روزنامه صبا

روزنامه صبا

نقدی بر فیلم سینمایی «هفت بهار نارنج»؛

یـک بهـار عاشـقانه


فیلم سینمایی هفت بهار نارنج به بیانی ساده به یک رابطه عاشقانه و خانوادگی می‌پردازد.


روزنامه صبا
– فیلم هفت بهار نارنج به بیانی ساده به یک رابطه عاشقانه و خانوادگی می‌پردازد و در این فضا یک مردی به دنبال آن است که نزدیک به هفت سال از همسر به کما رفته‌اش نگه داری کند و به یاد او هر سال یک نهال نارنج را در زمین بکارد و به آن رسیدگی کند. فیلم انگار نمی‌خواهد در یک چهارچوب داستانی کلاسیک تعریف و روایت شود بنابراین به گونه‌ای به ظاهر بی‌سر و سامان است و به همین دلیل در بستر رویا و فلاش بک های متعدد سیر می‌کند و نتیجه آن که حالت فیلم بین واقعیت و فرا واقعیت سرگردان است و درواقع عین و ذهن آقای شمس با بازی علی نصیریان را بر ما هویدا می‌سازد. در این داستان رابطه یک زن و شوهر که روزگاری استاد و شاگرد بودند، رخ‌نمایی می‌کند و حالا طلعتی، همسر جوان‌تر آقای شمس دچار کما شده و در بستر به سر می‌برد و آقای شمس اجازه نمی‌دهد که دستگاه ها از بدن او جدا شده و مرگ برای آن زن اتفاق بیافتد.

شاید تا نیمه اول مقاومت آقای شمس برای نگهداری از همسرش قابل پذیرش باشد اما از نیمه دوم باید چالش ها بیشتر از آنچه باشد که آقای دکتر، پرستار، همسایه ها و… دارند انجام می‌دهند و در پایان نیز به جای نشستن آقای شمس پای درخت نارنج باید اتفاقی شایسته‌تر برای برانگیختگی تماشاگر به دنبال داشته باشد زیرا که اتفاقات فعلی چندان بارز نیست و همه چیز به شکل یک نواخت پیش می آید.   در عین حال شاعرانگی فضا و جاذبه‌های شعری و موسیقایی و خود عاشقانه جاذبه‌هایی ساده برای دیده شدن هفت بهار نارنج است؛ اما چاشنی چالش یا ایجاد طرح و توطئه و همچنین یک پایان تلخ و ناگوار می‌توانست اعتبار و جایگاه این را بیشتر از حد معمول بالا ببرد و ما نسبت به داستان و موقعیت، به پیامی درخور تعامل‌تر می‌رسیدیم. فیلم هفت بهار نارنج تاکید اولیه‌اش در القای فضا یک عاشقانه است و در این مورد با نگهداری آقای شمس از یک زن به کما رفته برای نزدیک به هفت سال دارد اتفاق می افتد اما موارد دیگری که در تکمیل این واقعیت تلخ می‌تواند چالش برانگیر باشد، دنیای بیرون از مدار زندگی آقای شمس است که به گونه ای دخالت، فضولی با زبان مردم در آن می‌تواند موثر باشد که شور بختانه از آن غفلت شده و کمتر به آن اشاره یا پرداخته می‌شود. درحالی که فیلم در همین سیاق می‌توانست کامل‌تر شود و به یک واقعیت تلخ دامن بزند که فیلم نیز تاثیر مطلوب‌تری را به جای گذارد.

بازیگران همگی در یک موقیت واقعی و بنا بر احساسات پیرامونی نسبت به یکدیگر دارند گفتگو می‌کنند و با یک دیگر ارتباط می‌گیرند و حتی بخش هایی که رویاگونه است از چنین واقعیت پیروی می‌کند بنابراین بازیگران نیازی نبوده که دچار اغراق شود. علی نصیریان در هفت بهار نارنج در ارائه نقش آقای شمس نزدیک به شخصیت خود حرکت می‌کند با این تفاوت که بجای یک بازیگر دارد نقش یک استاد بازنشسته را بازی می‌کند اما رسیدگی به همسر بیمار شاید اتفاقی باشد که در زندگی نصیریان برای همسر مرحومشان اتفاق افتاده باشد و این همان نکته ظریف است که بازی‌اش را واقعی‌تر و ملموس تر نشان می‌دهد شاید بخش تلخ بازی او همانا اشاره به بیماری فراموشی آقای شمس باشد که در گیر و دار ارتباطات مارا نسبت به شخصیت آقای شمس نزدیک‌تر می‌کند و ما با او هم‌زات پنداری میکنیم.

در نتیجه بازی نصیریان در مرکز ثقل است و دیگر بازیگران کمابیش در تکمیل این بازی کوشیده‌اند و هر یک به نوعی تلاش می‌کنند که کم‌مایه نباشند اما فیلمنامه در مدار سادگی مانع از بروز اتفاقات برانگیخته خواهد شد و این بازی آنها را در یک سطح معمولی نگه می‌دارد بنابراین فقط تلاش نصیریان که به زیبایی تمام دیده می‌شود. شاید رقص نصیریان می‌توانست در برابر بستر بیماری همسرش زیباتر اجرا شده و به سماعی ماندگار تبدیل شود.

رضا آشفته

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است