گفتگویی درباره شب یلدا و تاریخچه باستانی این آئینایرانی
پتانسیل دراماتورژی در فرهنگ باستانی
تاریخ این آئین به هزاره دوم پیش ازمیلاد برمیگردد، قبل از زرتشت، ایرانیان باستان مراسم شب یلدا را برگزار میکردند.
محمد عارف، دانشیار دانشگاه و انسانشناس، نویسنده، کارگردان، و عضو هیاتعلمی دانشگاه، پژوهشگر برگزیده هنر دانشگاههای ایران است. که تاکنون هشت کتاب شاخص در زمینه انسانشناسی هنر نوشته است. درکتاب کمیجان به مردم شناسی هنر میپردازد و «تئاتر مردمی» این شهر را از دید «انسانشناسی آیینی» مورد بررسی قرار دادهاست. ایشان کتاب درخت گیان نیز به انسان شناسی تئاتر قوم ارمن در ارمنستان پرداخته است کتاب شور شیرین و جزیره نیز دو کتاب دیگر از محمدعارف در زمینه نمایش و متکی بر کهن الگوهای ایران باستان است. نمایشنامه پشت درهای خاکی، خاکخندهریز، شب واقعه از آثار موفق اوست که علاوه بر کسب جایزه اجرای تلویزیونی و صحنه داشتند، دکتر محمدعارف جوایز متعددی را از جشنوارههای مختلف دریافت کرده که مهمترین آنها عبارتند از: تندیس برجسته پژوهشگر برتر هنر و معماری دانشگاههای ایران. به همین بهانه روزنامه صبا در موضوع شب یلدا و تاریخچه باستانی این آئینایرانی گفتگویی با دکتر محمد عارف داشت که در ادامه می خوانید؛
از سابقه آئینی و فرهنگی شب یلدا در ایران باستان بگویید؟
حقیقتا من هم مانند مردم ایران ناراحت هستم و زمانی که مردم ایران شاد باشند، من هم شاد خواهم بود. ولی شب یلدا را هم باید با خانواده درمانی و احترام به بزرگان گردهمآیی فامیلی داشته باشیم. تاریخ این آئین به هزاره دوم پیش ازمیلاد برمیگردد، قبل از زرتشت، ایرانیان باستان مراسم شب یلدا را برگزار میکردند. در ایران باستان ما دوفصل داشتیم یکی تابستان و دیگری زمستان. با چله، که زمان استراحت چوپانان، کشاورزان و مردم فرا میرسد، آئین گرانسنگ یلدا برگزار میشود. از آن سو ورود به تابستان هم که آغازگه آن از اول تیرماه است برای ایرانیان بسیار حائز اهمیت است. تنها مردم و کشوری که بر کره زمین به لحاظ ستاره شناسی و گاهشماری متوجه شدند، که این شب خاص چند ثانیه طولانیتر از شب های دیگر است، ایرانیان بودند. به همین خاطراز غروب آفتاب آتش روشن میکردند، البته نه به خاطر آتش پرستی، چرا که اصلا آتشپرستی در میان ایرانیان باستان وجود نداشته، و رسم آتش روشن کردن در واقع یک نیایش محسوب میشده است، عنصر آب و آتش و زمین و هوا( آخشیج های ایرانی) برای ایرانیان باستان بسیار پراهمیت بوده، همان طور که در فرهنگ ایران آبدهان انداختن به آتش و همین طور ادرار در آب ممنوع شمرده میشد. اینها نشانه احترام ایرانیان به طبیعت است که معتقد بودند از نشانههای خدواندگار است. بنابراین مردم در این شب از غروب سی آذر، آتش روشن کرده و تا صبح طلوع خورشید آتش روشن بود. رسم آتش روشن کردن در ایران باستان با این مفهوم بوده که جهالت، حشرات موذی وپلیدی و اهریمنی از درون شان خارج شود، و یا از ورود آن به خانههایشان جلوگیری کنند. به همین دلیل کوچکترها در خانه بزرگان فامیل جمع میشدند، و با نمادینترین میوهها که انار و هندوانه بود مراسم برگزار می گشت،هر دوی این میوه ها تمثیلی از خورشید هستند، دانه های انار نماد تکثر و فراوانی است و هندوانه هم وقتی قاچ میخورد، شکل نمادینی از خورشید را دارد.این آئین که به میترا مربوط میشد در ایران پایهگذاری شد و بعد از آن به ۲۶ کشور دنیا هم اشاعه پیدا کرد. به نواحی از سوریه، ایتالیا، اسکاتلند و کشورهای بریتانیایی و در ادامه نیمی از قاره اروپا،رفته و اجرا میشد. شب یلدا با مضمون گردهمایی خانوادگی، به منظور از بین بردن کدورتهای کهنه خانوادگی و تبدیل قهرها به آشتیها صورت میگرفت.مجموعهای از تنقلات با ریشه طب سنتی هم در این مراسم استفاده میشد. این دورهمی خانوادگی برای دور راندن ارواح زشتی و پلیدی به درون آنهاست.این مراسم مانند عید نوروز نبود که همه به خانه هم میروند، در این شب کوچکترها به خانه بزرگان میرفتند، و در خانه آنها دور هم جمع میشدند.
برخی ایران شناسان بر این عقیده اند که آئین شب یلدا باعث شکلگیری عیدپاک و جشن کریسمس شده است، نظر تان در این باره چیست؟
مسیحی ها دو تولد دارند، یکی ۲۵ دسامبر و دیگری در اول ژانویه، که از آن با نام میلاد مسیح یاد می کنند، آئین شب یلدا و میترا دوهزارسال قبلتر وجود داشته است، که نماد آن همان مهرابه ها است که شامل یک عبادتگاه و در کنارش جوی آب است این مراسم سالهای سال در دنیا اجرا میشده است. در واقع مسیح در ژانویه، ۶ روز پس از ۲۵ دسامبرمتولد شده بود که آن را اختصاص میدهند به ۲۵ دسامبر که مقارن بود با شب یلدای ایرانیان، به همین خاطر ارتدوکس ها و کاتولیک ها دو بار تولد میلاد عیسی مسیح را جشن می گیرند، همان طور که بیشتر آئینهای که در شب یلدا برگزار میشود در جشن های کریسمس هم اجرا میشود ، از وجود نماد درخت ، دورهم جمع شدن تا موسیقی و شعر و سایر متریالها از خود فرهنگ مسیحی که در آن گنجانده شده است. از آن سمت از سوی جامعه پزشکی مطرح میشود که اگر کسی انار وهندوانه، را درآغاز فصل سرما استفاده کند، سرما به بدن او رسوخ نمیکند و احتمال بیماری در او پایین میآید. تفال زدن به دیوانحافظ در شب یلدا نمادی از خواستههای قلبی مردم بوده که یکی از آنها فرهنگ بختگشایی برای جوانان بوده است در مجموع تمامی آئینهای ایرانی کهن در ایران باستان عالمانه و حکیمانه است.
آیا درخت کاج هم در فرهنگ ایران باستان مورد استفاده بوده است؟
در ایران ما از آن به عنوان درخت زندگی یاد کردهایم که بنده شرحی مفصل درباره این درخت در کتابی با عنوان « درخت گیان» انتشارات نائیری آوردهام. که مربوط به آئین میترا است و هرجا که آئین شب یلدا بوده درخت هم درکنارش است. کنده کاری و نقش برجسته هایی که در اسپانیا و ارمنستان و … به جا مانده است نشانه موثقی از نشر این آئین در جهان دارد. البته نوع درخت در هر منطقه با توجه به شرایط اقلیمی و آب و هوایی فرق میکند، بطور مثال در جنوب ایران نخل است، اما بطور کل درخت آئینی ایرانیان سرو بوده است نه کاج.
آیا آئین شب یلدا با این قدمت تاریخی وباستانی که مولفه های فرهنگی و هنری زیادی با خود دارد در آثار هنری و سینمایی ما نمود پیدا کرده است؟
من در کتاب جدیدم که با عنوان نمادها و نشانهها است اتفاقا به این مسئله اشاره کردهام که چرا در سینمای ایران نمادهای آئینی با کارکردهای شگرفشان معرفی نمیشوند، درخت در ایران از پر ارزشترین این نمادهاست، هر درختی اخلاق خاص به خود را دارد. مثلا درخت نخل تنها درختی است که اگر سر آن بریده شود دیگر رشد نمیکند، و یا چیدن کامل همه میوهها از درخت نارنج، باعث میشود که احساس بیهودگی کند، و باید بصورت فصل بندی میوهها چیده شوند، تمام این آموزهها در زیر متن آئینهای ایران باستان وجو دارد، در دنیا هستند هنرمندانی که آثار ارزشمندی با مضمون طبیعت تولید کرده و موفق شدهاند، مثلا پاراجانوف فیلمی را ساخته است با نام به رنگ انار که در آن به دارماتیزه کردن میوه انار پرداخته است. یا کلبه لیتونیا اثر روبرت بروک که روی حیوان نمادین خرگوش کارکرده است. و همچنین تنسی ویلیامز که در نمایشنامه باغوحش شیشهای روی اسب شاخدار کار کرده است، این ها درحالی است که ما در ایران آئینها و سنت های فرهنگی بسیاری نزدیک به درام داریم که نود درصد آنها آمادگی دراماتورژی شدن برای اثر سینمایی دارند که به هیچ کدام پرداخت نشده است. حتی اصغر فرهادی در فیلم چهارشنبه سوری فقط همان مراسم چهارشنبه سوری را به عنوان محملی برای پرداخت به روایت خود استفاده کرده است. کار دراماتورژ این است که موضوع را در برابر مخاطب بشکافد ومطالب زیر متنی و نهانی یک آئین و نماد را عیان کند. مثلا اگر کسی بود که میتوانست مراسم آئینی شب یلدا را دراماتورژی کند، جهان متوجه میشد که این شب صرفا فقط یک دورهمی خانوادگی نیست چه بسا که در طول سال هم ممکن است خانواده ها کنار هم جمع شوند، اما شب یلدا از گذشته آئینهاو سکنات مخصوص به خودش را دارد، ازجمله اینکه بزرگترها و کوچکترها، زنان و مردان هر کدام نقشی مخصوص به خود داشتند، اساسن شب یلدا کارکردهای مثبت فراوانی دارد. خانواده درمانی در محضر نور. آداب و رسوم این شب به صورت مفصل در کتاب هرودت و گزنفون آمده است. شب یلدا بینظیرترین شب است که ما برای آن حتی حملکننده های خوبی هم نیستیم. مترادف آن در اسلام صلهرحم است. که پیام آن احترام به بزرگتر و تربیت کوچکترها در کنار بزرگترهاست. و نمادی از تشکر و درخواست از آفریدگار است. شب یلدا گرامیداشت خورشید است.
آئین ایران باستان مملو از اعیاد و آئینهای سنتی و فرهنگی است که عمدتا به صورت جمعی برگزار میشود، از نظر شما بطور کلی مراسمهای جمعی تا چه اندازه در تولید جامعه سالم موثر است؟
از نظر انسان شناسی دو کارکرد دارد، اولی پنهان و دومی کارکرد آشکار است. کارکرد آشکارش این است که ممکن است بصورت ضعیف اجرا شود و یا اصلا نشود، اما کارکرد پنهانش در بطن جامعه وجود دارد و نهادینه شده است. طوری که مردم خواه ناخواه همان کاری را میکنیم که آئین از ما انتظار دارد، چرا که این شالوده و پیرنگ قوی از قبل درجامعه پایهریزی شده است، و به این آسانی از درون ما خارج نخواهد شد. حتی با وجود گسترش عطار بیانگر همین سفر جمعی است، که سیمرغ به دنبال خدا در یک سفر عرفانی با هم همراه شدند ودر نهایت متوجه شدند خودشان همان سیمرغی هستند که در پی آن میگردند. اما متاسفانه ما حتی از همین داستان هم نتوانستیم در تولید آثارخود استفاده کنیم.در دراماتوژی کردن حتی ممکن است ما نامی از سیمرغ را نیاوریم. اما زیر متن اثر میتواند مستتر همین موضوع و مضامین باشد. فرهنگ غنی ایران در جهان شگفتیساز است، همان طور که میبینید اعراب یک رقص بخصوص دارند که در مراسم گوناگون همان را اجرا میکنند، اما در ایران، فقط تبار کرد ما، پنجاه مدل رقص دارد. درنهایت همانطور که آمده است «سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد» یک نفر میتواند نگاهبان این آئین ها و سنتهای غنی باشد.و آن در جامعه اشاعه دهد. در ایران هم مردم هنوز روی کرسیهای خود هندوانه و انار با گلپر را دارند حتی اگر دلیل علمی وجود آن را ندانند.
چه کنیم که مولفه های آئینی و سنت های آئینی ایرانی حفظ شود؟
نباید در اجرای آن ها دخل و تصرف شود، مردم خودشان با کمترین بضاعت ها و داراترین مردم، خودشان این مراسم را اجرا می کنند، دخالت در اجرای مراسم آئینی، آنها را از معنی تهی میکند، فرهنگ را نمیشود ساخت. فرهنگ خودش خودش را مشهور می کند. فرهنگ در بطن جامعه رشد میکند، و آگاهی از آن به غنای آن میافزاید. مردم ایران از نظر فرهنگی، یکی از نوادر کشورهای مدنی دنیاست. .مثلا در رسانه ای از بنده خواسته بودند که به جای استفاده از کلمه چهارشنبه سوری بگویم چهارشنبه آخرسال من مفهموم این تغییرات را متوجه نمیشوم، چرا که سوری به معنای جشن با آتش است. و چهار به معنای چهارگانههایی است که هستی بر پایه آنها بنا شده است چهار عنصری که پیوسته درحال گردش است، آب، باد، خاک و آتش.که همگی گرامی داشت نعمات خداوند است. این رسوم همه در دل خود بار معنایی خاص به خود را دارند، که با تغییر دادنشان تنها معنی را از دل آن خارج میکنند در حالی که همچنان اجرا میشوند. ریتم زندگی در حال حاضر نسبت به گذشته سریع تر شده است، عموم مردم زمان مطالعه ندارند، رسانه تلویزیون میتواند درقالب مستندات و گفتگوهای کارشناسی در این حوزه آگاهی بدهد، اما متاسفانه این رسانه معمولا با اعمال سلیقه های شخصی خود در نظر کارشناسان، اجازه نشر آگاهی صحیح را نمیدهند، این اعمال سلیقه ها هم بیشتر به این خاطر است که دانشی نسبت به موضوع تخصصی مطرح شده ندارند، کما اینکه که در صورتی که شناخت عمیق از این مسائل پیدا کنند، نه تنها مغایرتی با آن در نظام فکری خود نمی یابند، بلکه تمامی این دانشها کانالهای مکمل کننده در معناسازی هستند که به هر کدام باید به صورت جداگانه پرداخت. چه بسا که التقاط مصادیق فرهنگی، باعث عدم پذیرش آنها در جامعه میشود. و هر دو را از معنا تهی میکند. در صورتی که اگر بدون دخالت بگذارند هر آئینی با مولفههای خودش اجرا شود، نشانه های باروری جمعی و ذهنی در جامعه احساس میشود، که غایت نهایی همه آموزههای فرهنگی مردم ایران است.
سمیه خاتونی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است