چهره روز؛
اکبر عبدی؛ بازیگری همه فن حریف
بیگمان اکبر عبدی یکی از برترین بازیگران ایران است، که در هیچ نقشی کم نیاورده است.
روزنامه صبا – سالگرد تولدش مصادف است با اوایل آخرین ماه تابستان ۱۳۱۷ خورشیدی، هنگامی که دو خط شمال و جنوب راهآهن ایران افتتاح شد. این روز همچنین با تطبیق ۲۶ آگوست، مصادف با تصویب اصول حقوق بشر در مجمع ملی فرانسه به سال ۱۷۸۹ (همزمان با انقلاب کبیر این کشور) و ملهم از اندیشههای «ژان ژاک روسو» مصادف است.
اکبرعبدی، ستاره کمنظیر و پرفروغ سینما و تلویزیون ایران نیز چنین روزی یعنی ۴ شهریورسال ۱۳۳۹ خورشیدی در محله نازیآباد تهران دیده به جهان گشود. پدرش اردبیلی بود و با حقوق کارگری چرخ زندگی می گذراند و مادرش نیز تهرانی بود. جرقه بازیگری در ۹ سالگی وجودش را شعلهور میکند، شبی که او در یک مهمانی فامیلی، ادای همه اعضای فامیل را درمیآورد. مادرش چند روز بعد سه النگویی را که تمام داراییاش محسوب میشد، میفروشد و کمی هم از دروهمسایه قرض میکند تا پسر مستعدش را در کانون فکری کودک و نوجوان نازیآباد ثبت نام کند.
او در جوانی درکارگاهی بیرون از شهر (جاده مشهد) به تراشکاری میپردازد؛ اما عمر او در این حرفه دو سال بیشتر نیست. فقط کافی بود زندهنام رضا ژیان با پرس و جو آدرس او را در بعدازظهری دم گرفته ازحرم آفتاب، ناباورانه پشت دستگاه تراشکاری پیدا کند. شاید اگر مخاطبان سری سوم مجموعه «زیر آسمان شهر» میدانستند نیم قرن پیش بین ژیان و عبدی چه گذشته، خیلی خوب پژمردگی عبدی را پس از درگذشت نابهنگام رضا ژیان، درک میکردند.
چند سال پس از انقلاب، اکبر عبدی با گروه کودک و نوجوان شبکه یک همکاری خود را آغاز میکند. «باز مدرسهام دیر شد» مجموعهای بود که وی سال ۱۳۶۲ با نقش «محسن» در آن ظاهر شد. «جنجال بزرگ» نخستین فیلم بلند عبدی بود که سال ۱۳۶۳ مقابل دوربین قرار گرفت. همان سال او در فیلم «مردی که موش شد» نقشی فرعی بازی کرد. دو سال بعد ابتدا در فیلم «ماموریت» کاری از حسین زندباف به ایفای نقش پرداخت و سپس با کمدی «اجاره نشینها» اثر ماندگار داریوش مهرجویی به اوج شهرت رسید.
بازی او در نقش «آقا باقر» زمانی که بعد از بمبگذاری در بنگاه املاک با سر و صورت سیاه به خانه بازمیگردد و مقابل در خانه فریماه فرجامی را که اصلا حواسش جای دیگری است از ترس شوکه میکند، بی نظیر بود. یک سال بعد عبدی در فیلم «غریبه» نقش «پرویز» را با هنرمندی تمام ایفا میکند. پرویز برادر زن بهرام پرتوی (مهدی هاشمی) بود که پس از بازنشستگی در نمایشگاه خودرویی که دارد به او کار میدهد اما روحیه بهرام با دلالی و فرهنگ این شغل کاذب همخوانی ندارد و …. عبدی با تکیه کلام «پسر! ماشینو بپا غریب غربا روش خط و خال نندازن» در این فیلم نشان داد از پس نقشهای تیپیک هم به خوبی برمیآید. (او یک دهه بعد این نقش را با کاراکتر «اثباتی» در سریال «به سوی افتخار» تکرار کرد) یک سال بعد او در فیلم «گراند سینما» نقش ژاندارم کم سوادی را بازی میکرد و اینجا هم از تکیهکلام «مردیکه مشروطهچی» برای غنی ساختن کاراکتر ژاندارم بهره گرفت. سال ۱۳۶۸ خاطرهانگیزترین دوران حرفهای این بازیگر برجسته را رقم زد. او در این سال در چهار فیلم جلوی دوربین رفت که سه فیلم از این تعداد در سینمای ایران ماندگار شدند.
عبدی در فیلم «مادر» علی حاتمی با نقشآفرینی بیبدیل عبدی در جان بخشیدن به کاراکتر «غلامحسین» یکی از جاودانهترین بازیهای خود را انجام داد. نبوغ عبدی در ایفای این نقش آنجا عیان شد که دوربین حاتمی ، غلامحسین را در مرکز توانبخشی بیماران روانی و کنار دو بیمار واقعی نشان داد. جایی که انگار عبدی از آن دو نفر بیشتر درگیر سندرومش شده بود! جمله «مادر مرد از بس که جان ندارد» هیچگاه از یاد تماشاگران فیلم «مادر» پاک نمیشود. او برای این نقشآفرینی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد هشتمین جشنواره فیلم فجر را کسب کرد. «دزد عروسکها» در گروههای سنی کودک به کارگردانی محمدرضا هنرمند، دیگر فیلم فراموش نشدنی عبدی در سال ۶۸ بود. او در این اثر با دو نقش «آقا خور خور» و «دزد» مقابل دوربین هنرنمایی کرد.
سرانجام فیلم دوست داشتنی «ای ایران» دیگر اثر بهیادماندنی این هنرپیشه برجسته در آن سال بود. عبدی در «ای ایران» نقش گروهبان «مکوندی» را بازی میکرد. کاراکتر ژاندارم بیسواد اینجا هم به خوبی اجرا شد. عبدی این بار جای تکیه کلام از تکرار یک حرکت به عنوان ترجیع بند نقشآفرینیاش بهره برد. او در چند نوبت پا روی پای برخی معترضان روستا میگذاشت و با کف دست ضربهای به پیشانی آنها میزد.
علاقه او به سینمای کودک و نوجوان باعث شد یک سال بعد در فیلم «سفر جادویی» ابوالحسن داودی نیز حضور یابد اما سال ۱۳۷۰ هم یکی دیگر از پرکارترین دورههای این هنرمند سینمای ایران بود. «ناصرالدین شاه آکتور سینما» «سیرک بزرگ» «دل شدگان» و «مدرسه پیرمردها» چهار فیلم او در این برهه بودند. عبدی سال ۱۳۷۳ نیز در پنج فیلم حضور یافت اما از بین آنها «تحفه هند» و «آدم برفی» بیش از بقیه در اذهان علاقهمندان سینما باقی ماندند. بازی در «آدم برفی» را شاید بتوان یکی از شاهکارهای وی به شمار آورد. بازی او در دو نقش که اولی مرد «عباس خاکپور» و دیگری زن «درنا خاکپور» بود، این بازیگر را به محبوبیتی وصفناشدنی رساند. او سال ۱۳۹۰ یک بار دیگر در فیلم «خوابم میآد» نقش یک پیرزن (مادر رضا) را بازی کرد. جالب اینکه او برای بازی در نقش یک زن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد سیامین جشنواره فیلم فجر را کسب کرد! عبدی یکی از معدود بازیگرانی بود که حتی با بالا رفتن سنش هم همواره مورد توجه کارگردانان سینما و تلویزیون قرار میگرفت. او در دهه ۸۰ و ۹۰ هم دوران پرکاری را پشت سر گذاشت. شاید بتوان «اخراجیها» اثر مسعود دهنمکی را در دهه ۸۰ و «رسوایی یک و دو» را در دهه ۹۰ جزو آثار برجسته او دانست.
این هنرمند تمام نشدنی در تلویزیون هم نقشهای ماندگاری بازی کرد. بازی در سریال «در خانه» در نقش «پدر محسن» با تکیه کلام :«با اجازه صاحبخونه…» یکی از این آثار است. البته او پیشتر در «محله برو بیا» و «باز مدرسم دیر شد» به ایفای نقش پرداخته بود.
بیگمان عبدی یکی از برترین بازیگران تاریخ سینمای ایران است، چرا که او در هیچ نقشی ودر هیچجا، کم نیاورده است.
یاسر سماوات
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است