روزنامه صبا

روزنامه صبا

تحلیل روزنامه صبا از هشتمین نشست «بازیابی»

مشق دموکراسی در هنر


در این شماره از روزنامه سلسله نشست‌های «بازیابی» با عنوان «مداخله نهادهای هنری در صورت‌بندی امروز و فردا» را تحلیل کردیم.

 هشتمین نشست از سلسله نشست‌های «بازیابی» با عنوان «مداخله نهادهای هنری در صورت‌بندی امروز و فردا» هفته گذشته با حضور ایرج راد رئیس هیئت مدیره خانه تئاتر، حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی ایران،  آسیه مزینانی معاون هنری خانه هنرمندان ایران و محمدمهدی عسگرپور رئیس هیئت مدیره خانه سینما در خانه هنرمندان برگزار شد. روزنامه صبا در این شماره این نشست را تحلیل و بررسی کرده است.

عبور از اپیدمی خودسانسوری

در ابتدای نشست، آسیه مزینانی به اختصار به تشریح نقش سه نهاد مهم عرصه هنر (سینما، تئاتر و موسیقی) در پیامد اتفاقات ماه‌های اخیر پرداخت و از تشکیل کمیته «کمیته پیگیری و حمایت قضایی از هنرمندان» برای دفاع از حقوق صنف هنری کشور تمجید کرد. نکته جالب توجه صحبت‌های مزینانی امیدواری او به گفتمان با افراد این سه عرصه با صراحت بیان بود. بی‌گمان عبور هنرمندن از اپیدمی خودسانسوری، گامی بزرگ در راه تحقق آزادی بیان مطابق اصول قانون اساسی است. چه با استناد به نصر صریح ماده ۲۶ منشور حقوق شهروندی (همه شهروندان از حق ازادی بیان برخوردارند. آنها می‌توانند در محدوده قانون، نظرات و عقاید خود را راجع به هر موضوعی منتشر و یا دریافت کنند. دولت باید به شکل ویژه ای این اصل را در همه زمینه های ارتباطاتی ، رسانه ای و فضای مجازی مورد حمایت خود قرار دهد.) به یقین اگر جامعه هنری ایران این قطعه از قانون اساسی را بیش از این و بدون واهمه در دستگاه‌های موسیقی خود به نواختن درآورند یا در فیلم‌های سینمایی و تئاتر آن را به تصویر بکشند، بدل به بیان جامعه ایرانی خواهند شد.

خانه‌ای روی آب!

در ادامه محمدمهدی عسگرپور از اهمیت مقوله هویت نهادهای صنفی به ویژه هنگام بحران‌های اجتماعی صحبت کرد. او از تفاوت عملکرد این سه نهاد فرهنگی (سینما، تئاتر و موسیقی) حرف زد و از اینکه نهادهای فرهنگی به مثابه یک خانه عمل نمی‌کنند، انتقاد کرد. در عین حال از عملکرد ۳۲ صنف خانه سینما که در عین برخی تضادها در منافع کنار یکدیگر عمل می‌کنند سخن راند. به نظر عسگرپور به درستی از مقوله همراهی در عین تفاوت یاد کرده است. این موضوع بحثی همه‌گیر در جامعه است اما جامعه هنر می‌تواند پیشاهنگ توسعه آن در اقصی نقاط کشور باشد. به یقین زمانی که همه اعضای یک پیکره با وجود تفاوت برای هدفی واحد تلاشی قانونمند دارند، می‌توان به تحقق مفاهیمی چون جامعه مدنی، مردم‌سالاری و حاکمیت بدون قید و شرط قانون امید بست. در ادامه عسگرپور در  پرسش که آیا نهادهای صنفی می‌توانند به شکل طبیعی فعالیت کنند یا نه؟ تصریح کرد حاکمیت علاقه‌ای به فعالیت طبیعی این صنوف ندارد. حال این‌که چقدر نظر عسگرپور به واقعیت نزدیک است، خود حدیثی مفصل است. البته او به ثبت نشدن نهادی مثل خانه سینما در یک مرجع نیز اشاره کرد. عسگرپور که از سال ۱۳۸۸ مدیرعامل خانه سینما بوده تاکید می‌کند نهادهای حاکمیتی، علاقه‌ای به قوام صنوف فرهنگی و هنری ندارند. البته عسگرپور مخالفت جدی با تشکیل سندیکاها در حوزه فرهنگ و هنر را به عنوان یک نظریه مطرح کرد و این یعنی در این مقال جای بحث و تشکیک است. درباره بلاتکلیفی نهادهای صنفی اما می‌توان حق را به عسگرپور داد. نکته عجیب صحبت‌های این بخش مدیرعامل خانه سینما فقدان بالانس در دادن مجوز فعالیت به افراد در حوزه سینماست که دلیلش موضع‌گیری علیه برخی صنوف است. عسگرپور برای نمونه به جمعیت ۶۰۰ نفری تهیه‌کنندگان سینما، مقابل جمعیت ۴۰۰ نفری دستیاران کارگردان‌ها اشاره می‌کند! این اشارات و توصیفات مدیرعامل خانه سینما، بی‌گمان محل مطالعه است. اینکه به ازای هر بازیگر یک تهیه کننده در این حوزه فعالیت می‌کند، پدیده‌ای غریب محسوب می‌شود! همینطور اشاره به تعداد فیلم اولی‌ها طی چند سال گذشته که دو مبحث را مطرح می‌کند. نخست ناکارآمد یک صنف و دوم وجود انگیزه‌ای برای از کار انداختن آن صنف. در ژرفای این مطلب می‌توان مصائبی را که یک مدیر فرهنگی هنری، بیش از یک دهه با آن دست به گریبان بود لمس کرد اما زمانی که او از وجود انگیزه‌هایی برای از کار انداختن صنوف هنری صحبت می‌کند، این واقعیت که جامعه هنر ایران از حقوق خود اطلاع زیادی ندارند، بیش از گذشته نمایان می‌شود. به یقین مراجع بالاتری در کشور برای پیگیری حقوق صنفی هنرمندان یا هر قشر دیگری وجود دارد که از این پس می‌توان با اتکا به آن‌ها به کامیابی حقوقی این قشر مظلوم جامعه ایران نزدیک‌تر شد.

این کارگردان درباره روند شرکت در جلسات با مسئولان برای پیگیری مطالبات صنفی خانه سینما بیان کرد: «یک موقع با آگهی رسمی روزنامه به عنوان خانه سینما برای مطالبات می‌رویم و خُب، معلوم است که چه اتفاقی می‌افتد بنابراین اینجا باید نشان دهیم که عِده و عُده ما چیست و باید کیفیت حضور را مشخص کنیم. کاری که ما در آن جلسات می‌کردیم این بود که با ۲۰ نفر از سینماگران سرشناس شرکت می‌کردیم و فقط با یک آگهی رسمی نمی‌رفتیم چون اگر آن آگهی رسمی و موارد قانونی کارساز بود، باید در همه حوزه‌ها اینگونه می‌بود در صورتی که اساسا اینگونه نیست. ما این را به آقایان گفتیم و به آنها برخورد. اگر اصناف به شکل طبیعی وجود داشت، لازم نبود به این شکل برای پیگیری مطالبات برویم.»

لبوفروش و کودتای ۲۸ مرداد!

در ادامه نشست، ایرج راد، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر مقوله فعالیت‌های صنفی حوزه سینما و تئاتر را مربوط به سالیان دور دانست (زمانی که گونه‌هایی از هنر در کشور وجود داشت اما کسی به صورت پیشه به آن‌ها نمی‌پرداخت) نکته جالب سخنان راد، بحث‌ او درباره تعریف صنوف در آن سال‌ها بود بود و اینکه لبوفروش تعریف حرفه‌ای داشت اما هنرمند نه! راد که بازیگری با مطالعه محسوب می‌شود (راد فارغ‌التحصیل تئاتر در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه کاردیف ولز است) از فعالیت بخش خصوصی تئاتر پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ صحبت کرد و تاثیر این کودتا بر فعالیت صنفی در حوزه سینما سخن راند. اشاره او به بخش‌های ۱۷ گانه خانه تئاتر و ایرادات شرعی که بعدها به فعالیت آن‌ها گرفته شد. همچنین اشاره او به تاریخ معاصر تئاتر پس از انقلاب شکوهمند اسلامی و دو سه سال پس از آن که مردم برای تماشای نمایش‌‎ها در تئاتر شهر، ضمن اشاره او به روی کار آمدن دولت اصلاحات و طرح شکل‌گیری تشکل‌های صنفی در آن مقطع و شکایتی که به دیوان عدالت اداری رسید و باعث بازگشت تئاتر به خانه اول شد، قابل بررسی است. درباره این مباحث ایرج راد، به یقین باید کارگروهی برای مطالعه آسیب‌شناسی تئاتر ایران در دوران معاصر شکل گیرد. چه تنها از این طریق می‌توان از گذشته و آنچه بر تئاتر ایران طی دوران پرفراز و نشیب پیش از انقلاب، پس از آن و دوران جنگ و دو دهه اخیر درس گرفت.

حقوق تخصصی صنوف هنری

محمدمهدی عسگرپور در بخشی دیگر از سخنانش درباره شکایت طرح‌شده درباره صنوف هنری، به ایجاد صنوف مطابق با قوانین وزارت کار و امور اجتماعی اشاره کرد که به تاسیس کُرسی در ایران و خارج از کشور ختم می‌شود و بدل به مساله‌ای شد که از لحاظ شرعی خود را با برخی ایرادات روبرو دید. چون حاکمیت کرسی‌های بین‌المللی را حق خود می‌دانست. به نظر اگر حقوقدانان و وکلایی تخصصی به این مقوله بپردازند، صنوف هنری راه‌های متعددی برای برون رفت از این اوضاع خواهند یافت.

عنایات مقام معظم رهبری

حمیدرضا نوربخش اما به مقوله تعریف مشخص از هویت موسیقی در حاکمیت پرداخت. او نیز با اشاره به تاریخچه موسیقی از حرمت یک‌دهه‌ای که با تاییدیه مقام معظم رهبری حتی در موسیقی دفاع مقدس نیز تولد دوباره‌ای داشت، صحبت کرد. به یقین عنایات مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مهم‌ترین اتفاقات را در این حوزه رقم زد. از آنجا که معظم له همواره توجه ویژه‌ای به مقوله هنر دارند، افق روشنی مقابل این حوزه در کشور پدیدار شده است.  صحبت‌‎های نوربخش اما درباره تلاش هنرمندان دربند و تبدیل خانه موسیقی ایران به صلیب سرخ نیز جای مباحثه دارد. اینکه آیا خانه موسیقی تا این حد برای هنرمدان دربند فعالیت کرده، مقوله‌ای است که باید خود هنرمدان درباره آن نظر  دهند!

داستان طولانی یک پرونده!

عسگرپور در بخش دوم سخنانش به تعطیلی مقعطی خانه سینما در سال ۱۳۸۸ اشاره و از دادن مجوز فعالیت به افرادی که فعالیت آن‌ها ضدصنفی بود انتقاد کرد. او به تصرف عدوانی خانه سینما در آن دوران و شکایتی که برای این موضوع تدارک دیده شد پرداخت و تاکید کرد شکوائیه‌ای که می‌شد ۱۰ روزه به آن رسیدگی کرد مغفول ماند و از آنجا که از وزیر وقت ارشاد شکایت شده بود این پرونده همچنان باز است! در تشریح این صحبت‌ها نیز باید گفت متاسفانه روند رسیدگی به شکایات در دستگاه قضائی کشور با نقدهای متعددی روبروست. این را که رسیدگی به یک شکایت، مقوله‌ای زمانبر است، می‌توان درک کرد اما نه زمانی بیش از یک دهه!

صدقه‌بگیر نیستیم!

ایرج راد نیز به تشکیل کارگروه‌هایی برای حمایت از هنرمندان بازداشتی اشاره کرد و حضور وکیلان و هنرمندانی که شرافت‌مندانه از هنرمندان دفاع کردند. در تایید سخنان راد باید گفت موضوع هنرمندان دربند واقعاً مقوله‌ای جدی است که باید در اولویت فعالیت صنوف هنری قرار گیرد. او همچنین آرزو کرد به ۲۰ سال پیش و اداره کل هنرهای نمایشی وقت بازگردد. جایی که همه وسایل موردنیاز صحنه را تامین می‌کرد اما در ادامه سالن‌های دولتی از هنرمندان درصد گرفتند ولی با این وجود بازیگران شرافتمندانه ایستادند و حتی از جیب خود برای این هنر گذشتند! در نقد این نگاه ایرج راد باید تصریح کرد به یقین شرافت و صداقت هنرمندان ستودنی است اما زمانی که هنری به چنین عقوبتی دچار می‌شود باید از نظر ارگانیک به آن پرداخت. به قولی باید به هنر تعدی اداری داشت نه هیجانی! البته که راد با ادای این جملات « هنرمند گدا نیست و شان و شخصیت دارد و افتخار مملکت است. هنرمند صدقه‌بگیر نیست که بسته‌های حمایتی را به رخ می‌کشید» به خوبی اوضاع هنرمندان ایران را به تصویر کشید!

هنرمندان فداکار

حمیدرضا نوربخش در بخشی دیگر از سخنانش به دغدغه معیشتی هنرمندان خانه پرداخت و عنوان کرد: «حمیدرضا نوربخش درباره دغدغه معیشتی هنرمندان خانه موسیقی گفت: در موسیقی کلا فضا متفاوت است چون بخش اقتصادی و تجاری در خانه موسیقی حضور جدی ندارد و بیشتر کسانی که در خانه موسیقی در حال رفت و آمد هستند، دنبال مسائل صنفی هستند. چند سال است دنبالش هستم که انجمن خوانندگان موسیقی پاپ را ایجاد کنم و چندین جلسه با آنها جلسه توجیهی گذاشتم که جایگاه صنف را توضیح بدهم ولی چون آنها دغدغه معیشتی مثل باقی هنرمندان موسیقی ندارند و یک ساختار حمایتی بین خودشان دارند، نیازی به این انجمن نمی‌بینند. از بیش از ۱۷ هزار عضو خانه موسیقی، بیش از نیمی در تهران زندگی نمی‌کنند زیرا در موسیقی نواحی در اقصی نقاط کشور فعالیت دارند و مسئله آنها صنفی است؛ آنها در انتخابات شرکت نمی‌کنند چون نیازی به آن نمی‌بینند. همه کسانی که در هیئت مدیره‌های خانه موسیقی بودند، چون در حوزه موسیقی سنتی فعالیت می‌کردند بنابراین نگران نوع رابطه با دولت نبودند و تمام توان‌شان را برای دغدغه‌های معیشتی اعضا گذاشتند. در طول یکسال گذشته، چند کنسرت موسیقی سنتی برگزار شده است؟ فقط چند خواننده شاخص هستند و گروه‌های شاخصی نیز وجود ندارد. تئاتر هم عمدتا تجاری و پول‌ساز نیست. در تئاتر، موسیقی و حتی سینما بخشی هستند که می‌آیند فداکاری می‌کنند و از منافع‌شان می‌گذرند تا صنف جایگاه پیدا کند. کاری که آقای راد کردند را کسی نمی‌کند. همه گله دارند که چرا همیشه بیشتر اعضای هیئت مدیره نفرات یکسانی هستند؟ دلیلش این است که چون داوطلبی نیست و کسی حاضر نیست برای کاری پول خرج کند و وقت بگذارد که درآمدی از آن عایدش نمی‌شود. واقعا نگاه‌ها این است.» او از پراکندگی جغرافیایی اعضای خانه موسیقی ایران در اقصی نقاط کشور صحبت می‌کند و نکته جالب دیگر این بخش از حرف‌های نوربخش فقدان دغدغه رابطه با دولت نزد افرادی بود که در زمینه موسیقی سنتی فعالیت می‌کردند. او هوشمندانه به تجاری و پول‌ساز نبودن تئاتر نیز نقبی زد و تصریح کرد در تئاتر، موسیقی و حتی سینما بخشی فداکاری می‌کند. در نقد این نظرات نیز باید مقوله تعهد سازمانی را که مقابل تعهد هیجانی قرار دارد مطرح کرد.

دکتر آنتونی کوئین!

ایرج راد نیز در بخش دیگر سخنانش راجع به معیشت اهالی تئاتر توضیح داد که زمانی در کشور تنها دو دانشکده وجود داشت که یکی از آن‌ها دانشکده هنرهای زیبای دانشکده تهران با ۱۶ خروجی و دیگری دانشکده هنرهای دراماتیک با ۱۴ خروجی (سرجمع ۳۰ خروجی)  بودند و هنرمندان نام‌آوری در این دانشکده‌ها تحصیل کردند اما حالا سالانه ۱۷ هزار فارغ‌التحصیل هنرهای نمایش داریم! او در توضیف  ۷۰۰ فارغ التحصیل دکترای هنرهای نمایشی به مزاح گفت:« مگر ما دکتر آنتونی کوئین داشتیم؟! مگر ما دکتر آنتونی کویین داشتیم؟! این تعداد آدم که با عشق و علاقه می‌آیند و در نهایت، فارغ‌التحصیل می‌شوند بدون اینکه بتوانند سر کار مناسب بروند، سر خورده می‌شوند. آیا امکانات کافی برای این تعداد نفراتی که هر ساله فارغ‌التحصیل می‌شوند، وجود دارد؟ سالهاست ما داریم خواهش می‌کنیم که در صداوسیما، تله‌تئاتر را دوباره راه بیاندازند تا بخشی از این فارغ‌التحصیلان بتوانند مشغول به فعالیت باشند. از سوی دیگر، تئاتر دولتی و خصوصی در ایران تعریف درستی ندارد. بودجه تئاتر را اصلا نگاه کنید، خنده‌دار است! چه حمایتی صورت می‌گیرد؟ اینها باید جایگاهش مشخص و برنامه‌ریزی شود. گروه‌های نمایشی و سپس کمپانی‌ها باید تشکیل شوند. باید وضعیت معیشت خانواده تئاتر و جایگاه حرفه‌ای و فرهنگی آنها مشخص شود.» راد آنجا که  بودجه تئاتر را خنده‌دار بیان کرد؛ دست روی دل اغلب جامعه هنر گذاشت. به نظر می‌رسد در بخش نقد دکترای هنرهای نمایشی باید شعر «دکتر بازی» اسماعیل امینی را زمزمه کرد! و درباره معیشت هنرمندان نیز این موضوع باید با توجه ویژه ارگان‌های دولتی به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مرتفع شود.

اعتراف یک مدیر

ایرج راد در سخنان پایانی‌اش عنوان کرد: «فعال کردن اعضا در روند انجمن‌ها خیلی می‌تواند در صنف تاثیرگذار باشد یعنی ما سعی کردیم این کار را انجام دهیم و با نمایندگان صنوف همیشه در ارتباطیم و مسائل را بازگو می‌کنیم ولی هنوز امکان اینکه همه اینها را فعال کنیم و خودشان فعال شوند، به وجود نیامده و واقعا نتوانستیم.» در تشریح صحبت‌های پایانی راد نیز باید اذعان داشت تشکیل هر انجمنی مصائب خود را دارد اما فعال کردن اعضا و تلاش برای ادامه حیات آن انجمن خود حدیث مفصل دیگری می‌طلبد. اعتراف به ناتوانی در فعال کردن صنوف هنری، اتفاق خوبی است که ایرج راد آن را رقم زد. امید است مدیران هنری همواره چنین رفتاری داشته باشند. چه آن‌ها در برخی موارد کاستی‌ها و ناکارامدی‌هایی دارند که به یقین با طرح آن، پایه‌گذار همفکری و کمک رسانی ایدئولوژیک در هنر کشور خواهند شد.

یاسر سماوات

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است