کاوه قهرمان:
آثاری مانند «تارا» را باید با توجه به بضاعتشان سنجید
کارگردان فیلم سینمایی «تارا» معتقد است که؛ آثاری مانند این فیلم را باید با توجه به بضاعتشان سنجید و اگر فیلم ما با بودجه بالاترساخته میشد، سر و شکل بهتری میگرفت.
وقت طلاست! میگویند وقت طلاست، این ضربالمثل ما ایرانیهاست اما… نه! وقت طلا نیست! اگر تمام طلاهای دنیا را هم بدهید، هرگز نمیتوانید دقیقه یا حتی ثانیهای از زمان ماضی را بازگردانید! نه عمری که میگذرد هرگز با هیچ طلایی قابل سنجش نیست. داستان «تارا» نخستین ساخته بلند کاوه قهرمان هم روایت انسانهایی است که در کشاکش دهر و گذر زمان تغییر میکنند. زمانی که میگذرد، آدمهایی که تغییر میکنند و این زمان به عقب برنمیگردد. جسارت قهرمان البته در نخستین ساخته بلندش ستودنی است. او داستان زوجی را سه مقطع زمانی مختلف با سه زوج بازیگر متفاوت، بدون تاکید بر شباهت ظاهری آنها به تصویر میکشد. انسان، موجودی ناشناخته است. اشرف مخلوفات و خلیفه خدا روی زمین، که زمین را تسخیر کرد، در کشاکش زمان از تغییر ناگزیر است. «تارا» فیلمی با ضرباهنگی نه چندان یکنواخت است که اصلا قرار هم نبوده خطی داستانی را طی کند. نخستین فیلم بلند قهرمان، به درستی بر منطق سینما و ادبیات تاکید میکند. منطقی که خاص هنر هفتم و ادبیات است. منطقی که همیشه در آن دو دو تا پاسخش چهارتا نیست! به هر تعبیر، این فیلم که به گفته کارگردانش با هزینه شخصی و با بودجهای بسیار محدود ساخته شده، نظر به جمیع جهات و با توجه به بضاعتش، میکوشد با بازیهای فکری با مخاطب رابطه برقرار کند. از این حیث شاید «تارا» فیلمی ویژه در سینمای ایران باشد. اگر دوست دارید بیشتر در جریان چند و چون تولید این اثر قرار بگیرید، گفتوگوی روزنامه صبا با کاوه قهرمان کارگردان این فیلم به شما گرامیان پیشکش میشود.
کاوه قهرمان متولد یکم آذر ۱۳۶۱ در تهران است. او پس از پایان تحصیلات متوسطه در رشته ریاضی –فیزیک مشغول به تحصیل در رشته کارگردانی سینما شد و سال ۱۳۸۴ مدرک کارشناسی خود را در این رشته دریافت کرد. او سپس همان سال با کسب رتبه چهارم کنکور سراسری کارشناسی ارشد وارد دانشکده هنر دانشگاه تهران شد و سال ۱۳۸۷ نیز موفق شد مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته سینما دریافت کند. قهرمان سال ۲۰۰۹ در دوره فیلمسازی آکادمی فیلم آسیا در بوسان کره جنوبی شرکت کرد و موفق به دریافت مدرک این دوره نیز شد. او به موازات تحصیل در رشته ی سینما فعالیت کاری خود را در عرصه تلویزیون و ساخت فیلم کوتاه از سال ۱۳۷۹ به عنوان کارگردان ، فیلمنامه نویس ،تصویر بردار ، تدوینگر و صداگذار آغاز کرد. ساخت ۲۸ فیلم کوتاه داستانی ، مستند و تجربی حاصل این فعالیتها بوده است. او همچنین از سال ۱۳۸۷ تا امروز به عنوان مدرس کارگردانی در انجمن سینمای جوان مشغول به کار است . کاوه قهرمان در کنار ساخت فیلم کوتاه از سال ۹۰ وارد حوزه ساخت تیزرهای تبلیغاتی نیز شده است و از آن تاریخ تا امروز طی همکاری با معتبرترین آژانسهای تبلیغاتی در ایران بیش از ۲۰۰ تیزر و مستند صنعتی کارگردانی کرده است. او همچنین از سال ۸۶ عضو پیوسته ی انجمن فیلم کوتاه ایران شد و از سال ۹۵ تا کنون عضو هیات مدیره انجمن فیلم کوتاه ایران (ایسفا) محسوب میشود. با وجود همه این احوال، قهرمان نتوانست برای ساخت نخستین فیلم بلند خود، حامی مالی بیابد!
فیلم «تارا» قرار بود ابتدا نام دیگری داشته باشد. «لحظهای و دیگر هیچ» نام اولیه فیلم شما بود و فیلم هم انگار غیر از تهیه کننده اصلی، تهیه کننده اجرایی هم داشت. درباره این موضوعات توضیح میدهید؟
** همینطور است. پروانه ساخت فیلم با نام «لحظهای و دیگر هیچ» صادر شد، اما خب خیلی وقت پیش تغییرش دادیم البته گذشته از این موضوع اجازه دهید صادقانه بگویم با شرایط و قوانینی که در تولید فیلمهای بلند سینمای ایران وجود دارد، تهیه کننده باید سابقه تهیه فیلم بلند داشته باشد و شما نمیتوانید با تهیهکنندهای که پیش از این فیلم بلندی نساخته، هرچند تهیهکنندگی فیلمهای کوتاه را هم در کارنامهاش داشته باشد کار کنید. راستش را بخواهید نمیدانم منبع این قانون کجاست و از کجا آمده است. به هرحال آقای غلامرضا موسوی، تهیهکننده پیشکسوت سینمای ایران به ما لطف و توجه کردند و تهیه کنندگی فیلم را برعهده گرفتند اما تهیه کننده ابتدایی و اصلی این فیلم سینا شَعربافی بود که به دلیل همین قانون و از آنجا که قرار بود شعربافی نخستین تهیهکنندگی فیلمی بلند را برعهده داشته باشد، نامش تهیه کننده اجرایی ذکر شده است. البته من نمیخواهم بگویم تهیه کننده اصلی و فرعی و بازهم میگویم جناب آقای موسوی به ما لطف وعنایت داشتند ولی سینا شعربافی هم همچنین تهیهکنندگی را برعهده داشت که بنابر آنچه گفتیم نامش به عنوان تهیه کننده اجرایی فیلم سینمایی «تارا» ذکر میشود.
پس کار سختی در مقوله تهیه این فیلم داشتید. راضی کردن تهیهکننده دیگری که بیاید و با وجود تهیه کننده ابتدایی کار را بپذیرد، به نظر نمیرسد کار چندان سادهای باشد.
** اتفاقا نه، خیلی هم سخت نبود. آقای موسوی قدم پیش گذاشتند و کار را پذیرفتند. درباره سختی کار هم باید این را بگویم که وقتی شما فیلمی مستقل با بودجه محدود و شخصی میسازید، بله کاری بسیار سخت و پیچیده پیش رو دارید. البته قرار نیست اگر اوضاع اینطور بود از چیزی بگذریم و بگوییم چون بودجه نداشتیم اینطور شد و بخواهیم چیزی را توجیه کنیم. در عین سختی کار تولید فیلم سینمایی «تارا»، تیم بسیار خوبی کنار من بود و هر کدام میکوشیدند به بهترین شکل ممکن کار خود را به سرانجام برسانند. این مهم بود که خیلیها به ما لطف کردند و از همه آنها تشکر میکنم. در چنین شرایطی بود که کار خوب تیمی ما منجر به تولید فیلم «تارا» شد.
سوالی که شاید در ذهن اغلب تماشاگران «تارا» شکل بگیرد این است که چرا از سه زوج مختلف برای روایت زندگی یک زوج استفاده کردید. که البته شباهتهای ظاهری چندانی نیز به هم ندارند؟ به هرحال مخاطب عام سینما، شاید با دیدن چنین تفاوتهایی ظاهری به صرافت بیفتد و مدتی طول بکشد تا موضوع برایش قابل هضم باشد.
** ببینید همه ایده طرح نوشتن فیلمنامه از همین جا به وجود آمد. اینکه چطور یک کاراکتر در طول زمان تغییر میکند و اصلاً به آدم دیگری تبدیل میشود. موضوع اینجاست که با فیلمی داستانمحور سر و کار نداریم. خب اگر دنبال شباهتهای فیزیکی بودیم، میتوانستیم از گریم استفاده کنیم و شخصیتها را از نظر ظاهری بیشتر به هم شبیه کنیم اما آنوقت درست همان زمانی بود که کل ایده پیدایش فیلم زیر سوال میرفت! البته این را هم باید بگویم که کاراکترها آنقدرها هم به هم بیشباهت نیستند اما دقیقاً تاکید همینجا بود که انسانها تغییر میکنند.
از آنجا که نویسنده فیلمنامه هم شما بودید، گمان میکنم مدت زیادی را هم صرف نگارش، بازنویسی و تصحیح متن آن کردید. به هر حال کارگردانی که نویسندگی نخستین فیلم بلند خود را هم بر عهده داشته باشد، ممکن است ناخواسته بیش از کارگردانی که فیلمنامه را از نویسنده دیگری میگیرد، روی متن آن حساس باشد.
** خب من فیلمساز هستم اما نوشتن نیز همیشه برایم لذتبخش بوده است. درباره نگارش فیلمنامه «تارا» هم این کار بین دو تا سه سال، به صورت ناپیوسته طول کشید. یعنی اینطور نبود که من دوسال مداوم و هر روز رویش کار کنم و متن را بنویسم و خط بزنم و بازنویسی کنم. هر زمانی که فرصت مناسبی بود، با حوصله مینشستم و به فیلمنامه فکر میکردم و اینکه چطور آن را بنویسم، یا به قولی بازنویسی کنم. البته باید این را هم در نظر داشت که فیلمنامه «تارا» سفارشی نبود که برای نمونه دو ماه فرصت داشته باشم و ضربالاجل برای آن مقرر شود تا مثلا آن را در فلان تاریخ تحویل دهم. پس سر فرصت و با حوصله آن را نوشتم و البته شما که سر و کار خودتان با نوشتن است و میدانید که پس از هربار نوشتن چقدر باید بازنویسی کرد تا نوشتار شما سر و شکل بگیرد.
و به نظر پیش تولید دشواری هم داشتید. چون پیش از این هم مصاحبهای از شما خواندم وبرداشتم این بود که شما و عوامل ساخت فیلم نیز در تولید و تهیه آن با مصائب متعددی روبرو شدید.
** من باز باید به مقوله ضرورت بودجه کافی و وجود حامی مالی در تولید فیلمهای بلند سینمایی تاکید کنم. گاهی یک فیلمساز زمانی که درگیر ساخت فیلم یا سریالی است، پروژه ساخت اثر دیگری را آغاز میکند و حتی کار دومش هم به پایان نرسیده سراغ تولید اثر دیگری میرود. زمانی که پول کافی وجود داشته باشد، کار تولید راحتتر میشود و فیلمساز نیز در این چرخه با وجود مشغولیت متعدد، از پس کار برمیآید. برعکس وقتی با بودجه اندک و محدود دست به ساخت فیلم بلند میزنید حتی پیش تولید هم برایتان سختتر از همیشه میشود و روی آن حساستر خواهید شد. یعنی زوم میکنید که کار با توجه به بضاعتتان به نحو احسن انجام شود. خوشبختانه عواملی داشتم که همه همراهی کردند تا از پس این کار سخت برآییم.
کرونا هم روی کار شما تاثیر گذار بود؟
** بله متاسفانه در شروع کار و در اسفندماه با پاندمی کرونا روبرو شدیم، تا آنجا که کار فیلمبرداری «تارا» چهارماه تعطیل شد و بعد از آن هم شروع دوباره کار در خرداد خیلی سخت بود. اینکه شما همان ریتم قبلی را حفظ کنید اصلا کار سادهای نیست. اینکه دوباره بازیگر در همان حس و حال و هوا قرار بگیرد.
درباره نخستین فیلمهای کارگردانان، چه در سینمای ایران، چه در سینمای سایر کشورها، کمابیش صحبتهایی میشود و برای بسیاری از کارگردانان، اثری که ورودی آنها به عالم هنر هفتم (در بخش فیلم بلند) محسوب میشود، گاه بیش از حد مهم جلوه میکند. آیا کاوه قهرمان از تولید «تارا» به عنوان نخستین ساخته بلندش رضایت دارد؟
** خب من آدمی هستم که همیشه غر میزنم! اما آثاری مانند «تارا» را باید با توجه به بضاعتشان سنجید. به یقین اگر فیلم ما با بودجه بالاتر و با حضور اسپانسر ساخته میشد، سر و شکل بهتری میگرفت. این حقیقتی انکارناپذیر است. با وجود این، وقتی با خودم یک دودوتا چهارتا میکنم میبینم که بله از «تارا» به عنوان نخستین فیلم بلندم رضایت دارم. همه ما (عوامل تولید فیلم «تارا») قبل از ساخت فیلم میخواستیم به نتیجهای برسیم و این فیلم را با سر و شکلی که در ذهنمان داشتیم بسازیم. حالا اینطور نیست که بگوییم نه آنچه میخواستیم نشد. با توجه به آنچه در چنته داشتیم، فارغ از هرچیزی، تولید فیلم «تارا» رضایت بخش بود.
از اکران فیلمتان در سینماها راضی بودید؟
** نه در این مورد اصلا راضی نیستم. درواقع بگذارید بگویم از باب مساله پخش و اکران فیلم به «تارا» ظلم شد! خب این موضوع هم باز معلول مستقل بودن فیلم است. دلیلش این نبود که من کارگردانی «تارا» را برعهده داشتم. وقتی در این کار شما حمایت نمیشوید. وقتی بودجه ندارید، وقتی کسی نمیآید پشت کار شما قرار بگیرد، خب طبیعی است که فیلم شما محکوم به کمتر دیده شدن میشود.
نه منظورم این نبود که استقبال از «تارا» به مقوله کارگردانی شما مربوط میشود. فقط بحث رضایت بود.
** بله کاملا متوجه منظور شما شدم. میدانید، خستگی هر کارگردانی زمانی از تنش بیرون میرود که مخاطبان فیلمش را ببینند.
و در ادامه چه خواهید کرد؟ بازهم دوست دارید فیلم مستقل بسازید یا سعی میکنید به سمت و سویی بروید که با جذب اسپانسر مالی به قول خودتان همواره هزینه کافی برای تولید فیلمهای بلند هم داشته باشید؟
** (میخندد) نه خب هیچکس دوست ندارد بدون پول، بدون حامی مالی فیلمسازی کند. ضمن اینکه شغل اصلی من هم تبلیغات است! من با کارگردانی تیزر ارتزاق میکنم اما با وجود این هم باز کسی حاضر نشد بیاید، پشت کار قرار بگیرد و اسپانسرینگ فیلم «تارا» را قبول کند و با همان بودجه شخصی و مستقل این اثر را تولید کردیم. هیچکس، هیچ فیلمسازی بدش نمیآید با پول زیاد، یا بهتر بگویم با هزینه کافی فیلم بسازد و من هم از این قاعده مستثنی نیستم اما اگر بازهم فیلمی بسازم شک نکنید بر موضوع استقلال فیلمساز تاکید خواهم کرد.
درباره «گروه سینمای هنر و تجربه» و سیاستگذاری جدید آن در دوره فعلی چه نظری دارید؟
** همین اکران فیلم «تارا» در واقع امکانی بود که گروه هنر و تجربه برای ما مهیا کرد. متاسفانه همانطور که میدانید پخشکنندگان فیلم در ایران، دارند به سمتی حرکت میکنند که سینمای ما را به نابودی میکشانند! وقتی میگویند فقط فیلم کمدی بسازید تا پخش کنیم، چه معنایی دارد؟ وقتی میرویم از هند فیلم میآوریم و پخش میکنیم، یعنی ما به ۵۰ سال پیش عقبگرد کردهایم…
خب اگر منظورتان «خیزش، غرش، شورش» است که آن فیلم کمدی نبود!
** نه منظورم آن فیلم نبود. من دارم کلی میگویم. به هرحال سینمای هنر و تجربه فرصتی میشود برای فیلمهایی که دیده نمیشوند و از این بابت خیلی به این دست فیلمها کمک میشود و برای آنها مفید است. اگر دقت کنید متوجه میشوید که دوره جدید نمایش فیلمها بسیار متمرکز است. یعنی برخی فیلمها هر روز در یک سری سینماهای مشخص اکران میشوند. وقتی از منظر رقابتی به این مقوله نگاه کنید متوجه خواهید شد اصلاً امکان رقابت وجود ندارد و این یک باگ بزرگ است. سینما مقولهای فرهنگی است و وقتی قرار است از یک محصول فرهنگی حمایت شود، این شیوه به نظر من حمایت نیست. روی صحبت من با کسانی است که داعیه حمایت از سینما را دارند و متاسفانه باید اذعان کرد این بیشتر شبیه یک شو است تا حمایت از محصولات فرهنگی.
فیلم بلند جدیدی هم در دست تولید دارید، یا اثری هست که در حال تهیه مقدمات ساخت آن باشید؟
** خیر اثری در دست تولید ندارم و این بازهم به همان بحثی که از ابتدا به آن اشاره کردم بازمیگردد. البته پروژه آماده پرداخت دارم اما وقتی حامی مالی نیاید و از تولید فیلم حمایت نکند، نمیشود بگوییم فیلمی برای تولید در دست داریم.
شما مدتی هم در کره جنوبی و در بوسان تحصیل کردید. به نظرم کمی تحت تاثیر کیم کی دوک، فیلمساز برجسته کرهای نیز قرار گرفتهاید.
** البته من تحصیلات سینمایی در کره جنوبی نداشتم. سال ۲۰۰۹ بود که برای گذراندن دورهای آکادمیک در فیلمسازی به بوسان رفتم. آن دوره هر دوسال یک بار همزمان با جشنوارهای در کره جنوبی برگزار میشد و نمیدانم آیا هنوز هم این دوسالانه طبق روال برگزار میشود یا نه. درباره کیم کی دوک فقید هم باید بگویم او فیلمسازی برجسته و صاحب سبک بود و البته من تحت تاثیرش نبودم.
یاسر سماوات
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است