از مجتبی راعی آفتابی شد. فقیه در این فیلم نقش «جمعه» را بازی کرد. سال ۱۳۷۰ بود که مهدی فقیه نخستین نقش اصلی خود را در فیلم «هور در آتش» ساخته عزیزالله حمیدنژاد تجربه کرد. بازی در نقش «بابا عقیل» برای فقیه ۴۶ ساله حسابی شهرت و اعتبار در پی داشت. فیزیک و میمیک چهره مهدی فقیه باعث میشد کارگردانان سینمای دفاع مقدس اغلب به او نقشهایی که اغلب شبیه هم بودند اعطا کنند.
مجتبی راعی در فیلم بعدی خود «تونل» هم نقشی اصلی به فقیه میدهد. فقیه کارش در تلویزیون را هم سال ۱۳۷۴ و با مجموعه تلویزیونی «نبردی دیگر» آغاز کرد. سریالی در ژانر دفاع مقدس که داستانش در اردوگاه اسرای ایرانی در عراق روایت میشد. بازی قابل تحسین فقیه و محمد پورستار در کشاکش خط روایی سریال (تلاش سرگرد مشعل از حزب بعث برای یافتن حاج رسول رستگاری) این دو چهره را بیش از پیش دوستداشتنی کرد. فقیه در طول دوران بازیگری خود در بیش از ۴۰ فیلم و ۲۷ مجموعه تلویزیونی نقش آفرینی کرد که آخرین فیلمش «زندان انفرادی» به کارگردانی مسعود اطیابی به سال ۱۳۹۸ و آخرین مجموعه تلویزیونی فقیه نیز سریال «بی نشان» کاری از راما قویدل است که این روزها از آنتن شبکه سوم سیما هم روی آنتن میرود. پیشتر و سال ۱۳۹۰ بازی در مجموعه «شوق پرواز» یک بار دیگر نام او را سر زبانها انداخته بود. فقیه با تکیه کلامهای خاص خودش مانند «بابای جی جی» یا «گپ گلم» همچنان وامدار لهجه شیرازای است. این بازیگر کهنهکار ایران سرانجام سال ۱۳۸۹ و با بازی در نقش «جادوگر» فیلم «ملک سلیمان» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص داد. فقیه حالا در ۷۷ سالگی، قصد دارد با سینمای مستند به عنوان کارگردان مطرح شود تا روی دیگر سکه سینما را هم ببیند.
پیرمرد و دنیا!
لازم نیست حتما برای اینکه بازیگر برجسته و موفقی شوید، چهرهای بسیار زیبا داشته باشید. «چارلز برانسون» بازیگر برجسته و فراموشنشدنی سینمای وسترن این رادر هالیوود ثابت کرد. هیچ لزومی ندارد نقشهای مطرحی بازی کنید تا بازیگر موفقی باشید که مورد توجه مردم قرار میگیرد، چون دِو پاتل با بازی در نقش «جمال مالک» میلیونر زاغهنشین این فرضیه را هم نقض کرد. حتما نباید در نقشهای اصطلاحاً شیک ظاهر شوید. سینما یکی از بزرگترین مدارس زندگی انسانهاست. بازی در نقشهای گوناگون حس عجیبی به انسان میبخشد، تو گویی که بارها در این کره خاکی زیستهای و بازی تقدیر را به سخره گرفتهای. هنرپیشگی موفق فقط به یک چیز خاص نیاز دارد.
یک ویژگی در یک بازیگر میتواند او را از فرش به عرش برساند و مهدی فقیه این ویژگی را دارد. او طی سالیان حضورش در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی، بیش از هر چیز دیگری در شخصیت و شمایل پدربزرگی شیرینزبان و دوستداشتنی خود را در مخیله تماشاگران سینما و تلویزیون ایران به تصویر کشانده است. این شخصیت با فیلم «هور» در سینمای ایران متولد شد و تا امروز هم خواه روی پرده نقرهای، خواه در جعبه جادویی ماندگار شده است.
مهدی فقیه در آن فیلم نقش «بابا عقیل» را بازی کرد. پیرمردی که در جستوجوی فرزندش «رحمت» عازم خط مقدم جبهه میشود. شمایل فقیه در آن فیلم همواره با او ماند تبدیل به شناسنامه ثابت او بین مخاطبان سینما و سیمای ایران شد. شخصیتی که کمتر عصبانی میشد و اگر میشد در راه هدفی بزرگ و مقدس بود.شخصیتی که همواره لبخند میزد خواه در خوشی، خواه ناخوشی، پیرمردی که فقیه آن را خلق کرده، دنیا را زیاد جدی نمیگیرد. اما چرا این کاراکتر در سینمای ایران ماندگار شد؟ به وضوح میتوان دید که شخصیت «پیرمرد دوست داشتنی و مهربان» برگرفته از کاراکترهایی حقیقی بین مردم است. ریشسپیدانی دنیا دیده، که با گذر ایام و بازی بی پایان روز و شب، به بسیاری از آرزوهای خود رسیدهاند، یا نرسیدهاند و در راه نیل به آنها چیزهای مهمتری نصیبشان شده است. فلسفه مرگ و زندگی برای آنها بسیار متفاوتتر از دیگران است. به ویژه موسپیدانی که طی چند دهه، همه آنچه را که روزگار به مردمان سرزمینشان تحمیل کرده خوب لمس کردهاند. پس آنها میخندند و بی خلل مهر میورزند، چون به فنای این جهانی بیش از هر کسی باور دارند.
مهدی فقیه در سینمای ایران، چنین شخصیتی خلق کرد. فرقی نمیکرد «بابا عقیل» فیلم «هور» باشد یا در جمع اسرای اردوگاه «نبردی دیگر» یا حتی نقش «فیزیکدان» فیلم «پایان دوم» یعقوب غفاری را بازی کند. شخصیت پیرمرد مهربان با وجود مهدی فقیه عجین شده و انگار هرگز او را رها نمیکند. شاید نقش متفاوتش در «ملک سلیمان» خلاف این را مطرح کند اما فقیه با وجود موفقیت در آن کاراکتر، طبیعتی مهربان دارد. طبیعتی که هرگز اجازه نمیدهد شخصیتی را که خلق کرده، از خودش جدا کند.
یاسر سماوات
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است