چهره روز؛
داریوش ارجمند و دور دنیا در ۸۰ سال!
داریوش ارجمند برای این که نقش خود را ماندگار نگه دارد، به تکنیک «تکیه کلام» روی آورده است که در این کار نیز موفق بود.
روزنامه صبا – زادروزش مصادف است با پنجمین روز از مردادماه. روزی که به سال ۱۷۷۹ میلادی (۲۷ ژوئیه) شاهد اختراع دوچرخه در مانهایم آلمان بود. روزی که در سال ۱۳۵۹ خورشیدی، محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران، یک سال و نیم پس از انقلاب و پس از حدود ۳۷ سال دیکتاتوری پهلوی دوم، در مصر درگذشت. داریوش ارجمند، هنرمند برجسته و نامدار سینما و تلویزیون ایران چنین روزی از سال ۱۳۲۳ خورشیدی در مشهد مقدس متولد شد.
اگر چه خودش میگوید اصالتی بیرجندی دارد. ارجمند در خانوادهای پدری نظامی با نام استوار نصرالهی (نام خانوادگی آنها بعدها تغییر میکند) و مادری متمول که از خانوده معروف یغمایی در مشهد بود متولد شد (داریوش ارجمند خواهرزاده کورش یغمایی خواننده ترانههای پاپ ایران است) ارجمند دوران ابتدایی و دبیرستان را در زادگاهش به پایان رساند و برای حضور در دانشگاه و تحصیلات عالیه نیز راهی دیار دیگری نشد.
ارجمند اواسط دهه ۱۳۴۰ وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد تا با کارشناسی در رشته تاریخ فارغالتحصیل شود اما علاقه فراوان او به اندیشههای دکتر علی شریعتی، جامعهشناس فقید و برجسته معاصر ایران باعث شد در رشته جامعهشناسی نیز به تحصیل بپردازد و دانشجوی شریعتی شود. گذشته از تاریخ و جامعهشناسی اما او عشق بزرگ دیگری نیز داشت. ارجمند هرگز نمیتوانست آتش اشتیاق به سینما و بازیگری را در ضمیر خود پنهان کند، پس برای تحصیلات تکمیلی راهی پاریس می شود. پایتخت باشکوه و فریبای فرانسه چند سال پس از اشغال نازیها همچنان ابهت و جبروت خود را حفظ کرده بود.
ارجمند موفق شد با نمرات خوب مدرک کارشناسی ارشد رشته تئاتر و سینما را از دانشگاه پاریس-سوربن که هنوز با دانشکده ماری و پییر کوری تلفیق نشده بود، دریافت کند.
ارجمند در بازگشت به ایران و اواخر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به اتفاق مهرداد تدین و فریدون جیرانی جریان «سینمای آزاد» را راهاندازی کرد. او از همان آغاز راهش در این حرفه، علاقه خود را به کارگردانی هم نشان داد. فیلم ۸ میلیمتری «هیس» نخستین تجربه کارگردانی ارجمند در آن بزنگاه بود. او چند فیلم دیگر نیز با این فرمت ساخت تا سال ۱۳۶۲ که نخستین فیلم ۱۶ میلیمتری خود را با عنوان «گفت زیر سلطه من آیید» جلوی دوربین برد. این بازیگر نامدار تاریخ سینمای ایران حضور خود را روی پرده نقرهای با فیلم ماندگار «ناخدا خورشید» اعلام کرد.
فیلمی که سال ۱۳۶۵ به کارگردانی ناصر تقوایی ساخته شد. داستان فیلم مربوط به دهه ۴۰ خورشیدی است که در شهری بندری و جنوبی روایت میشود. لنج ناخدا خورشید که یک دست هم ندارد، با راپرت خواجه ماجد، یکی از بازرگانان متمول بندر، به دلیل قاچاق سیگار توقیف شده و روزگار او به سختی میگذرد. برای همین وقتی مستر فرهان (علی نصیریان) به او پیشنهاد قاچاق مسافر به آن سوی آبهای خلیج فارس را میدهد، ناگزیر از پذیرش آن است.
ماجرا اما به اینجا ختم نمیشود. مستر فرهان با تحریک سرهنگ (فتحعلی اویسی) به ناخدا پیشنهاد میدهد ثارقان اموال خواجه ماجد را به آن سوی آب ببرد و با کمک به فرار آنها انتقام خود را از خواجه ماجد بگیرد… «ناخدا خورشید» در واقع برداشت آزادی از داستان «داشتن و نداشتن» نوشته ارنست همینگوی است. ارجمند برای نقشآفرینی در این فیلم موفق شد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از پنجمن جشنواره فیلم فجر ازآن خود سازد. سعید پورصمیمی نیز با هنری که در جان بخشیدن به نقش «ملول» داشت مفتخر به دریافت لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد این جشنواره شد.
موفقیتهای «ناخدا خورشید» به مرزهای داخلی محدود نمیشد و این فیلم یوزپلنگ برنزی چهل و یکمین دوره جایزه بینالمللی فیلم لوکارنو را به خود اختصاص داد. به یقین بازی بیبدیل ارجمند در نقش اول این فیلم، نقش عمدهای در موفقیتهای نخستین ساخته بلند تقوایی داشت. با وجود این شروع درخشان، داریوش ارجمند به بازیگری اصطلاحاً گزیده کار در سینمای ایران بدل شد! او فعالیت خود را در سالهای باقیمانده دهه ۶۰ با بازی در چند فیلم دیگر به پایان رساند. «کشتی آنجلیکا» دیگر کار ماندگار ارجمند در این سالها بود. او این بار درنقش «احمد بیک» بازی متفاوتی از خود به نمایش گذاشت. احمد بیک که مختصات کشتی غرقشده انگلیسیها با نام آنجلیکا را در آبهای خلیج فارس پیدا کرده، برای استخراج این گنج از دل آبهای نیلگون خلیج فارس نیاز به ساز و برگ سفر دارد. پس با حاکم شیراز شریک میشود و حاکم هم پسرش (مجید مظفری) را همراه او به دریا میفرستد… ارجمند در این فیلم کنار بازیگران برجستهای مانند زندهنامان مهدی فتحی، عزتالله انتظامی و پرویز پورحسینی به نقشآفرینی پرداخت. البته که نمیتوان از نقشآفرینی او در فیلم «پاییزان» رسول صدرعاملی به سال ۱۳۶۶ هم به سادگی گذشت. «پرده آخر» به کارگردانی واروژ کریم مسیحی، دیگر کار برجسته داریوش ارجمند در اواخر دهه ۶۰ است. بازی در نقش «کامران میرزا» که ماهیتی ضدقهرمان دارد و در پی دسیسهچینی به اتفاق خواهرش «تاجالملوک» در پی دیوانه جلوه دادن «فروغ الزمان» (فریماه فرجامی) و تصاحب ارثیه برحق اوست، گواهی بر هنر ارجمند در ایفای نقشهای متفاوت محسوب میشود. روند کارهای گزینشی ارجمند در دهه ۷۰ نیز تداوم دارد. سال ۱۳۷۳ او در فیلم پر سر و صدای «آدم برفی» به کارگردانی داود میرباقری، نقش محوری «اسی خان» را بازی میکند. اسی به اتفاق جواتی (پرویز پرستویی) که به اتفاق موسیو چرچیل (زندهنام مهدی فتحی) در استانبول هتلداری میکنند، عباس خاکپور (اکبر عبدی) را که برای ویزای آمریکا به هر دری میزند با پروژه مستر جانسون سرکیسه میکنند. هرچند این فیلم تحت تاثیر نقشآفرینی بیهمتای اکبر عبدی در دو نقش مرد و زن (عباس و درنا) قرار گرفت اما به یقین بازی تکمیلی ارجمند در نقش اسی خان، به عبدی نیز کمک شایانی میکند. ارجمند در همان سالها در پروژه ۵ ساله تولید سریال اما علی (ع) نیز حضور داشت.
بیگمان بازی در نقش مالک اشتر نخعی نیز یکی از خاطرات فراموش نشدنی این بازیگر محسوب میشود. به عبارت بهتر باید گفت مخاطبان قدیمی سیما، ارجمند را با مالک اشتر به خاطر سپردهاند و مخاطبان نسل نو، او را با «حشمت فردوس» سریال تلویزونی «ستایش» میشناسند. ارجمند سال ۱۳۷۹ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در فیلم «سگکشی» به خود اختصاص داد تا دومین سیمرغ را نیز از جشنواره فجر به خانه ببرد. بیتردید ارجمند هنوز هم فرصت این را دارد تا با بازی در نقشی خاص، شانس خود را حتی در آستانه ۸۰ سالگی آزمایش کند.
فردوس جاودان
بدون شک یکی از ماندگارترین شخصیتهایی که در مجموعههای تلویزیونی سیمای ایران، خلق شد، کاراکتر «حشمت فردوس» با نقشآفرینی داریوش ارجمند بود. فردوس در واقع شخصیت یک بازاری سالخورده است که البته سن و سالش را قبول ندارد و با مرامی دیکتاتورمآب و گویشی خاص میکوشد همواره و در هر موقعیتی حرف خود را به کرسی بنشاند. البته که پشت این ظاهر خشن و بدون انعطاف، ورای این شخصیت سلطهجو، کودکی درون وجود دارد که به غایت احساساتی است و طبیعتی عاطفی سراسر وجودش را تسخیر کرده است.
شاید فصل سوم مجموعه تلویزیونی ستایش و جایی که خرده روایت عاشقانه او و «خانم بزرگ» با نقشآفرینی اکرم محمدی به تصویر کشیده میشود، این وجهه از شخصیت حشمت فردوس را به خوبی نمایان سازد. فردوس که محور اصلی اتصال دیگر شخصیتهای داستان به هم نیز محسوب میشود در این فصل باید در چند کاراکتر ایفای نقش کند. از طرفی او باید در همراهی و همکاری با نوههایش نقش پدربزرگ را بازی کند. صدالبته که این پدربزرگ با همه پدربزرگهای تیپیکی که میشناسیم فرق میکند. از سوی دیگر فردوس در درگیری با دارو و دسته پریسیما (فریبا نادری) به سرکردگی حمید صنادری (سینا شفیعی) که قاتل پسر صابر نیز هست، چهره دیگری دارد. به یقین این تریلوژی کار به غایت دشواری است ولی برای بازیگری مانند داریوش ارجمند با سابقه چند دهه فعالیت در سینما و سیمای ایران، که گاه بازی در نقش تبهکاری پاک باخته را در «پاییزان» تجربه میکند و گاه در نقش مالک اشتر، از محبان، مریدان و امیران حضرت علی (ع) ظاهر میشود، کار سختی نیست.
با وجود این، داریوش ارجمند برای این که نقش خود را ماندگار نگه دارد، به تکنیک «تکیه کلام» روی آورد. به نظر در این کار موفق هم بود، چه مدتها تکیه کلام او در کوچه و خیابان دستمایه شوخیها و خوشمشربیهای اقشار مختلف شده بود. به هر ترتیب شخصیت حشمت فردوس، از آن دست کاراکترهایی است که میتوان دربارهاش مدتها بحث کرد.
یاسر سماوات
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است