چهره روز؛
نمایش مردم، نقطه آغازی برای داوود رشیدی
جنس بازی و فیزیک صورت و انعطاف چهره داوود رشیدی، دست او را برای بازی در نقشهای مثبت و منفی باز میگذاشت.
روزنامه صبا – در یک روز گرم تابستانی به سال ۱۳۱۲؛ درکوچه آبشارخیابان ری تهران، در خانوادهای که ریشهشان به شهر بابل، در استان مازندران و خاندان حائری مازندرانی باز میگردد، متولد شد. پدر او عبدالامیر رشیدی حائری دیپلمات بود و در چند کشور نیز سفیر شد. پدربزرگش، محمد حائری مازندرانی معروف به ابنالشیخ از روحانیان مشروطه خواه و جدش زینالعابدین حائری مازندرانی از مراجع تقلید عصر قاجار بود.اما داوود پسر نو رسیده این خاندان با اصالت که به دلیل شغل پدر تحصیلاتش را در خارج از کشور گذراند، پیشه هنرپیشگی را از هفت سالگی با معرفی دختر عمهاش طوسی حائری، به عبدالحسین نوشین، برای بازی در نمایش مردم، شروع کرد.
او را با نقشهای موفقی مانند مفتش شش انگشتی، در هزاردستان، رضا خان در کمال الملک، رییس جمهور اوبینا در «یکی از این روزها» و آثار دیگری چون «گل های داوودی»، سریال گرگ ها، عطر گل یاس و آوای فاخته به یاد میآوریم.
وی فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی، از دانشکده ژنو و دیپلم کارگردانی و بازیگری، از آکادمی موزیک ژنو بود و در دوران دانشجوییاش در سالهای ۱۹۵۸ تا سال ۱۹۵۹، کارگردانی و بازیگری نمایشهای بریتانیکوس «ژان راسین» و «مرید شیطان» نوشته برنارد شاو را بر عهده داشت. رشیدی، در این سالها بیش از ۴۰ تئاتر را در کارنامه خود ثبت کرده، تئاترهایی مانند «پیروزی در شیکاگو» که به واسطه کارگردانی و بازیگریاش شهرت فراوانی برای او به همراه آورد. آخرین کارگردانی تئاتر او به نمایش «زمین مقدس»، باز میگردد که در سال ۱۳۸۵ به روی صحنه رفت.
متاسفانه داوود رشیدی، پس از ۴۲ سال فعالیت مستمر هنری، در پنجم شهریور ۱۳۹۵ دیده از جهان فرو بست.
رشیدی بازیگری برون گرا
داوود رشیدی تا پیش از سال ۱۳۵۲ که مسئولیت اداره تئاتر را برعهده داشت با بازیگرانی چون مرحوم پرویز فنی زاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه رستگار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند و سوسن تسلیمی، گروه تئاتر امروز، را پایهگذاری کرد. رشیدی از سال ۱۳۵۲ به تلویزیون آمد و در سمت مدیر گروه نمایش و سرگرمی فعالیت کرد.در این ایام بود که آثار تلهتئاتری فاخر با کارگردانی افرادی چون رضا کرم رضایی، داریوش مودبیان، سیروس ابراهیم زاده، پری صابری، اسماعیل خلج، رضا بابک، منیژه محامدی، مرحوم حمید سمندریان و رکن الدین خسروی تولید و روانه آنتن رسانه ملی شد.
داوود رشیدی، که با فیلم «فرار از تله» درسال۱۳۵۰ ساخته جلال مقدم کارش در سینما را آغاز کرد و پس از ۴۲ سال حضور در سینما، نزدیک به همین تعداد فیلم را بازی کردهاست. در برخی از این آثار مانند «تهران روزگار نو»، «کمال الملک»، «گل های داوودی» و «شیلات» خوش درخشید.
حضور رشیدی درژانرهای مختلف دلیل محکمی بود بر تسلط این بازیگر بر نقشهای متنوع و شناخت کامل او از ژانرهای گوناگون. جنس بازی و فیزیک صورت و انعطاف چهره داوود رشیدی، دست او را برای بازی در نقشهای مثبت و منفی باز میگذاشت و امکان حضورش در ژانرهای مختلف را میسر میساخت.
چهره و آناتومی داوود رشیدی به دلیل گونه برجسته، پیشانی بلند و چانهای تخت، زمانی که موها و ریشهایش را کوتاه نگه میداشت، ترکیبی را در چهرهاش میساخت که او را قادر به ایفای نقشهای مختلف منفی از جمله شخصیتهایی چون رضا خان و مفتش شش انگشتی و پادشاه سریال «گرگها» میکرد.
اما برای رسیدن به این جنس نقشهای منفی، صدا و حرکتهای دست او یا بهتر بگوییم بازی با دستانش همواره از جمله عواملی بود که او را از رسیدن به این نوع کاراکترها دور میکرد و به همین سبب برای نقشهای منفی عموما از صداپیشگان برای او استفاده میشد. چرا که صدای او حجم صدای یک شخصیت منفی را نداشت. در واقع صدای صداپیشگانی مانند ناظریان و عرفانی در کنار چهره قابل انعطاف او یک نقش منفی استثنایی مانند مفتش شش انگشتی، رضا خان و پادشاه سریال «گرگها» را خلق کرده و به بازی او نوعی خشونت و قاطعیت میبخشد.
بی شک در میان نقشهای منفی داوود رشیدی، نقش رضا خان، استثنایی ترین نقش او به حساب می آید؛ نقشی که تمام ویژگیهای چهره و حضور صدا پیشهای به نام ناظریان را در اجرا به شکلی مطلوب کنار هم قرار دادهاست؛ اتفاقی که در میان نقشهای منفی دیگر او به خاطر جنس و ویژگی خود نقشها کمتر رخ داده بود.
و اما در سریال «گرگ ها» با پادشاهی روبرو بودیم که با وجود جایگاه و مقامش، شخصیتی بیمار، ضعیف، مستاصل و تحت کنترل با کمترین قدرت را داشت. نقش پادشاه اما به خاطر ویژگیهایی که به آن اشاره شد، منفی کلاسیک نبود. شخصیتی مانند مفتش شش انگشتی، سریال «هزار دستان» نیز چندان منفی نبود.
مفتش شش انگشتی، سریال «هزاردستان» به عنوان یک مامور جاهطلب در پی کسب مال و ثروت در لوای انجام وظیفهاش به عنوان یک مامور شهربانی بود. او زمانی که به تدریج و پس از شکنجههای فراوان رضا خوشنویس، از داستان او مطلع شد، چون تحول رضا از تفنگچی بودن به خوشنویس شدن، دچار این تغییر میشود، به این ترتیب با یک شخصیت اما با دو نگرش مختلف روبرو میشویم. باید اذعان داشت زنده یاد علی حاتمی در این سریال، یکی از استثناییترین چهرهها و قابلیتهای آناتومی صورت این بازیگر را به تصویر کشیده بود.
داوود رشیدی، با سبیلهای قیطانی، و کلاه شاپو و صورت کاملا تراشیده شبیه یک گانگستر میشود و در مقابل، زمانی که سر و صورتش را با محاسن و موهای نسبتا بلند میپوشاند، دیگر چانه تخت و عناصر دیگری که در صورتش او را برای خلق چهرهای منفی یاری میکند، قابلیت خود را از دست میدهد. او درکنار این چهره اگر در ادای دیالوگ از دستان و صدای خود نیز سود میجوست به واسطه این عناصر قادر بود از قالب نقشهای منفی فاصله گرفته و یا سببساز ضعف در خلق نقشهای منفیاش شود.
این قالب بازی او را به مردی قابل احترام، دوست داشتنی و آرام تبدیل میکرد. بازی در فیلمهای «گل های داوودی» و «راه افتخار» و سریال های «عطر گل یاس» و «آوای فاخته» و بسیاری دیگر از نقشهای مثبت او از این اصل تبعیت میکردند.
در دو سریال تاریخی داوود رشیدی، شاهد نقشهایی هستیم که به واقع نقشهای منفی به حساب میآیند اما سازندگان آنها از قالبی متفاوتتر از آنچه گفته شد، سود جستهاند. نقشهای عمرعاص، در «تنهاترین سردار»، فضل ابن ربیع، در سریال «ولایتعشق»، «مختارنامه» و رییس جمهور اوبینا در «یکی از این روزها» در ظاهر چهرههای متفاوتتر از نقشهای منفی و مثبت دیگر او به نظر میآیند.
در مورد دو شخصیت منفی یاد شده باید گفت این دو شخصیت نقشهای منفی در داستان هستند، اما به این دلیل که شخصیتهای بارز و شناخته شدهای در تاریخ بودند و مخاطب با پیش فرض منفی بودن به سوی آنها می رود و نیز به خاطر اینکه این افراد هر دو عرب هستند و چهره و صورت برافروخته و آفتاب سوختهای دارند، در نوع آرایش و پیرایش صورت آنها و همچنین پوشش و طراحی لباسشان تفاوتهای اساسی وجود دارد.
ولی این تفاوت در میان نقشهای مثبت و منفی به گونهای دیگر خود را در چهره داوود رشیدی نشان میدادند. این تفاوت در آرایش موها و اصلاح ریش در نقشهای عمرعاص و فضل ابن ربیع کاملا محسوس است و طراحی گریم به شخصیت داستان کمک شایانی کرده است.
با وجود تمام ویژگیها، اما به این دلیل که برای صدای او از صداپیشگان مجرب و متناسب با نقش استفاده نشده است، رشیدی را در باور پذیر کردن نقش متکی به استعداد و تجربه فوقالعادهاش کرد.
در سریال «یکی از این روزها» نیز این شناخت و شخصیت پردازی و اطلاعات به مخاطب داده می شد؛ اینکه قرار است یک شهروند خوب به جای رییس جمهور فقید کشور چند صباحی به قدرت برسد و در نهایت نیز شجاعانه و مانند یک قهرمان ملی در حرکتی تروریستی کشته شود. جنس بازی داوود رشیدی، نیز در خلق برخی از نقش های موفقش تاثیر بسزایی داشت. او بازیگر برون گرایی بود. از این رو نباید در لحظات حسی و عاطفی از او انتظار یک بازی زیر پوستی میداشتیم. وی با حرکت های دست و ادای دیالوگ ها به صورت بریده بریده می کوشد حس نقش را در بازیاش برونی کند. بازیای که اصطلاحا تئاتری گفته می شود و از تئاتر درون او به ودیعه گذشته شده بود. این ویژگیای است که اگر در تلویزیون به درستی از آن استفاده نمیشد، نه تنها نقشهای منفی بلکه در مواقعی شخصیت مثبت را نیز تحت الشعاع خود قرار میدهد و اگر میشد حس و اجرای نقش را در مقابل دوربین با آن درآمیخت و از حرکات اضافه مقابل کادر تلویزیون و سینما کاست، در بازی و خلق شخصیتها به او کمک شایانی می کرد. اتفاقی که در بازی داوود رشیدی، هنگامی که با برخی از کارگردانان مطلع به شیوه بازیگری؛ رخ دادهاست. به عنوان مثال زنده یاد علی حاتمی و داوود میرباقری از کارگردانانی هستند که شناخت خوبی نسبت به بازی داوود رشیدی داشتند.آنها کوشیدند برخی حالات و بازیهای تئاتری را در مقابل دوربین از او بگیرند. به همین سبب شاهد آن بودیم که مرحوم داوود رشیدی، بهترین بازیهایش را در آثار زنده یاد علی حاتمی، ارائه کرده است.
در مقایسه حضور در دو مدیوم سینما و تلویزیون، داوود رشیدی،بهترین کارها و موفقترین بازیهایش را در آثار تلویزیونی ارائه داده است. در واقع اگر مخاطب بخواهد او را با کارهای موفقش معرفی کند. بی شک چهره او را در آثار متفاوت تلویزیونی مانند «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» و ششانگشتی «هزاردستان» به یاد خواهد آورد.
مرحوم داوود رشیدی ، همواره میل و شوق تجربه اندوزی و کشف قابلیت های بازیگری، کارگردانی و حضور در عرصههای مختلف را داشت. از این رو تلاش او قابل احترام و تقدیر بود.
مهدی قنبر
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است