بازیگر «آن ها مرا دوست داشتند» در گفتگو با روزنامه صبا:
خاله بازیهای دوران کودکی کمکم کرد
مهسا اسماعیلی با بیان اینکه در ابتدا من در این فیلم یک نقش کوتاه یک دقیقه ای داشتم، گفت که خاله بازیهای دوران کودکی کمکم کرد.
مهسا اسماعیلی، متولد سال ۱۳۷۷ و حدود ۱۰ سال است به طور جدی بازیگری را دنبال می کند. وی فارغ التحصیل رشته تدوین بوده و به دلیل اشتیاق فراوانش به بازیگری، دوره های این رشته را در موسسات مختلف گذراند و حال با فیلم سینمایی «آن ها مرا دوست داشتند» به جشنواره فجر آمده است که گفتگوی وی با روزنامه صبا را در ادامه می خوانید:
با توجه به اینکه اولین بازی خود را در سینمایی بلند آنها مرا دوست داشتند، تجربه کردهاید، از اولین حضور خود درسینما بگویید؟
سال ۱۳۹۶ در فیلمی از هنرو تجربه بازی کردم که هنوز موفق به اخذ مجوز پخش نشده است. همچنین در دو فیلم کوتاه و تجربه هایی در بازی تئاتر دارم.
نقش شما در این فیلم چیست و چگونه به نقش نزدیک شده اید؟
در ابتدا من در این فیلم یک نقش کوتاه یک دقیقه ای داشتم که در بازنویسی های اولیه حذف شد، بعد از آن نقشهای متفاوت دیگری از سریال را تمرین کرده و حتی تست گریم می شدم، در انتها همه نقشها را بازی کرده و دیالوگ هایشان را حفظ کرده بودم به واسطه این انتخابها، حضور در این فیلم بیشتر برایم مانند یک کلاس درس و جذاب بود، که در نهایت اتفاقی افتاد و نقش اصلی این فیلم قسمت من شد. البته اعطای این نقش به من در لحظات آخر اتخاذ شد، این نقش را قرار بوده بهاره افشار بازی کند که در نهایت با یک تصمیم ضرب العجلی به من واگذار شد. چالشهایی از نظر سنی و جایگاهی با نقش داشتم که با کمک بازیگردان و کارگردان توانستم نقش را در خود پیدا کنم، من در این فیلم نقش یک مادر را بازی کرده ام.
تلاشهای شخصیتان برای نزدیک شدن به نقش چه بوده است؟
برای تمام دخترها از کودکی خالهبازی از سرگرم کنندهترین بازیهایشان بوده تا جایی که یادم میآید همیشه در خاله بازی نقش مادر را بازی میکردم. علاوه بر این با مشاهده دقیق مادرانی که کنارم بودند وگاهی گپ و گفت درباره حس و حال های یک مادر، نقش را موشکافی کردم.
حضورتان در جشنواره، در این دوره به تناسب شرایطاش چه عکسالعمل هایی را در پی داشت؟
همه برایم خوشحال بودند، چرا که تلاشهاو سختیهایی را که در طول این سالها کشیدم شاهد بودند، مادرم بیشترین مشوق من بود او وقتی دید که بالاخره به آنچه که منتظرش بودم رسیدم، اشک می ریخت و خدا را شکرمیکرد، همین حالا هم که یادم افتاد گریهام میگیرد. من عمر و هزینه خود را برای همین هدف گذاشتم تا فارغ از هر نگاهی تواناییهای خودم را به خودم ثابت کنم. بازیگری یک عشق است که در زندگیام جریان پیدا کرده و روح و روانام را دائما به سوی خودش میکشد.
تعامل تان با کارگردان در طول کار چطور بود؟
با محمدرضا رحمانی تعامل سازندهای داشتم، و در یافتن نقش بسیار به من کمک کردند علاوه برآن نظرات و پیشنهادها مرا در پرداخت شخصیت میشنیدند و اگر لازم بود لحاظ می کردند، ایرج رحمانی تهیهکننده اجرایی کار باعث حضور حرفهای من در مسیر بازیگری شد.
صحبت پایانی:
چیزی که میخوام بگویم برای این است که امیدی شود برای جوانانی که سال هاست در تئاتر فعالیت کرده و در تلاش هستند که وارد دنیای سینما بشوند و تصورشان بر این است که باید پول و یا پارتی داشته باشند. پدر من یک کارگر است و مادرم خانه دار که همیشه باعث افتخار من هستند.از نوجوانی با جمع کردن پول تو جیبیهام در دورههای بازیگری ثبت نام کرده ام چرا که همیشه دلم میخواست باعث افتخار خانوادهام باشم.
سمیه نجفی خاتونی
انتهای پیام/
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است