چهره روز؛
موسیقی، زبان جهانی همه اقوام و ملل
تن صدای محمد نوری ما را به پهنایی به وسعت ایران می برد، و غرور ملی را در رگهای ما میجوشاند.
تن صدای باریتون محمد نوری ما را به پهنایی به وسعت ایران می برد، و غرور ملی را در رگهای ما میجوشاند، سفر به گوشهگوشههای کشوری که هر ناحیهاش زخمی از خاطره ای دارد که از ایستادگی اش نشان دارد، او صدای ملت است. ملتی که غصه لحظهای تنهایش نمیگذارد، و برای آبادانیاش خون دلها خورده است، ملتی که شرح عاشقیاش در سخن نمیشیند و در تلاطم طوفانها و سیلابها پای خنچه بر سر عروسها و دادمادهایش گل میریزد. مردمی که حتی در اوج غم و ناراحتی صدای جینگوجینگ سازشان از شیراز میآید. و برای عروس هایش شاخ گلها سوار می کند. ملتی که در فرهنگ و تمدن و آئین هایش زنده است و هنوز نفس حیاتش از مراسمها و دورهمیهایش به گوش میرسد. مریم گلهای سفید و سرخش را دسته کرده و منتظر آمدن یاری است که چشمانش را با طلوع خورشید در ایران باز کند. روح لطیف محمد نوری دستی نوازشگر برای هر دل شکسته ای است، او در دل فرهنگ ایرانی ریشه دارد، موسیقی اش پر ازحس بارانهای نقره ای رشت است که عطر رطوبت علف و خاک آن همه را مست می کند. موسیقی عامیانه شهری که پاپ غربی در برابرش رنگ می بازد و با سبکی اختصاصی حس ایران را زنده می کند. محمد نوری با صدای خود به اشعار نیما جان دیگری بخشید و گویی آنها را از وادی خاموش واژه ها به قلمرو باشکوه و پرفراز و نشیب اصوات رهنمون شد. نوری با دقت و حساسیت خاص گاهی ماه ها کار میکرد تا لهجه ترانه ها را به بهترین وجه ارائه کند. خوانندهای شیک،مرتب و اتو کشیده که صدای خوب و کلامی مفهوم داشت، و در ترانه های زیبایش هر واژه گلی است که با تمام معنایاش به بار می نشیند.
محمد نوری ۱ دی ۱۳۰۸ در رشت، شهر بارانهای نقرهای چشم به جهان گشود. در هنرستان تئاترخواند و در دانشگاه ادبیات و زبان انگلیسی، او به موازات تحصیل در دانشگاه، به فراگیری موسیقی آکادمیک نزد ناصر حسینی و آوازخوانی صحنهای نزد دو تن از استادان نامآور موسیقی، فاخره صبا و اولین باغچه بان پرداخت و صدای مستعد و گرم خود را پرورش داد. خودش گفته است این دو استاد هنرمند به صدای او هستی دادند.نوری با توجه به تسلط اش به زبان انگلیسی با فرهنگ غرب آشنایی پیدا کرد و قطعات خارجی را با ترجمه اجرا میکرد. او آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. پس از آن نزد استادان هنرستان عالی موسیقی رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت. تا اینکه در محضر اساتید برجسته به شیوه آوازی منحصر به فرد خود دست یافت.شیوه ای که به سختی می توان آن را در زیر شاخه ای از شاخه هایی چون پاپ، کلاسیک و… گنجاند. محمد نوری بیشتر تحت تاثیر سبک موسیقی شانسون گونه فرانسه بود. او در حوزه آواز قوانین موسیقی غرب را فرا گرفت و آن قواعد را به نوعی با قواعد موسیقی ایرانی و تکنیکهای آوازی فولکلور همگام کرد.
نوری از همان ابتدا با همین سبک ویژه و زیبای خود بسیاری از جوانان و نوجوانان را جذب صدایش کرد. در اوایل دهه ۳۰ که موسیقی پاپ تازه جایش را در ایران باز کرده بود و خوانندگان انگشت شماری فعالیت می کردند. هر چهارشنبه در رادیو اثری از او پخش میشد. اما در اواخر دهه ۳۰ که خوانندههایی آمدند با سبکی مردمیتر او تا چند سال پای خود را عقب کشید. محمد نوری پس از مدتی سکوت بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، فعالیت هنری خود را با آلبوم در شب سرد زمستانی همراه با فریبرز لاچینی و احمدرضا احمدی در سال ۱۳۶۸ از سر گرفت. این همکاری بعدها با آلبوم «آوازهای سرزمین خورشید» ادامه یافت. آثاری از ثمین باغچه بان، فریدون فرزانه، فریدون شهبازیان، محمد سریر و ناصر حسینی در پیوند با متن هایی از فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، فریدون مشیری، حمید مصدق، یدالله رویایی، تورج نگهبان و حسین منزوی در رپرتوار اجرایی او به چشم می خورد.
کار ترانه خوانی محمد نوری با ” گل مریم” در زبان مردم جا افتاد، جان مریم، و با این ترانه پای در راه شهرت نهاد. ترانهای که آهنگ آن رگههایی از موسیقی شمال ایران را در خود دارد و ساخته کامبیز مژدهی است. در ترانه های محمد نوری، تاثیرات موسیقی بومی ایران دیده میشود. صدای باریتون او سازگاری بسیار با مایههای موسیقی بومی را دارد او خود به تجربه دریافته بود که موسیقی بومی، سرشارترین حوزه موسیقی ملی ایران است که هنوز آن گونه که باید، مورد الهام و بهره برداری قرار نگرفته است. در دهه چهل خورشیدی پیکره اصلی موسیقی پاپ ایران از دل موسیقی عامیانه بیرون آمد، و در راه با عناصری از موسیقی جاز آمریکایی و موسیقی سبک اروپایی در آمیخته و با تکیه بر لحن موسیقی سنتی و بومی، جای پای خود را استوار ساخت. خیلیها محمد نوری را از پایه گذاران این موسیقی پاپ در ایران به شمار میآورند. اگر هم چنین نباشد، او به یقین یکی از مروجان موسیقی نو، از پاپ است که خود آن را فاخر می نامید. محمد نوری هیچگاه نمی خواست او را خواننده موسیقی پاپ بدانند. به گفته او موسیقی پاپ متعلق به یک فرهنگ دیگر است که حالا هم وضع آشفتهای پیدا کرده و عوارضاش دامن ایران را هم گرفته است. آنچه را که میخواند نوعی موسیقی ملی علمی می دانست، که به سبک فاخر بود. محمد نوری در ۱۳۸۵ خورشیدی از طرف سازمان صدا و سیما به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد. محمد نوری برنده جایزه خورشید طلایی ۵۰ سال صدای متفاوت و ماندگار در سال ۱۳۷۸ از جشنواره مهر، و دارای مدرک درجه یک هنری از شورای عالی ارزیابی کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. محمد نوری در گفت وگویی درباره راز ماندگاریش گفته بود: من هرگز خود را در اوج ندیدهام. با زیربنایی سست هم می توان به اوج رفت، اما ماندن در قله، کار هر کس نیست، کار ما هم نیست، آن که بسرعت اوج می گیرد، با همان سرعت سقوط میکند. رمز ماندگاری در همین است که طوری باید به اوج رفت که بیبرگشت باشد.
مطالعات بسیار او در زمینههای مختلف هنری و فرهنگی داشت که به کارش عمق میداد. او به ادبیات ایران اشراف و با شاعران بزرگ ارتباط داشت و آموزگار آواز و خواننده موسیقی ایرانی بود، از برترین و بهترین و مشهورترین و ماندگارترین آهنگ های او میتوان به آهنگ هایی همچون جان مریم، کهکشان عشق، سرزمین محبوب من، و ایران ایران اشاره کرد. به مدت پنج دهه، آوازهای این استاد در میان سه نسل اعتبار خاصی کسب کرده است. محمد نوری اعتقاد داشت که موسیقی زبان جهانی همه اقوام و ملل روی زمین است.این هنرمند در حاشیه سالهای سختکوشی خود با اجرای بیش از سیصد قطعه آوازی ترجمه و ترجمه مقالات و سرودن شعرهایی از ترانه های ماندگار در قلب مردم این مرز و بوم جا افتاد. محمد نوری در سالهای پایانی عمر چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت. او ۱۰ سال پیش در یک دوره کوتاه بیماری در حالی که نمیخواست به کسی بگوید که بیمار است، سرانجام پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان مغز استخوان و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه ۹ مرداد ۱۳۸۹ خورشیدی در گذشت.و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش جاودان.
سمیه خاتونی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است